Tehrantonian تهرانتویی – یک تهرانی در تورنتو |
|
Friday, October 31, 2003
● درمان با اندیشه سازنده – قسمت دوم
یک توضیح بسیار مهم: اجازه بدهید صاف و پوست کنده برویم سر اصل مطلب. شما میخواهید راهکار رفع مشکلات فیزیکی را بدانید و بهترین راه برای اینکار عمل کردن است، آن هم از ابتدای کار. پرداختن به توضیحات جانبی این قضیه به همان اندازه لازم است که تمرین عملی در کنار آن. اجازه بدهید ذهن شما را هم نسبت به نکته ای مهم روشن کنم. همه شما به یک اندازه از این مطلب استفاده نخواهید کرد. دلیل آن نه لزوما تنبلی و زرنگی و یا وقت داشتن و نداشتن، که در عاملی نهفته است بنام "توان جذب روحانی" که مانند نوعی آی کیو در زمینه های معنوی عمل می کند. همگی ما در سیر تکامل خلقت خود با توانی نزدیک به صفر برای اولین بار بدنیا آمده ایم و بعد ها با کسب تجربه در طی قرن ها اندک اندک به سطوح گوناگونی رسیده ایم که اکنون در قرن بیست و یکم میلادی به همراه داریم. از آنجا که نه زمان تولد آدم گونه نخستین ما یکی است و نه راه تکاملی که طی کرده ایم مشترک، هر یک از ما به میزانی از این "توان جذب" بهره مندیم و بقدر همان توان هم خواهیم توانست از این مطالب استفاده کنیم. از آنجا که این توان در حال رشد و شکوفایی است، تمرین و ممارست و نیز خواست قلبی شما برای درک این مفاهیم می تواند تحول مثبت قابل ملاحظه ای در این دوره از حضور شما در میان زندگان ایجاد کند و ارتقاء شایسته ای بدست آورد. رشدی که با شما می ماند و توشه ادامه راهتان خواهد بود. از این پس، در لاگهای این مبحث هم به بررسی پایه و اساس نظری پشت صحنه این روش درمانی خواهیم پرداخت و هم چند بیماری را معرفی می کنیم و الگوی ذهنی و رفتاری مولد آن را مشخص خواهیم کرد و عبارات روان چرخان – عباراتی که مسیر ذهنی را در جهت توقف رشد بیشتر عارضه و حرکت بسمت ترمیم می گردانند- مربوط به آنها را نیز نشان خواهیم داد. یادتان باشد، صرفنظر از اینکه چقدر پذیرش کارساز بودن این روش برای شما آسان – یا دشوار- باشد، این عبارات را برای خود بنویسید و روزانه ده ها و صد ها بار بخود بگویید. رونوشت هایی از آن را در جیب خود همراه داشته باشید و در گوشه و کنار منزل یا محل کار در معرض دید خود قرار دهید. حتی اگر مایل هستید آنها را پس زمینه ویندوز روی دستگاهتان کنید. یادتان باشد این روش مثل هر روش درمانی دیگر باید با جدیت و خواست قلبی دنبال شود. ضمنا دلیلی وجود ندارد که خود را ملزم به ارایه توضیح به دیگران بدانید. کار خودتان را بکنید و بدانید که نتیجه اش را هم خودتان دریافت خواهید کرد. برای آخرین بار تکرار می کنم. ما از این روش ها استفاده کرده ایم و نتیجه مثبت گرفته ایم. چندین نفر دیگر از دوستان و آشنایان هم بهره مثبت برده اند و هیچ دلیلی وجود ندارد که بپذیریم شما نتوانید از آنها برای رفع مشکلات استفاده کنید. اما شروع تاثیرات اولیه آن ها بستگی به آمادگی ذهنی خود شما برای پذیرش این روش ها و میزان اشتیاق شخصی شما و ممارست و پایداری شما در ادامه تمرینات خواهد بود و دیگر هیچ. ضمنا همانطور که محققان این علم تجربی هم اشاره می کنند. این روش ها نباید جایگزین روش های درمانی ای تلقی شوند که همین حالا برای مشکلات و عوارض خود پیگیری می کنید و باید در این مرحله بعنوان کمک موازی برای رفع هر چه سریعتر و موثر تر این بیماری ها بکار گرفته شوند. اینکه بعد ها چقدر در بکارگیری این روش ها برای جلوگیری از بازگشت این بیماری ها ویا آغاز تالمات جدید، موفق باشید به تلاش خودتان بستگی خواهد داشت. قسمت دوم – آغاز خانه تکانی در ذهن و باورهای شما بیماری های مورد بررسی امروز: ریزش موی سر خط فکری مولد این عارضه : ترس. فشار. کوشش برای تسلط بر همه چیز. عدم اعتماد به فرایند زندگی. آنچه باید بخود بقبولانید: من ایمن هستم و به زندگی اعتماد دارم. من خود را دوست دارم و تایید می کنم. درد و سوزش معده و نیز زخم معده خط فکری مولد این عارضه: ترس. ترس چنگ زننده. اعتقاد به اینکه آنقدر که باید خوب نیستید. اضطراب دایم برای جلب رضایت دیگران. وحشت از چیزهای جدید. ناتوانی از هضم چیزهای جدید. آنچه باید بخود بقبولانید: من آزادانه و کامل نفس می کشم. من ایمن هستم و به فرایند زندگی اعتماد می کنم. زندگی بر وفق مراد من است و هر لحظه تازه هر روز را هضم می کنم. همه چیز نیکوست. سرماخوردگی خط فکری مولد این عارضه: اشتغال به امور فراوان. آشفتگی ذهنی. بی نظمی. آزارهای کوچک. آنچه باید بخود بقبولانید: می گذارم ذهنم بیاساید و آرام باشد. درون و برونم را هماهنگی فراگرفته است. همه چیز نیکوست. سنگ کلیه خط فکری مولد این عارضه: خشم مفرط و بجا مانده. آنچه باید بخود بقبولانید: من همه مشکلات گذشته را به آسانی حل می کنم. من به آسانی می بخشم و گذشته را رها می کنم. چاقی (بطور عمومی) خط فکری مولد این عارضه: حساسیت مفرط. ترس. نیاز به حمایت. لایه پوشانی خشم های نهفته و مقاومت برای عفو و بخشایش. آنچه باید بخود بقبولانید: عشق الهی از من حمایت می کند و همواره ایمن هستم. مشتاقم رشد کنم و مسولیت زندگیم را به عهده بگیرم. دیگران را می بخشم و اکنون زندگی دلخواهم را می آفرینم. برای ممانعت از بزرگ شدن زیاد این لاگ – بخاطر بخش نسبتا طولانی توضیح ابتدای آن – بخش بررسی نظری خانه تکانی ذهنی را به لاگ مرتبط بعدی موکول می کنیم. ضمنا سعی خواهیم کرد در روز های ویکند هم این بحث را ادامه دهیم پس لطفا در روزهای شنبه و یکشنبه هم به این وبلاگ سر بزنید. برای پیگیری آسانتر بحث بخشی جدید در ستون سمت راست وبلاگ ایجاد شده که لینک هر لاگ مربوط به این مبحث را می توانید در آن بخش بیابید. تمرین را شروع کنید.. Link to this log لینک به این نوشته - 10:40 a.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Thursday, October 30, 2003
● بحث موازی دوم:
بیایید بدست خود و بآسانی هر مشکل و عارضه فیزیکی را درمان کنیم این بحث موازی که بخاطر ابراز علاقه دوستان خوبم به بازگشایی آن از امروز پیگیری میشود دنباله روی مقدمه ایست تحت عنوان "ارتباط طرز فکر با سلامتی" که می توانید آن را از طریق لینکی به همین نام درستون سمت راست این وبلاگ مشاهده کنید. بطور خلاصه، نتجه تحقیقات دامنه دار چند دهه اخیر نشانداده است که ریشه تمامی بیماری ها و نارسایی ها و درد ها و مشکلات جسمانی از طریق بررسی باورها و خط های فکری افراد قابل شناسایی، توقف و حتی درمان است. همانطور که قبلا در مقدمه بحث گفته ام، اثر گذاری الکتریکی اندیشه در مغز بسته به نوع آن، شکلی از پارازیت را در بقیه بخش های مغز منتشر می کند که بنا به شدت و فرم آن می تواند در عملکرد آنها تاثیر بگذارد. از آنجا که مغز فرمانده بخش های خودکار و غیر خودکار بدن است این اختلال در طی زمان باعث بهم خوردن روند کار اعضاء – خصوصا غدد- شده و تغییرات شیمیایی حاصله در بدن زمینه ساز بروز انواع ناراحتی های جسمانی می شود. نکته امید بخش این است که چون مولد این مشکلات از پایه چیزی جز اندیشه و طرز فکر افراد نیست، از همین طریق نیز – یعنی سامان دهی به اندیشه و تنظیم خط فکری- اقدام به متوقف کردن پیشرفت عارضه و حرکت به سمت بهبود نهایی می کنند. بیماری ها و مشکلاتی نظیر ناراحتی کلیه، ریزش موی سر، آرتروز، سکته قلبی، امراض پوستی، چاقی های موضعی و عمومی، تب، عفونت، آسم، انواع آلرژی، انواع ناراحتی های استخوانی، مشکلات عضلانی، افسردگی، آلزایمر، خونریزی ها، ناراحتی های پروستات یا رحم، سرطان های گوناگون، عوارض دندان و لثه، تاول ها، تبخال، ناراحتی های تنفسی، مشکلات تیرویید، جوش، بیماری های چشم – حتی عیوب دید، خرناس، مشکلات حافظه، فشار خون، ناراحتی های معده و روده، خستگی مفرط، خواب آلودگی غیر عادی، کمخونی، انواع درد، ناراحتی ها دهان و حلق، دیفتری، دیسک، رگ به رگ شدگی ها، روماتیسم، سرما خوردگی و آنفلوانزا، سفید شدن مو، سرفه، سقط جنین، سیاتیک، مشکلات سینوس، سیستیک فایبروسیس، مشکلات صفرا، بیماری های کبد، فراموشی، فلج، تومور، قانقاریا، کبودی، کلسترول بالا، گل مژه، لارنژیت، لکنت زبان، مشکلات مثانه، ورم مفاصل، میگرن، نفخ، نازایی، فرورفتن ناخن در شست پا، جویدن ناخن، نقرس، واریس، یبوست و .... همگی قابل بهبود تا سر حد درمان کامل هستند. در قسمت بعدی اولین قدم های مثبت در جهت متوقف کردن فرایند پیشرفت عارضه را بررسی خواهیم کرد. تندرست باشید که تندرست بودن سخت نیست Link to this log لینک به این نوشته - 1:07 a.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Wednesday, October 29, 2003
●
نام واحد پول "دلار" از کجا آمده؟ در زمان امپراطوری مقدس روم – این کلمه مقدس بعد از پذیرفته شده مسیحیت توسط امپراطوران رم در اوایل قرن چهارم میلادی به نام این امپراطوری اضافه شده بود – از یکی از معادن نقره بوهمیا بقدری نقره بدست می آمد که بنیان مسکوکات این امپراطوری را بشدت بخود وابسته کرده بود. این معدن در دره ای بنام "یواکیمستال" قرار داشت و مسکوکات نقره این منطقه را هم "یواکیمستالر" می نامیدند. به مرور ایام این نام در تلفظ روزمره مردم به فرم ساده تر "تالر" بدل گردید. این عبارت با ورود اولین موج مهاجران به قاره جدید – آمریکا- به این خطه پای گذارد و با مخلوط شدن گویش های اقوام مختلف به تلفظ جدیدش "دالر" تبدیل گردید. علامت ویژه این واحد پول - $ - نیز در سال 1788 توسط یک تاجر اهل نیواورلیان بنام آلیور پولاک با الهام از نماد های پولی اسپانیا طراحی گردید و بعدها با استقلال ایالات متحده آمریکا از انگلستان به دلیل متداول شدن آن به عنوان نماد رسمی واحد پول این کشور پذیرفته گردید. و اما نگاهی به تاریخچه دلار کانادا: در کانادا هم در ابتدای تشکیل شدن مهاجرنشین ها، واحد پول رسمی شهرک های انگلیسی پاوند استرلینگ و واحد پول شهرک های فرانسوی فرانک بود. بعدا با نفوذ سایر ملیت ها سکه های سایر کشور ها هم رایج گردیدند که معروف ترین آنها دلار نقره اسپانیا بود. رقابت بر سر رایج کردن واحد پولی خود بین انگلیسی ها و فرانسوی ها بحدی بالا گرفت که ارزش این پول ها در کانادا از ارزش آنها در اروپا بالاتر رفت. این ماجرا از اوایل قرن هفدهم تا اویل قرن نوزدهم ادامه یافت. کمبود سکه در بازار معاملات تجاری گاها موجب روی آوردن فرمانداران به پول کاغذی می گردید. در سالهای بین 1685 تا 1750 از ورق های بریده شده بازی که پشت آنها از طرف فرمانداری مبلغ گذاری گردید و ممهور شده بود بجای پول فلزی استفاده می شد. درسالهای جنگ استقلال آمریکا و نیز نزاع های بین ایالات متحده و کانادا دولت کانادا از برگه هایی بعنوان اوراق بهادار با بهای ثابت استفاده کرد که چون در پایان جنگ وجه تمامی آنها به دقت پرداخت گردید محبوبیت آنها بقدری بالا رفت که دولت اقدام به چاپ رسمی آنها کرد و اسکناس را عملا به جریان انداخت. بعد از برقراری صلح بین ایالات متحده و کانادا و توسعه روابط اقتصادی بین دو کشور نفوذ دلار آمریکا نیز شروع گردید. با قدرت گرفتن مناطق تحت نفوذ انگلیس پول های سایر ملل از گردش خارج شد و تصمیم گرفتند واحد پول جدیدی برای این کشور انتخاب کنند تا رقابت بین سایر واحد های پول از میان برداشته شود. تا پیش از این تصمیم، از اوایل قرن هجدهم تا اواسط قرن نوزدهم اسکناس های پاوند و دلار از طرف بانک های اصلی کانادا چاپ می گردید و دلار نقره ایالات متحده و سکه های شیلینگ و پنی انگلیسی همزمان در جریان بودند. در سال 1866 برای نخستین بار چاپ اسکناس تحت نظارت خزانه دولت کانادا توسط بانک های منتخب آغاز شد و علیرغم مشکلات شدید مالی دولت کانادا با موفقیت و استقبال عامه روبرو گردید. همزمان با این امر قوانین پولی بسیار سختگیرانه ای نیز برای کنترل نقدینگی وضع گردید و بنیاد تقویت اقتصادی کانادا شکل گرفت. ایام خوش... Link to this log لینک به این نوشته - 10:53 a.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Tuesday, October 28, 2003
● نگاهی به شرکت های کارت های اعتباری
قدیمی ترین آثار اعتبار و اوراق اعتباری به مصر و بابل سال 3000 پیش از میلاد باز می گردد که در آن زمانی نوعی تراولر چک بشکل گل پخته مهر شده بین بازرگانان و مسافران رایج بود. در اروپا اوراق بهادار از قرن 14 میلادی بعنوان جایگزین پول در پاره ای از معاملات تجاری رایج شدند. اولین نمونه ثبت شده از فروش اعتباری اجناس در سال 1730 دیده شده که در آن سال یک سازنده اثاثیه و مبلمان اعلانیه ای بچاپ رساند که طبق آن مشتریان می توانستند اجناس را بخرند و وجه آنها را بطور هفتگی پرداخت کنند. اولین نمونه از سیستم "امروز بخر... بعدا پول بده" در سال 1920 در آمریکا رایج شد. اولین کارت اعتباری – داینرز کلاب- در سال 1951 به جریان افتاد ولی تا سال 1970 از کارت های مغناطیسی اعتباری خبری نبود. دیشب در برنامه ای در تلویزیون شنیدم که مردم آمریکای شمالی بطور متوسط 700 میلیارد دلار به شرکت های کارت های اعتباری بدهکارند. بعضی از این مردم بیش از 14 کارت اعتباری دارند و شرکت های متولی این کارت ها از ضعف دانش اقتصادی مردم و همینطور از وسوسه دایمی موجود در بازار مصرف برای خرید و استفاده از امکانات فراوان و روز افزون استفاده می کنند و درآمد هنگفتی بدست میاورند. با یک حساب ساده سر انگشتی میتوان گفت با احتساب نرخ بهره 18.5 درصدی بدهی روی کارت های اعتباری این شرکت ها روزانه بیش از 35 میلیون دلار از این محل درآمد دارند و این در حالی است که از ابتدای امر برای خرید با کارت اعتباری از فروشنده – و به تبع آن از خریدار – بین 2.5 تا 5 درصد اضافه تر از قیمت کالا پول دریافت کرده اند که برای بدهی فعلی مردم این رقم به بیش از 26 میلیارد دلار کارمزد می رسد. این درحالی است که درآمد حداقل این شرکت ها از بابت بهره دریافتی از مشتریان در سال به بیش از 129 میلیارد دلار می رسد. این کمپانی ها ضمنا از بابت سرویس هایی که به ادارات پلیس، دادگستری، و سرویس های اطلاعاتی در زمینه ردیابی فعالیت های افراد می دهند از معافیت های مالیاتی و اولویت های حقوقی بسیاری برخوردارند. با رشد چشمگیر این شرکت ها طی پنجاه سال، می توان آینده قوی تر و با نفوذتری را نیز برای آنها پیش بینی کرد. موفق باشید... Link to this log لینک به این نوشته - 11:23 a.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Monday, October 27, 2003
● زنگ تفریح:
واقعیت های پرت و پلای خواندنی – مربوط یا نامربوط به کانادا - اداره پست کانادا در اول فوریه سال 1969 تحویل پست در روزهای شنبه را ممنوع اعلام کرد. - بیش از نیمی از روزنامه های کره زمین در ایالات متحده و کانادا چاپ می شوند. - بطور متوسط هر آمریکایی یا کانادایی سالانه معادل 600 قوطی نوشابه می نوشد. - در آمریکا بیش از 58 میلیون سگ وجود دارد. - سگ های اروپا، آمریکا و کانادا سالانه معادل 11 میلیارد دلار غذا میخورند. - در آمریکای شمالی بطور متوسط در هر ثانیه بیش از 40 کیلوگرم شکلات خورده می شود. - سالانه در آمریکای شمالی بطور متوسط نیم میلیارد دلار آدامس مصرف می شود. - شاه دل تنها شاه بدون سبیل در دسته های استاندارد ورق بازی است. - در کازینوهای لاس وگاس ساعت دیواری وجود ندارد. - مونالیزا در تابلوی معروف لبخند ژوکند اثر لیوناردو داوینچی ابرو ندارد. دلیل آن مد بودن تراشیدن ابرو ها برای خانم ها در فلورانس عصر رونسانس است. - روزانه بطور متوسط بیست بانک در دنیا مورد سرقت قرار می گیرند و مبلغ متوسط 2300 دلار به سرقت می رود. - رومیزی در اصل پارچه ای بوده که در قرون وسطی مهمانان بعد از صرف غذا با آن دست و صورت خود را تمیز می کرده اند – احتمالا الان اینکار موجب شکستن سر مهمان خواهد شد!. - توریست هایی که به ایسلند می روند باید بدانند که در آن کشور دادن انعام توهین بشمار می رود. - جایزه صلح نوبل تصویر سه مرد برهنه را دارد که دست بر شانه های هم گذاشته اند. - انرژی صرفه جویی شده بابت بازیافت شیشه یک پارچ آب خوری برای 3 ساعت تماشای تلویزیون کافی است. - بطور متوسط در هر دقیقه 6000 صاعقه به زمین برخورد می کند. - بنا به بررسی های آماری، احتمال برخورد صاعقه به آقایان 6 برابر خانم هاست. - سرعت رشد ناخن دست تقریبا 4 برابر ناخن پا است. - هر انسان سالانه بطور متوسط 10 میلیون بار پلک می زند. - شما در طول زندگی خود بطور متوسط بیش از 27 تن غذا می خورید که بیشتر از وزن شش فیل آفریقایی است. - سرعت خروج عطسه از دهان به بیش از 160 کیلومتر در ساعت می رسد. - دنده های ما بیش از 5 میلیون بار در سال –برای تنفس- جابجا می شوند. - و حالا چند قانون جالب کانادایی : = بر زمین کشیدن اسب مرده در روز یکشنبه در خیابان یانگ ممنوع است! = پرداخت مبالغ بالای 25 سنت از طریق سکه های یک سنتی ممنوع است! = بنا به یک قانون در استان کبک باید مارگارین رنگی متفاوت از کره داشته باشد! = باز کردن پانسمان در مکان عمومی مجاز نیست! = داشتن کافیین برای نوشابه های شفاف و غیر تیره رنگ مجاز نیست! = کشتن افراد بیمار از طریق ترساندن آنها غیر قانونی است! = تظاهر به انجام جادوگری غیرقانونی است! = در آلبرتا رنگ کردن کنده های هیزم مجاز نیست! = در آلبرتا طبق یک قانون قدیمی باید به زندانی هایی که محکومیتشان به پایان رسیده یک اسب و یک تفنگ با گلوله بدهند تا بتوانند شهر را ترک کند! = در اتوبیکوک داشتن بیش از 3.5 اینچ آب در وان حمام غیر قانونی است! = منطقه گوالف بعنوان یک ناحیه "ادرار ممنوع" شناخته شده است! = در آشاوا بالا رفتن از درخت ممنوع است! بیشتر این قوانین عجیب بازمانده های قوانین وضع شده در دو قرن پیش بوده و امروزه توسط مردم و پلیس نادیده انگاشته می شوند. خنده رو باشید... Link to this log لینک به این نوشته - 3:50 p.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Friday, October 24, 2003
● این ویکند تو شهر چه خبره؟
اول از همه یادتون باشه که فردا مزایده ای از طرف شهرداری تورنتو برگزار میشه که قبلا خبرش رو داده بودم و برای دیدنش میتونین اینجا کلیک کنین. دوم اینکه برنامه های ترسناک اسکریمرز هنوز ادامه داره و تا خود هالویین هم هر ویکند برقرار خواهد بود. حالا اخبار جدید تر: مسابقات پله نوردی برج ملی کانادا – سی ان تاور- برای کمک به امور خیریه CN Tower Stair Climb این مسابقات که امروز و شنبه و یکشنبه برگزار خواهند شد به قصد جمع آوری کمک مالی برای امور خیریه بوده و امروز به مسابقات دانشجویان کالج ها و فردا به مسابقات در سطح عموم مردم و یکشنبه به مسابقات تیمی اختصاص پیدا کرده. ساعات مسابقه به شرح زیر هستند: جمعه – مسابقه دانشجویان کالج ها- 3.30 تا 5.30 عصر شنبه – مسابقه عمومی – 6 تا 11 صبح یکشنبه- مسابقه تیمی – 6 تا 11 صبح هزینه ثبت نام برای هر نفر 25 دلار بوده و کسانی که 50 دلار یا بیشتر کمک کنند یک تی شرت یادگاری هم دریافت خواهند کرد. نمایشگاه عکس از دهکده های منطقه اتوبیکوک - عکس های دهکده ایزلینگتون Villages of Etobicoke Photo Display: The Islington Village Montgomery's Inn 4709 Dundas St. W. Etobicoke, ON منطقه تاریخی اتوبیکوک از مجموعه ای دهکده های قدیمی با سابقه چند صد سال تشکیل شده که بعد ها به هم پیوسته و شهرک اتوبیکوک را بوجود آورده اند و سالها بعد در طرح ادغام تمام این شهرک ها به یک شهر واحد تحت عنوان جی تی ای – یا ناحیه تورنتوی بزرگ – ملحق شده اند. نمایشگاه عکس های تاریخی از این دهکده ها در مونتگمری این – مهمانخانه تاریخی مونتگمری- از این ویکند تا پایان سال برگزار میشود که می توانید ضمن صرف چای یا قهوه از آن دیدن کنید. این نمایشگاه همه روزه از ساعت 9 صبح بازست. جشنواره بین المللی هنرمندان جهان ادب International Festival of Authors Harbourfront Centre 235 Queens Quay W. Toronto, ON داستان نویسان، شعرا، نمایشنامه نویسان و بیوگرافرهای مشهوری در سطح بین المللی در این جشنواره ادبی در تورنتو شرکت خواهند کرد و مراسم سخنرانی، میزگرد ادبی، اعطای جوایز، امضاء کتاب برای علاقه مندان خواهند داشت. این جشنواره از امروز جمعه شروع شده و تا شنبه هفته آینده ادامه خواهد داشت. برای مشاهده اطلاعات بیشتر و دیدن نام شرکت کننده ها اینجا کلیک کنید. خوش بگذرد... Link to this log لینک به این نوشته - 10:48 a.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Thursday, October 23, 2003
● سلام!
عرض شود که امروز از بابت لاگ نویسی در مرخصی هستم تا هم خودم یک نفسی تازه کنم و هم دوستان فرصت مطالعه و پیگیری لاگ قبلی را داشته باشند. فقط یک نکته مهم: امشب احتمالا بارش "وت فلوریس" – همون تگرگ ریز و آبکی- خواهیم داشت که ممکنه منجر به یخ زدگی زمین در اواخر شب و اوایل صبح بشه. مواظب باشید هر سطح بظاهر خیس ممکنه یخ شفاف – بقول اینجا "بلک آیس"- زده باشه و شدیدا لغزنده شده باشه. فعلا... Link to this log لینک به این نوشته - 1:36 p.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Wednesday, October 22, 2003
● نگاه به زندگی از زاویه ای دلپذیر (قسمت ششم)
اصل قصد و آرزو "در هر قصد و آرزویی مکانیزم توفیق و تجلی آن نهفته است. قصد و آرزو در حیطه توانایی مطلق دارای قدرت نظام دهنده نامحدود است و هنگامیکه در خاک حاصلخیز توانایی مطلق قصدی را در افکنیم، این قدرت نظام دهنده نامحدود را برای خود به کار وامیداریم" دیپاک چوپرا پنجمین اصل معنوی موفقیت، اصل قصد و آرزو است. این اصل مبتنی براین واقعیت است که در هر نقطه طبیعت، انرژی و اطلاعات وجود دارد. در واقع از دید کوانتومی، هیچ چیز جز انرژی و اطلاعات وجود ندارد. کوچکترین جزء متشکله یک گل یا رنگین کمان یا درخت یا ساقه علف یا جسم انسان، انرژی و اطلاعات است. طبیعت بنیادی کل کاینات، حرکت انرژی و اطلاعات. تفاوت اصلی میان ما و درخت، در محتوای اطلاعاتی و انرژی جسمی ما است. در سطح مادی ما و درخت عناصر مشترک بسیاری – نظیر کربن، اکسیژن، هیدروژن و نیتروژن- داریم. این عناصر در دنیای اطراف ما نیز به فراوانی یافت می شوند. در طرح طبیعت، ما از تکامل بیشتری در عوامل تبادل با محیط بهره مند هستیم. سلسله اعصاب و مغزی داریم که بما امکان می دهند از محتوای انرژی و اطلاعاتی آن حیطه کانونی که موجب استعلای جسم فیزیکی ما می شود، آگاه شویم. این حوزه را ذهنا بصورت اندیشه ها و احساسات و عواطف و آرزوها و خاطره ها و غرایز و سایقها و باورهای خود تجربه میکنیم. همین حوزه به طور عینی به صورت جسم فیزیکی ما تجربه می شود و از طریق جسم فیزیکی، این حیطه را به صورت جهان ملموس تجربه میکنیم. اما همه اینها در باطن یک چیزند. به همین دلیل فرزانگان باستان ندا در دادند:"من آنم، تو آنی، همه آن است و جز آن نیست." جسممان از جسم کاینات جدا نیست، زیرا در سطوح مکانیکی کوانتوم لبه های مشخصی وجود ندارد. ما همچون جنبش و موج و نوسان و ارتعاش و حضوری متمرکز در حوزه وسیعتر کوانتومی هستیم. این حوزه وسیعتر - کاینات- در اصل مانند جسم بزرگتر – ویا به تعبیری ادامه گسترش جسم- ما است. نه تنها سیستم عصبی انسان می تواند از اطلاعات و انرژی حیطه کوانتومی خویش آگاه شود، بلکه آگاهی انسان از طریق این سلسله اعصاب اعجاب انگیز به طرزی نامحدود قابل انعطاف است، می توانیم آگاهانه محتوای اطلاعاتی را که موجب استعلای جسم فیزیکی ما می شوند تغییر دهیم. می توانیم آگاهانه محتوای اطلاعاتی جسم خود را عوض کنیم و به این ترتیب بر محتوای انرژی و اطلاعات جسم گسترده مان – یعنی کاینات – نیز تاثیر بگذاریم و سبب شویم که چیزهایی در آن متجلی گردند. این دگرگونی آگاهانه توسط دو ویژگی که جزء لاینفک آگاهی است صورت می گیرد: توجه و قصد. توجه نیرو می بخشد و قصد متحول میسازد. به هرچه توجه خود را معطوف کنیم، در زندگیمان نیرومند تر میشود. هر آنچه که از توجه ما خارج شود، کم کم محو و ناپدید می گردد. قصد موجب تحول انرژی و اطلاعات می شود. قصد، توفیق خود را نظام می بخشد. قصد در موضوع مورد توجه، در بیکرانگی زمان و مکان موجب همنوایی رویدادهایی می شود که میتوانند نتیجه مورد نظر را پدید آورند. دلیل این امر اینست که قصد در خاک حاصلخیز توجه، دارای قدرت نظام دهنده نامحدود است. قدرت نظام دهنده نامحدود یعنی نظام دادن به رویدادها در بیکرانگی زمان و مکان. ما تجلی این قدرت نظام دهنده را در هر ساقه علف و در هر شکوفه سیب و در هر چه که زنده است مشاهده می کنیم. در طرح طبیعت، هر چیز با همه چیزهای دیگر همبسته و متصل است. طبیعت مانند یک ارکستر عمل می کند و جسم انسان نیز ارکستری در مقیاس کوچکتر است. یک سلول جسم انسان در هر ثانیه نزدیک به شش تریلیون کار انجام می دهد، و بطور همزمان باید در هماهنگی با بقیه سلول ها باشد. جسم انسان می تواند موسیقی بنوازد و میکربها را بکشد و رشد کند و از حرکت ستاره ها آگاه باشد و همه را نیز بطور همزمان انجام دهد زیرا حیطه همبستگی نامحدود بخشی از حیطه اطلاعات اوست. نکته درخور توجه در مورد سلسله اعصاب انسان اینست که می تواند از طریق قصد آگاهانه به این قدرت نظام دهنده نامحدود فرمان دهد. قصد در نوع انسان به یک شبکه خشک و سرسخت انرژی و اطلاعات، بسته و محدود نیست. به عبارت دیگر، مادامی که از سایر قوانین طبیعت تخلف نورزیم، عملا از طریق قصدمان می توانیم به طبیعت دستور دهیم تا رویاها و آرزوهایمان را برآورد. قصد، زمینه کار را برای جریان بی تکاپو و خود انگیخته و بی اصطکاک حیطه توانایی مطلق که جویای تجلی از نامتجلی است، آماده می کند. تنها هشدار این است که باید قصدمان را در راه صحیح و خیر بکار گیریم تا موجب تولید کارمای منفی نگردد. قصد، قدرت راستین پس آرزوست. قصد به تنهایی بسیار قدرتمند است زیرا قصد، آرزوی بدون دلبستگی به ثمره است. آرزو به تنهایی سست است زیرا در بیشتر مردم، توجه همراه با دلبستگی است. قصد، آرزوی همراه با تبعیت مجدانه سایر اصول معنوی موفقیت به ویژه اصل ششم یا "اصل عدم دلبستگی" است. قصد باعدم دلبستگی، به تمرکز بر حیات، و هوشیاری از لحظه حال می انجامد و هنگامیکه عمل با هوشیاری از لحظه حال انجام پذیرد، بسیار موثر قرار می گیرد. "قصد"مان برای آینده است، اما توجهمان در زمان حال می باشد. مادامیکه توجه ما در زمان حال است، قصدمان برای آینده متجلی خواهد شد، زیرا آینده در حال آفریده می شود. باید اکنون را همانگونه که هست بپذیریم. حال را بپذیریم و آینده را قصد کنیم. آینده چیزی است که همواره می توانیم از طریق قصد بدون دلبستگی آن را ایجاد کنیم، اما هرگز نباید بر ضد حال برخیزیم. گذشته و حال و آینده جمیعا مایملک آگاهی اند. گذشته، یادآوری و خاطره است. آینده، امید و انتظار است و اکنون، هشیاری است. از این رو زمان، حرکت اندیشه است. هم گذشته هم آینده زاییده خیالند. فقط اکنون که هشیاری است، راستین و جاودان است. اکنون، توانایی زمان و مکان و ماده و انرژی است. اکنون حیطه جاودان امکانات است که خود را بصورت نیروهای مجرد تجربه می کنند. این نیروها نه در گذشته هستند و نه در آینده. فقط هستند. تعبیر و تفسیر این نیروهای مجرد به ما تجربه ملموس پدیده ها را می بخشد. تعبیر و تفسیرهای به یاد مانده نیروهای مجرد، تجربه گذشته را ایجاد میکند. تعبیر و تفسیرهای همراه با امید و انتظار این نیروهای مجرد، آینده را می آفریند. اینها کیفیات توجه آگاهی هستند. هرگاه این کیفیات از فشار گذشته رهایی یابند، آنگاه عمل اکنون، خاک حاصلخیزی برای آفرینش آینده می شود. قصدی که در این آزادی عاری از دلبستگی، در اکنون استقرار یافته باشد، به صورت رابطی برای آمیزه درست انرژی و اطلاعات و رویدادهای زمان و مکان خدمت می کند تا آنچه را خواهانیم ایجاد کند. اگر صاحب هشیاری متمرکز بر حیات و صاحب هشیاری از لحظه حال باشیم، آنگاه موانع خیالی – که اکثریت غالب موانع را تشکیل می دهند- متلاشی و ناپدید می شوند و مابقی نیز می توانند از طریق قصد متمرکز و تک بین به مجالها تبدیل شوند. قصد تک بین، آن کیفیت توجه است که بر هدفی ثابت می ماند. قصد تک بین یعنی اینکه توجهمان را با چنان هدف تزلزل ناپذیری به حاصل قصد شده مان معطوف کنید که مطلقا اجازه ندهیم موانع، کیفیت متمرکز توجهمان را از بین ببرند و متلاشی کنند. این بیرون افکندن کامل و تمام عیار هرگونه مانع از آگاهیمان یعنی به هنگام تعهد نسبت به هدفمان می توانیم با شور وشوق، آرامش تزلزل ناپذیر خود را حفظ کنیم. این است قدرت هشیاری عاری از دلبستگی و ناشی از قصد متمرکز، به طور همزمان. بیاموزیم که قدرت قصد را در اختیار بگیریم، تا بتوانیم هر آنچه را که خواهانیم بیافرینیم. همچنان می توانیم از طریق تلاش و کوشش به سبک سنتی نیز نتیجه را بدست آوریم اما به بهایی. بهای آن تنش و فشار و از دست دادن موی سر و بدست آوردن زخم معده و حمله قلبی و کاهش مصونیت بدن و ... است. شایسته است که به هنگام اجرای اصل قصد و آرزو، پنچ گام زیر را دنبال کنیم: 1- در هنگام تجربه سکوت ژرف، در فضا بلغزیم. این بدان معناست که خود را در آن فاصله سکوت میان اندیشه ها متمرکز کنیم و در سکوت فرو رویم: در آن سطح از هستی که جوهر وجودمان است. 2- پس از استقرار در آن سطح از هستی، قصد ها و آرزوهایمان را رها کنیم. وقتی که واقعا در آن فاصله و فضا هستیم، اندیشه و قصدی وجود ندارد – اما وقتی که از آن فضا و فاصله بیرون می آییم، در فاصله میان فضا و اندیشه – قصدمان را در افکنیم. اگر رشته ای از اهداف را در سر داریم، می توانیم آنها را بنویسیم و پیش از آنکه به فاصله و فضا فرورویم، قصدمان را بر آنها متمرکز سازیم. مثلا اگر حرفه موفقیت آمیزی می خواهیم، با این قصد به فاصله و فضا فرورویم. قصد پیشاپیش به صورت لرزش کمرنگی در آگاهیمان وجود خواهد داشت. رها ساختن قصد ها و آرزو هایمان در آن فاصله و فضا به مانند کاشتن آنها در خاک حاصلخیز حوزه توانایی مطلق، و انتظار شکوفایی آنها در فصل مناسب خواهد بود. نمی خواهیم که بذرهای آرزو را بکاویم تا ببینیم که رشد می کنند یا نه، یا سرسختانه به شیوه شکوفایی آنها دلبسته باشیم. فقط میخواهیم آنها را رها کنیم. 3- در حال رجوع به ضمیر بمانیم. این بدان معناست که در آگاهی از ضمیر راستین خود – جان و اتصال ما به حوزه توانایی مطلق- استقرار یابیم. همچنین به این معناست که از چشم جهان به خود ننگریم. به خود اجازه ندهیم که تحت تاثیر عقاید و انتقادهای دیگران قرار گیریم. یکی از راههایی که به حفظ آن حال رجوع به خویشتن کمک می کند این است که آرزوهایمان را برای خود نگاه داریم. درباره آنها با احدی سخن نگوییم مگر اینکه آرزوی مشترکی با کسی داشته باشیم. 4- از دلبستگی به نتیجه دست بکشیم. این امر یعنی رها کردن دلبستگی سرسختانه به ثمره ای ویژه و زیستن در حکمت عدم یقین. این امر یعنی کامجویی از هر لحظه از سفر زندگی، حتی اگر از ثمره اش بی خبر باشیم. 5- بگذاریم کاینات به جزییات امر بپردازد. هرگاه قصد ها و آرزوهایمان در آن فاصله و فضا رها شوند، دارای قدرت نظام دهنده نامحدودند. به قدرت نظام دهنده نامحدود قصد اعتماد کنیم تا همه جزییات را برایمان همنوا سازد. بخاطر آوریم که طبیعت راستین ما، جان مطلق است. به هر کجا که می رویم آگاهی از جانمان را با خود ببریم، آرام آرزوهایمان را رها کنیم، و کاینات جزییات را برایمان همنوا خواهد ساخت. موفق باشیم... Link to this log لینک به این نوشته - 2:46 p.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Tuesday, October 21, 2003
● سلام
دوستان خوبم سلام. در حال حاضر سرگرم آماده سازی : نگاه به زندگی از زاویه ای دلپذیر (قسمت ششم) - اصل قصد و آرزو هستم و به مجرد آماده شدن آنرا در وبلاگ خواهم گذاشت. لطفا پوزش من را برای دیرکرد لاگ امروز پذیرا باشید. فعلا... Link to this log لینک به این نوشته - 3:33 p.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Monday, October 20, 2003
● مزایده ( نیم ) سالانه از طرف شهرداری تورنتو
شهرداری تورنتو سالی دو مرتبه بخشی از اموال دست دوم خود را از طریق مزایده به معرض فروش عمومی میگذارد و امسال مجموعه بزرگی از اموال شهرداری شامل ده ها موتور سیکلت (شامل ب. ام. و. و نیز هارلی دیویدسون) وچندین خودروی سدان، اس یو وی، ون، تراک و مینی تراک، لیفت تراک، ، ماشین چمن زنی، لوازم دفتری، لوازم آشپزخانه، سرویس های غذاخوری و پذیرایی رستوران، انواع قفسه بندی، زیور آلات، مصنوعات چرمی، انواع میز و صندلی و لوازم دفتری و و حتی لوازم گلف به فروش می رسند. عواید حاصله بین دپارتمان های شهرداری که اجناس را به حراجی سپرده اند تقسیم خواهد شد. سال گذشته بیش از 2 میلیون دلار از فروش دو مزایده درآمد برای شهرداری ایجاد شده بود. برای خرید میتوانید از پول نقد، کارتهای اعتباری ویزا و مستر کارد، و یا کارت بانکی (دبیت کارد) استفاده کنید ( معدل 2% مبلغ خرید برای معاملات بالای 1000 دلار از طریق کارت اعتباری به قیمت جنس اضافه خواهد شد.) روز مزایده 25 اکتبر (شنبه آینده) خواهد بود و شروع رسمی آن از ساعت 9.5 صبح می باشد. برای دیدن اجناس میتوانید از ساعت 8 صبح به سالن "کویین الیزابت" در محل نمایشگاه های تورنتو مراجعه نمایید. برای دیدن لیست اقلام به مزایده گذاشته شده اینجا کلیک کنید. این خبر باید در "این ویکند تو شهر چه خبره" این هفته درج میشد ولی فکر کردم شاید زودتر خبر دار شدن دوستانی که علاقه مند به حضور در مزایده هستند بهتر باشد. موفق باشید. Link to this log لینک به این نوشته - 11:25 a.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Friday, October 17, 2003
● این ویکند تو شهر چه خبره؟
نمایشگاه لوازم اسکی، اسنوبرد و مسافرت October 16th-19th, 2003 Automotive Building, Exhibition Place Toronto, Ontario سی و دومین نمایشگاه سالانه لوازم اسکی و مسافرت تورنتو از پنج شنبه 16 اکتبر شروع شده و تا یکشنبه ادامه خواهد داشت. امسال 175 تولید کننده لوازم ورزش های زمستانی محصولات خود را برای فروش عرضه کرده اند و بخشی نیز به خرید و فروش لوازم دست دوم اختصاص یافته است. نمایشات مهارتی با تجهیزات نیز در این چند روز انجام خواهند شد. چندین دفتر خدمات مسافرتی برای تورهای زمستانی اسکی در بیش از 125 پیست آمریکای شمالی ثبت نام می کنند و بعضا مواردی با تخفیف های ویژه نیز دارند – مثلا تور اسکی کبک برای پنج روز با بلیط بالابر برای یک زوج 359 دلار. آشپزخانه ویژه ای نیز برای پذیرایی از بازدید کنندگان تدارک دیده شده است و مکانی هم به پخش فیلم های هیجان آور اسکی و اسنوبرد اختصاص یافته است. قیمت بلیط برای بزرگسالان 12 دلار و برای اطفال 8 دلار است. برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به این لینک مراجعه کنید. نمایشگاه خلاقیت های خیاطی و سوزن دوزی Metro Toronto Convention Centre, South Building 222 Bremner Blvd., Toronto, ON Canada نمایشگاه بزرگ آثار هنرمندان خیاط و سوزن دوز به همراه کارگاه های متعدد آموزش و تبادل نظر و فروش محصولات مرتبط – از پارچه و سوزن و نخ گرفته تا جدیدترین و پیچیده ترین تجهیزات مدرن این صنعت در تمام شاخه های این مجموعه هنر باستانی، امروز جمعه آغاز شده تا دوشنبه بیستم اکتبر ادامه خواهد داشت. هزینه بلیط بسته به نوع کارگاه یا نمایش تغییر می کند. برای کسب اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید. ضمنا امروز آخرین روز باقی مانده برای شرکت در قرعه کشی بلیط های مجانی نمایش وحشت اسکریمرز است. برنامه های ترسناک اسکریمرز هم طبق اعلام هفته قبل در این ویکند نیز ادامه خواهد داشت و ادامه جشن اکتبر فست هم در این ویکند قابل پیگیری است (برای اطلاعات مربوط به این برنامه های رجوع کنید به لاگ هفته قبل در مورد برنامه های ویکند در پایین همین صفحه یا اینجا کلیک کنید). آخر هفته خوبی داشته باشید و مواظب این موج سرما خوردگی همه گیر اخیر هم باشید. Link to this log لینک به این نوشته - 10:37 a.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Thursday, October 16, 2003
● دیوید کاپرفیلد در تورنتو
شعبده باز معروف قرن که احتمالا کارهای حیرت آورش را در تلویزیون دیده اید از امروز پنجشنبه تا یکشنبه در مجموعه هنرهای نمایشی هامینگبرد سنتر برنامه اجراء می کند. نام برنامه "توهم بزرگ" است و ساعات اجرای آن به شرح زیر هستند: 5:00 pm, 8:00 pm Thursday, Oct. 16, 2003 6:00 pm, 9:00 pm Friday, Oct. 17, 2003 1:00 pm, 4:00 pm, 8:00 pm Saturday, Oct. 18, 2003 1:00 pm, 4:00 pm, 7:00 pm Sunday, Oct. 19, 2003 البته باید این خبر را فردا در لاگ "این ویکند تو شهر چه خبره؟" می خواندید ولی خبر شروع نمایش از امروز رو از دست میدادید که برای علاقه مندان حیف میشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه تهیه بلیط به این لینک مراجعه کنید. فعلا... Link to this log لینک به این نوشته - 11:46 a.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Wednesday, October 15, 2003
● نکاتی پبرامون هالویین
هر چند تا هالویین هنوز دو هفته فرصت باقی است، ولی چون از حالا فروشگاه ها پر شده اند از تزیینات جشن و ماسک های وحشتناک و دندان دراکولا و خون مصنوعی و دست و انگشت قطع شده پلاستیکی و انواع قاقالی، بد نیست نگاهی داشته باشیم به تاریخچه و ریشه وجودی این مراسم : تاریخچه هالویین: نام : ریشه هالویین باز می گردد به جشن باستانی سلتیک ها بنام "ساو- این". سلت ها که در دو هزار سال پیش در نواحی ایرلند، انگلستان و شمال فرانسه زندگی می کردند، سال نو را در اول نوامبر جشن می گرفتند. این روز برای ایشان نماد پایان تابستان و برداشت محصول و آغاز زمستان تاریک و طولانی بود که بیشترین تعداد مرگ و میر سالانه را نیز بهمراه داشت. سلت ها باور داشتند که شب سال نو مرز بین دنیای مردگان و زنده ها کمرنگ و ضعیف می شود و به همین منظوردر شب سی و یکم اکتبر را به مناسبت ورود ارواح مردگان به دنیای زنده ها مراسم برپا میکردند. ایشان باور داشتند که این شب مناسب ترین زمان برای موبدان سلت – ملقب به دروید (بر وزن فروید)- جهت انجام پیش گویی برای سال آینده است. طبعا برای مردمی که زندگیشان شدیدا در معرض خطر عوارض طبیعی بود، این پیش گویی ها می توانست منشاء دلگرمی و راهکار زندگی ایشان در ماه های سرد زمستان باشد. به منظور بزرگداشت این روز موبدان آتش های مقدس بزرگ برپا می کردند و مردم برای سوزاندن و قربانی کردن مقداری از محصول و احشام خود به دور آنها جمع می شدند. در این مراسم سلت ها لباس هایی از پوست حیوانات به تن می کردند و کلاه هایی از اسکلت جمجمه آنها به سر می گذاشتند و سعی می کردند تا آینده همدیگر را پیش گویی کنند. در پایان مراسم، آتش بخاری های سرپناه های خود را – که عصر آنروز خاموش کرده بودند- دوباره روشن می کردند و سعی می کردند تا پایان زمستان روشنشان نگاه دارند تا از گزند بخت بد و سختی محافظتشان کند. تا سال 42 میلادی، ارتش روم اغلب نواحی تحت اشغال سلت ها را به تصرف خود در آورد و طی دوره چهارصد ساله ایکه رومی ها به این نواحی حکمراندند، دو جشن مخصوص روم نیز به مراسم سلت ها وارد شد. اولی "فرالیا" نام داشت که در روزی از اواخر اکتبر برگزار می گردید و به یادبود و بزرگداشت رفتگان اختصاص داشت و دیگری "پومونا" بود که در آن به شکرگزاری از الهه خرمن و میوه ها می پرداختند. تا سال 800 میلادی، نفوذ مسیحیت به سرزمین سلت ها فراگیر شده بود و به فرمان پاپ بونیفاس چهارم مقرر شد تا روز اول نوامبر را به بزرگداشت تمام قدیسین اختصاص دهند و "روز تمام قدیسین" نامیده شود. امروزه تارخ شناسان بر این باورند که پاپ سعی داشت رسوم متداول در این سرزمین های با مناسبتهایی مذهبی جایگزین کند. این نام به زبان متداول در سرزمین سلت ها "آل هالو مس" تلفظ می گردید و بعد ها به "آل هالو ایو" و "آل هالوز ایون" تغییر نام داد و امروزه "هالویین" نامیده می شود. خوراکی گرفتن از مردم (تریک- اور- تریت): این رسم احتمالا برمیگردد به روز های اولیه این جشن در انگلستان. در آن روزها فقرا در روز جشن به در خانه اغنیاء می رفتند و تقاضای خوراک می کردند و آنها نیز مطابق رسم متداول با نوعی کیک مشهور به "کیک روح" از ایشان پذیرایی می کردند. این آیین توسط کلیسای وقت ترویج شده بود تا هم فرهنگ کمک به فقرا در ذهنیت مردم ریشه به دواند و هم جایگزین رسم باستانی قرار دادن خوراک در بیرون از منزل برای دور نگهداشتن ارواح سرگردان از خانه، گردد. این رسم کم کم مخصوص کودکان شد و ایشان در شب جشن به در منزل همسایه ها رفته و از ایشان غذا و یا پول و یا آبجو دریافت می کردند. لباس ها و آرایشات و ماسک های ترسناک: این رسم ریشه اروپایی و سلتیک دارد. در صدها سال پیش، زمستان زمانی ترسناک و ناامن بشمار می آمد. میزان سرما و یخبندان شدید تر از امروز بود و ممکن بود ذخیره غذای خانواده ها به قدر کافی نباشد و یا بیماری و کمبود امکان گرمایش موجب مرگ و میر وسیع گردد. در روز هالویین که باور عموم بر ورود ارواح سر گردان به دنیای زندگان بود مردم برای احتراز از به مخاطره افتادن جانشان در مواجه با ارواح و برای آنکه توسط ارواح شناخته نشوند در هنگام خروج از خانه خود را با لباس مبدل و ماسک و گریم تغییر قیافه می دادند تا به تصورشان ارواح ایشان را با بقیه ارواح و شیاطین به اشتباه بگیرند و با ایشان کاری نداشته باشند. با ورود مهاجران اروپایی به آمریکا و کانادا، این جشن سنتی هم به قاره جدید پاگذارد. در ابتدا بواسطه وجود جو تندروی مذهبی این مراسم صرفا به جشن خرمن و شکرگزاری محدود می گردید اما با ورود گروه های مهاجر بسیار از ایرلند و انگلستان و ضعف تدریجی نفوذ کلیسا دوباره پوشیدن لباس ها و ماسک های ترسناک متداول گردید و این جشن چنان محبوبیتی پیدا کرد که امروزه به دومین جشن مهم آمریکای شمالی بدل گردیده و سال گذشته نزدیک به 7 میلیارد دلار برای این مراسم هزینه گردید. در لاگ بعدی مربوط به هالویین که در هفته منتهی به جشن خواهیم داشت به تعدادی نکات ایمنی مربوط به هالویین هم نگاه خواهیم کرد. خرید خوبی برای هالویین داشته باشید... Link to this log لینک به این نوشته - 1:31 p.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Monday, October 13, 2003
● نگاهی به تاریخچه جشن شکر گزاری (ثنکس گیوینگ) در کانادا و آمریکا
آمریکا: در تاریخ ایالات متحده آمریکا، اولین سر نخ های تاریخی جشن شکر گزاری را می توان به تصمیم جرج واشینگتون – رییس جمهوری وقت- در سال 1789 دانست برای اعلام روزی جهت سپاسگزاری از خداوند و برکت هایی که به مردم ارزانی کرده است و برای اینکار بیست و ششم نوامبر را در نظر گرفت. پیش از آن در سالهای 1777 تا 1783 جشن شکرگزاری در ماه دسامبر برگزار می گردید و مدت پنج سال هم جشن برگزار نشد. بعد از جرج واشینگتون، روسای جمهور دیگری نیز تغییراتی در زمان جشن دادند و حتی در زمان جیمز مدیسون دو نوبت در سال به این امر تخصیص یافت. ایده تبدیل روز شکر گزاری به یک تعطیلی ملی به زمان آبراهام لینکلن باز می گردد. در 1863 در پی پیروزی های سرنوشت ساز ارتش شمال در جنگ های داخلی آمریکا، چهارمین پنجشنبه نوامبر رسما تعطیل ملی و روز شکرگزاری اعلام شد. هر چند که این تصمیم هنوز در سراسر ایالات متحده، خصوصا جنوب که شمال را غاصب و متجاوز می دانستند، به رسمیت شناخته نشده بود. در اواخر قرن نوزدهم جشن برداشت خرمن نیوانگلند – که بعدها به جشن شکر گزاری بدل شد – رسما در سراسر ایالات متحده جشن گرفته میشد. باور تاریخی نجات یافتن پیلگریم ها – یا همان زوار- توسط سرخپوستان و مبداء قرارگرفتن این مناسبت به عنوان جشن شکرگزاری، اولین بار در سال 1820 توسط نویسندگان خیالپرداز آمریکایی مطرح گردید و نقاشی های مربوط به این مراسم به حدی معروف و متداول گردید که تصور جدیدی از بابت ریشه این جشن شکل گرفت که البته سندیت تاریخی ندارد. حتی لفظ پیلگریم – یا زایران- نتیجه نامگذاری تخیلی فرقه مذهبی جدایی طلبان کلیسای انگلستان است که در پی تشدید اختلاف عقیدتی با کلیسا به قاره جدید کوچ کردند. کانادا: اولین جشن شکرگزاری در سرزمینی که امروز کانادا نام دارد در سال 1578 و در نیوفاندلند اتفاق افتاد. در اوایل سالهای 1600 گروه مهاجران فرانسوی به رهبری سامویل د شامپلن – رهبر فرقه شادمانی و نیکی- در این منطقه ساکن شدند و در هر برداشت خرمن جشن های مفصل برگزار می کردند و خوراک خود را با همسایه های بومی تقسیم می کردند. اولین جشن رسمی شکرگزاری در پانزدهم اپریل 1872 به شکرانه بهبود پادشاه آینده انگلستان، ادوارد هفتم، از یک بیماری سخت و خطرناک برپاشد. جشن بعدی در سال 1879 و در یک پنجشنبه از ماه نوامبر برگزار گردید. بنظر میرسد کانادا هم مثل همسایه جنوبی اش در انتخاب یکروز مشخص برای این جشن مشکل داشته است. در سالهای 1879 تا 1898 شکرگزاری در یکی از پنجشنبه های نوامبر برگزار میشد. از 1899 تا 1907 در یکی از روز های پنجشنبه ماه اکتبر جشن می گرفتند – بجز سالهای 1901 و 1904 که یکی از روزهای پنجشنبه نوامبر به این امر تخصیص یافت. در سالهای 1908 تا 1921 دوشنبه ای در اکتبر و از 1922 تا 1930 سالروز پایان جنگ اول جهانی – یازدهم نوامبر- بعنوان روز شکر گزاری جشن گرفته شد. از 1931 تا 1957 پارلمان ماموریت یافت تا هر سال روزی را برای شکرگزاری تعطیل اعلام کند تا سرانجام در روز سی و یکم ژانویه سال 1957 پارلمان تصمیم گرفت تا از آن پس دومین دوشنبه ماه اکتبر بعنوان روز سپاسگزاری از خداوند برای برکات و نعماتی که به مردم کانادا عطا فرموده است اختصاص یابد و این تصمیم تا امروز پا بر جا مانده است. چرا بوقلمون؟ بنجامین فرانکلین، دانشمند آمریکایی که به ریاست جمهوری آمریکا هم رسید، علاقه مند بود که بوقلمون را به عنوان سمبل ملی ایالات متحده آمریکا مطرح سازد. بوقلمون وحشی حیوانی بسیار چالاک و سریع است و زاویه دیدی برابر 270 درجه دارد. زندگی خانوادگی تشکیل می دهد و برای دفاع از خانواده اش تا سر حد جان می جنگد. علاقه فرانکلین به بوقالمون و تشویق رسمی دولت وی به وارد کردن بوقلمون به سفره جشن شکرگزاری موجب گردید تا از اواخر قرن هجدهم این پرنده غذای اصلی جشن را تشکیل دهد. هر چند که بعدا سمبول دولت آمریکا به عقاب (بالد ایگل) تغییر پیدا کرد، بوقلمون موقعیت خود را در جشن شکرگزاری تا به امروز حفظ کرده است. شباهت زیاد این جشن در شکرگزاری از برکات الهی در پی برداشت خرمن با جشن مهرگان ایران باستان قابل تعمق و مطالعه بیشتر است. امیدارم دوستانی که در کانادا هستند روز شکرگزاری خوبی را پشت سرگذارده باشند. Link to this log لینک به این نوشته - 10:38 p.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Thursday, October 09, 2003
● این ویکند تو شهر چه خبره؟ ( چند تایی هست!)
اسکریمرز – محل نمایشگاههای تورنتو Screemers Exhibition Place Lakeshore Blvd. 416-979-FEAR جمعه و شنبه – دهم و یازدهم اکتبر- از ساعت هفت عصر تا یازده شب. آغاز یازدهمین دوره نمایشات ترسناک با نمایشات جدید امسال نظیر: کابوس سه بعدی، خانه روحزده، دژ فنا، چاه سیاه، معمای جنون آور و ... به همراه بار و دکه های اغذیه، فالگیرها و آینده بین ها و نمایشات متفرقه. قیمت بلیط 22 دلار(+ مالیات). نمایش مجسمه های ادگار دگا گالری هنری انتاریو Edgar Degas Sculptures Art Gallery of Ontario 317 Dundas Street West (416) 979 - 6648 نمایش هفتاد و سه اثر برنزی هنرمند قرن نوزدهم فرانسه، ادگار دگا. هزینه بلیط برای بزرگسالان 12 دلار و برای دانشجویان، کودکان و سالمندان 9 دلار و برای دو بزرگسال با فرزندانشان – تا پنج فرزند- 25 دلار است. برای کسب اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید. جشن آلمانی الاصل اکتبرفست Oktoberfest Waterloo-Kitchener (519) 570-HANS 1-888-294-HANS اکتبرفست، فستیوال آبجوی خانگی و سوسیس آلمانی، سی و پنجمین سالگرد خود را از این جمعه تا شنبه آینده به مدت نه روز در شهر دوقلوی کیچنر- واترلو با مراسم ویژه نصب شیر به بشکه ها جشن خواهد گرفت. جشن شامل نمایشات کمدی و موزیکال، رقص های گروهی در لباس های سنتی آلمانی و سرود های دسته جمعی و مسابقات گروهی نیز خواهد بود. قیمت بلیط ها از 6 تا 41 دلار – بسته به مکان و نوع بلیط – است و مراسم در چندین بار و بیسترو در سطح این دو شهر برپا خواهد شد. برای دیدن اطلاعات بیشتر و اقدام جهت خرید بلیط می توانید به این لینک مراجعه کنید. مسابقات سالانه پلیس تورنتو 121st Annual Toronto Police Games SkyDome 1 Blue Jays Way (416) 870-8000 یکصد و بیست و یکمین دوره مسابقات پلیس تورنتو شامل رقابت های گروهی و انفرادی استقامت و عملیات نظامی نمایشی و نمایش ویژه سگ های پلیس، همین شنبه از ساعت هفت عصر در اسکای دم برگزار خواهد شد و عواید حاصله صرف امور خیریه خواهد گردید. ویکند خوش ... Link to this log لینک به این نوشته - 7:28 p.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان
● Indian Summer
تابستان سرخپوستی در تورنتو بالاخره تابستان سرخپوستی تورنتو هم سر و کله اش پیدا شد. ایندین سامر بنا به تعریف به وضعیتی گفته میشه که برای سه روز متوالی روزانه بیش از پنج ساعت آفتاب داشته باشیم و درجه حرارت هم در موقع آفتابی بودن هوا به بالای 15 درجه سانتی گراد برسه. این هفته هوای بهاری دلپذیری شروع شده که یادآور روزهای گرم بهاری شهر هست و پرندگان و سنجابها و حتی حشرات رو از مخفی گاه هاشون بیرون کشیده تا تابستان زودگذر آغاز فصل سرما رو جشن بگیرند. پیش بینی میشه حرارت هوا امروز به 24 درجه و فردا جمعه 23 به و شنبه مجددا به 24 درجه سانتی گراد برسه. بنا به پیش بینی اداره هواشناسی این گرما تا دوشنبه – روز شکر گذاری یا ثنکس گیوینگ- ادامه نخواهد داشت و جبهه هوای سردی که از شمال به سمت انتاریو در حرکته روز یکشنبه وارد منطقه ما خواهد شد و درجه حرارت رو پایین خواهد آورد. پس اگر برنامه ریزی خاصی برای گردش و ورزش و تفریح در فضای باز در این ویکند دارید بهتره برنامه رو بیاندازید به شنبه. بررسی های آماری نشانداده که وقتی هوا گرم تره مردم هم در خرج کردن پول آسانگیر تر هستند و در خرید زیورآلات و وسایل زینتی ولخرج ترند و با سرد تر شدن هوا میزان خرج کردن اونها کمتر و کمتر میشه به حدی که برای خرید مایحتاج ضروری هم ایندست و آندست میکنند (شاید هم یک دلیلش سخت بودن بیرون آمدن از منزل در هوای سرد باشه). در آخر جالبه که بدونیم عبارت ایندین سامر در اواسط قرن هفدهم وارد زبان انگلیسی شده و در آن زمان رسم بود که برای نشاندادن قلابی و غیرواقعی بودن هر چیز آنرا به سرخپوستان آمریکا نسبت میدادند و دلیل آن مشهور بودن تقلب سرخپوستان در معامله با سفید پوستان و عرضه اجناس نامرغوب به جای و به قیمت کالاهای مرغوب بود (که البته میشه حدس زد از کجا یادگرفته بودند!). خوش بگذره... Link to this log لینک به این نوشته - 1:56 p.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Wednesday, October 08, 2003
● نگاه به زندگی از زاویه ای دلپذیر (قسمت پنجم)
اصل کمترین تلاش هوشمندی طبیعت با کمترین تلاش کار می کند... با سبکدلی و هماهنگی و عشق. هرگاه نیروهای هماهنگی و شادی و عشق را در اختیار گیریم، با سهولت، بی تکاپو، موفقیت و خوش اقبالی می آفرینیم. اگر کار طبیعت را نظاره کنیم، خواهیم دید که کمترین تلاش را بکار می برد. علف نمی کوشد که رشد کند، فقط رشد می کند. ماهی نمی کوشد شنا کند، فقط شنا می کند. گلها نمی کوشند بشکفند، فقط می شکفند. این طبیعت فطری آنهاست. زمین نمی کوشد که بر محور خود بچرخد، این طبیعت زمین است که با سرعتی سرسام آور بچرخد و در فضا دور بزند. این طبیعت نوزادان است که در سرور باشند. این طبیعت ستارگان است که بدرخشند و نور افشانی کنند. این طبیعت انسان است که رویاهایش را به آسانی و بی تلاش، تجسم ببخشد و متجلی سازد. در دانش کهن این اصل را به صورت "کمتر عمل کن و بیشتر به انجام برسان" شناخته اند. سر انجام به جایی میرسید که هیچ نمی کنید و همه چیز را به انجام می رسانید. این بدان معناست که فقط آرمانی کمرنگ وجود دارد و آنگاه تجلی آرمان بدون تلاش صورت می گیرد. آنچه گاه "معجزه" خوانده می شود عملا نمایانگر اصل کمترین تلاش است. هوشمندی طبیعت، بی تلاش و بی اصطکاک و خود انگیخته عمل می کند. غیر خطی و شهودی و کل نگر و خوراک رساننده است. هر گاه با طبیعت در هماهنگی باشیم، هر گاه در معرفت ضمیر راستین خود استقرار یابیم، می توانیم از اصل کمترین تلاش بهره مند شویم. کمترین تلاش زمانی روی میدهد که انگیزه اعمالمان عشق باشد، زیرا آنچه که موجب انسجام طبیعت می شود نیروی عشق است. وقتی جویای قدرتیم و می خواهیم اختیار سایر مردم را به دست بگیریم نیرو به هدر میدهیم. وقتی محض خاطر "من" پول یا قدرت میجوییم، به جای کامجویی از شادمانی همین لحظه، نیرویمان را صرف دویدن ازپی توهم شادی میکنیم. وقتی پول را فقط برای منافع شخصی میجوییم، حرکت نیرویی را که باید به سمت ما باشد بند می آوریم، و در جریان هوشمندی طبیعت مداخله می کنیم. هرگاه انگیزه اعمالمان عشق باشد، نیرویمان به هدر نمی رود، بلکه چند برابر شده و متمرکز می شود و می تواند در راه آفرینش هر چه بخواهیم – از جمله ثروت نامحدود – بکار گرفته شود. می توانیم به جسممان به صورت وسیله ای برای کنترل انرژی بنگریم. جسممان میتواند انرژی را تولید و مصرف نماید. اگر بدانیم چگونه به طرزی موثر انرژی را تولید و ذخیره و بکاربگیریم، آنگاه می توانیم هر اندازه ثروت که بخواهیم ایجاد کنیم. در کتاب "هنر رویا بینی"، دون خوان به کارلوس کاستاندا می گوید: "... بیشتر انرژی ما صرف حفظ اهمیت مان می شود... اگر میتوانستیم بخشی از این اهمیت را از دست بدهیم، دو چیز خارق العاده برایمان پیش می آمد: یکی اینکه نیرویمان را از کوشش برای حفظ آرمان توهمی عظمت خود رها می کردیم. دوم اینکه نیروی کافی را در اختیار خود می گذاشتیم تا ذره ای از عظمت راستین کاینات را لمس کنیم." اصل کمترین تلاش سه جزء دارد. سه کار که با به انجام رساندن آنها می توانیم اصل "کمتر عمل کن و بیشتر به انجام برسان" را به عمل درآوریم. نخستین جزء،" پذیرش" است. پذیرش به این معنا که با خود عهد ببندیم: "امروز مردم و اوضاع و شرایط و موقعیت ها و رویدادها را به همان صورتی که پیش می آیند خواهم پذیرفت." این بدان معناست که خواهیم دانست که "این لحظه همان گونه است که باید می بوده"، زیرا کل کاینات همانگونه است که باید در این لحظه باشد. این لحظه- لحظه ای که هم اکنون تجربه می کنیم- مجموع و ماحصل همه لحظه هایی است که در گذشته تجربه کرده ایم. این لحظه همان گونه که هست، هست زیرا کل کاینات همانگونه است که هست. هرگاه برضد این لحظه بستیزیم، عملا بر ضد کل کاینات به ستیزه برخواسته ایم که نتیجه ای جز اتلاف توان و انرژی و جانمان نخواهد داشت. بجای آن بهتر است تصمیم بگیریم که با عدم ستیز علیه این لحظه، پذیرشی کامل و تمام عیار را بوجود آوریم. امور را همانگونه که هستند می پذیریم، نه آنگونه که دوست داشتیم باشند. فهمیدن بنیاد این دیدگاه بسیار مهم است: می توانید "آرزو و قصد" کنیم که این امور در آینده متفاوت باشند، اما در "این" لحظه باید امور را همانگونه که هستند بپذیریم. هرگاه از دست شخصی یا وضعیتی احساس ناکامی یا ناراحتی می کنیم، بخاطر بیاوریم که نه نسبت به آن شخص و یا وضعیت که داریم نسبت به احساساتی که در مورد آن شخص یا وضعیت داریم واکنش نشان می دهیم. اینها احساسات خودمانند، و احساسهای ما تقصیر یک نفر یا وضع دیگر نیست. هرگاه این نکته را به طور کامل دریابیم و بفهمیم، آماده ایم که مسولیت احساس خود را بر عهده بگیریم و آن را تغییر دهیم. اگر بتوانیم امور را همانگونه که هستند بپذیریم، آماده ایم که مسولیت وضعیت خویش و همه رویدادهایی را که به صورت مشکلات می بینیم به عهده بگیریم. این امر به دومین جزء اصل کمترین تلاش :" مسولانه برخورد کردن"، می انجامد. مفهوم مسولیت چیست؟ مسولیت یعنی ملامت نکردن هیچکس یا هیچ چیز، از جمله خودمان، برای وضعیتی که در آن زندگی میکنیم. وقتی این موقعیت یا رویداد یا این مشکل را پذیرفتیم، مسولیت توانایی پاسخ دهی خلاق خواهد بود به آن وضعیت "در همان وضعیتی که هست". همه مشکلات حاوی بذرهای مجالند، و این آگاهی به ما اجازه می دهد که این لحظه را به وضعیتی بهتر متحول کنیم. به محض انجام این کار، هر وضعیت به ظاهر ناراحت کننده ای به مجالی برای ایجاد چیزی تازه و زیبا، و هر عذاب دهنده یا مزاحمی آموزگار درس های اخلاق و رفتار خواهد شد. اگر انتخاب کنیم که واقعیت های زندگی را به این شیوه تعبیر و تفسیر کنیم، آموزگاران بسیار و فرصت های بسیار پیرامون خود خواهیم داشت تا تکامل یابیم. سومین جزء اصل کمترین عمل، "عدم تدافع" است. این بدین معناست که باید آگاهیمان در عدم تدافع استقرار یافته و نیاز به مجاب یا ترغیب کردن دیگران را برای پذیرش دیدگاهمان رها کنیم. اگر به افراد پیرامونمان نگاه کنیم، خواهیم دید که بخش قابل ملاحظه ای از وقت خود را صرف دفاع از نظرات خود می کنند. اگر فقط نیاز به دفاع از نظراتمان را رها کنیم، به انرژی عظیمی دست می یابیم که تا پیش از این به هدر میداده ایم. وقتی حالت تدافعی بخود میگیریم یا دیگران را ملامت می کنیم و یا این لحظه را نمی پذیریم، زندگیمان با مقاومت مواجه می شود. هر چه بیشتر عناد ورزیم مقاوت شدیدتر خواهد شد و نهایتا منجر به صدمات مرگبار به پیکر زندگی مان میگردد. نمی خواهیم همچون درخت بلوطی باشیم که در برابر طوفان بدون هیچ انعطافی می ایستد و از پایه میکشند. می خواهیم همچون گیاهی شاداب، انعطاف پذیری نشانداده و طوفان را براحتی پشت سر نهاده، طلوع خورشید فردا را نیز نظاره گر باشیم. بیاییم به کل از دفاع از نظراتمان دست بکشیم. وقتی جنگ برای دفاع از نظراتمان وجود نداشته باشد، وقتی از ستیز و مبارزه جویی با "اکنون" دست برداریم و هنگامیکه با زندگیمان مسولانه برخورد کنیم، با "اکنون" یکی و در آن محو خواهیم شد. شادمانی در درونمان متولد میگردد و فشار های سنگین و توانفرسای روحی از ما دور میشوند و سبکبال و آزاد با نوای رشد بی انتهای طبیعت به گسترش افق های موفقیت خود می پردازیم. دراین آزادی شادمانه و ساده، بی هیچ تردید در ژرفای دل خود درخواهیم یافت که آنچه بخواهیم در اختیارمان خواهد بود، زیر خواسته مان از سطح شادمانی خواهد، نه از سطح اضطراب یا ترس. نیاز نداریم که توجیه کنیم. فقط قصدمان را به خود اعلام میکنیم تا توفیق و وجد و شادی و آزادی و اختیار را در هر لحظه از زندگیمان تجربه کنیم. با خود عهد ببندیم که راه عدم مقاومت را دنبال کنیم. این راهی است که از طریق آن هوشمندی طبیعت بدون اصطکاک یا تلاش شکوفا میشود. وقتی در برابر همه نظرات گشوده بمانیم- و سر سختانه به یکی از آنها نچسبیم- رویا ها و آرزوهایمان با آرزوی طبیعت جریان خواهد یافت. آنگاه می توانیم قصد هایمان را بدون دلبستگی رها کنیم و منتظر چرخش کاینات در جهت موافق و شکوفایی آرزوهایمان باشیم تا در بهترین زمان و به بهترین صورت به تجلی بنشینند. پیروز باشید... Link to this log لینک به این نوشته - 2:18 p.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Tuesday, October 07, 2003
● یک سورپریز کوچولو!
اگر هوس کرده اید یک نگاهی به کتاب های دبستانی داشته باشید و ببینید از اون زمان که شما اون ها رو میخواندید تا حالا چه تفاوتهایی کرده اند. اینجا کلیک کنید. کلی خاطرات برای ما زنده شد که خالی از لطف نبودند خصوصا الان که بوی پاییز و روزهای آغاز مدرسه در هوای تورنتو به مشام میرسه و بچه مدرسه ای های قد و نیم قد در مسیر های مختلف به سمت مدرسه روان هستند! خاطرات خوبی بیاد بیارید... Link to this log لینک به این نوشته - 10:38 a.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Friday, October 03, 2003
● این ویکند تو شهر چه خبره؟
به روال معمول هفته ها نوبت رسید به خبرهای این آخر هفته آغاز ماه اکتبر: Fall Home Show Automotive Building, Exhibition Place 100 Princes' Blvd. Toronto, ON M6K 3C3 مهمترین خبر مربوط میشه به نمایشگاه پاییزه منزل و خدمات مربوطه که از دیروزپنجشنبه شروع شده وامروز و شنبه و یکشنبه هم ادامه خواهد داشت. در نمایشگاه امسال مجموعه ای از تولید کنندگان و عرضه کنندگان لوازم و خدمات نوسازی و تعمیرات منزل و فضاهای مسکونی آخرین دستاوردهای خود رو برای دیدار و پیش خرید و یا عقد قرار داد عرضه کرده اند. دوستانی که در صدد تغییر دکور و یا تعمیر و تغییرات منزل هستند میتوانند از این موقعیت برای گرفتن ایده و خرید استفاده کنند. ساعات کار نمایشگاه به این شرحه: جمعه: ظهر تا 9.30 شب شنبه : 10 صبح تا 9.30 شب یکشنبه: 10 صبح تا 6 عصر بلیط برای بزرگسالان 9 دلار و برای بچه ها 6 دلاره که کوپن های تخفیف بلیط و خرید رو مینونین از این لینک بگیرید. دیگه عرض شود که از امروز تا دو هفته وقت دارید تا با فرستادن یک ایمیل به آدرس screemerscontest03@toronto.com و ذکر عبارت زیر در تایتل ایملتون: Screemers شانستون را برای بردن بلیط مجانی جهت ورود به پارک وحشت اسکریمرز امتحان کنید! این پارک وحشت که امسال یازدهمین سال فعالیتش رو با کلی امکانات ترسناک جدید برای پیشواز هالویین جشن میگیره، محل مناسبیه برای بردن بچه ها، و یا تفریح بزرگتر ها در شب های سرد ویکندهای اکتبر. پارک در محل نمایشگاه های تورنتو و از ویکند بعدی شروع بکار خواهد کرد و تا اول نوامبر مطابق برنامه زیر ادامه خواهدداشت. با توجه به قیمت 22 دلاری بلیط شاید علاقه مند باشید زودتر ایمیل بزنین! Friday, October 10, 7:00 p.m. to 11:00 p.m. Saturday, October 11, 7:00 p.m. to 11:00 p.m. Friday, October 17, 7:00 p.m. to 11:00 p.m. Saturday, October 18, 7:00 p.m. to 11:00 p.m. Friday, October 24, 7:00 p.m. to midnight Saturday, October 25, 4:00 p.m. to midnight Sunday, October 26, 4:00 p.m. to 10:00 p.m. Monday, October 27, 7:00 p.m. to 11:00 p.m. Tuesday, October 28, 7:00 p.m. to 11:00 p.m. Wednesday, October 29, 7:00 p.m. to 11:00 p.m. Thursday, October 30, 7:00 p.m. to midnight Friday, October 31, 6:00 p.m. to midnight Saturday, November 1, 7:00 p.m. to midnight خوش بگذره... Link to this log لینک به این نوشته - 3:00 p.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Thursday, October 02, 2003
● نگاه به زندگي از زاويه اي دلپذير- ( قسمت چهارم )
اصل علت و معلول (کارما) سومین اصل معنوی موفقیت، قانون کارماست. (کارما) هم عمل است و هم نتیجه آن عمل، هم علت است و هم معلول، زیرا هر عملی نیرویی را تولید میکند که به همان شکل به ما باز میگردد. درباره قانون کارما چیز ناشناخته ای وجود ندارد. همه این اصطلاح را شنیده ایم که " هر چه بکاری همان را درو میکنی ". بدیهی است اگر بخواهیم در زندگیمان شادمانی ایجاد کنیم، باید بیاموزیم که بذر شادمانی را بکاریم. بنابراین، مفهوم ضمنی (کارما) انتخاب آگاهانه است. من و شما اساسا انتخاب کنندگانی نامحدودیم و در هر لحظه از هستی خود به بیکرانگی انتخابها دسترسی داریم. بعضی از این انتخابها آگاهانه اند و مابقی بطور ناخودآگاه صورت گرفته اند. اما بهترین راه برای فهمیدن و به حداکثر رساندن استفاده از قانون کارما، هوشیاری آگاهانه از انتخابهای هر لحظه است. خواه به مذاق ما خوش بیاید و خواه نه، هر آنچه که در این لحظه پیش می آید نتیجه انتخابهایی است که در گذشته به آنها دست زده ایم. بدبختانه بسیاری از ما به طور ناخودآگاه انتخاب میکنیم و لذا فکر نمیکنیم که آنها انتخاب بوده اند. اگر به شما توهین میکردم، به احتمال زیاد انتخاب میکردید که برنجید. اگر شما را تحسین می کردم، به احتمال زیاد انتخاب میکردید که خشنود شوید یا بخود ببالید. اما درباره اش بیاندیشید: همه انتخاب هستند. می توانستم سعی کنم که شما را برنجانم و به شما توهین کنم، و شما هم می توانستید انتخاب کنید که نرنجید. می توانستم شما را تحسین کنم و شما می توانستید انتخاب کنید که به خود نبالید. بعبارت دیگر، بیشتر ما – با اینکه در ذات خود انتخاب کننده های نامحدود هستیم – به توده ای از پاسخهای شرطی بدل شده ایم که مدام توسط مردم و موقعیتها به صورت رفتارهای قابل پیش بینی برانگیخته میشود. بیشتر ما در نتیجه شرطی شدن نسبت به محرکهای محیط خود، پاسخهای مکرر و قابل پیش بینی داریم. چنین به نظر میرسد که واکنشهای ما خود به خود توسط مردم و موقعیتها بر انگیخته می شوند، و آنگاه فراموش میکنیم که اینها را خودمان در هر لحظه از هستی خود انتخاب می کنیم. منتها بطور ناخودآگاه به این انتخابها دست میزنیم. اگر لحظه ای گامی به عقب بردارید و در لحظه ایکه به انتخابی دست می زنید به آن بنگرید، آنگاه خود این نظاره کردن سبب می شود که کل فرایند را از حیطه ناهشیار به حیطه هشیار بیاورید. این روش انتخاب آگاهانه، بسیار قدرت بخش است. به هنگام هر انتخاب می توانید دو سوال را از خود بپرسید. نخست اینکه "عواقب این انتخاب چیست؟" و دوم اینکه "آیا این انتخاب برای خودم و اطرافیانم شادمانی خواهد آورد؟" اگر پاسخ شما مثبت بود، به آن انتخاب دست بزنید و اگر منفی بود و آن انتخاب را برای خود و یا اطرافیانتان تنش و فشار می آورد، به آن انتخاب دست نزنید. برای پاسخ به تجربه و دید خود بازگردید و اگر پاسخ را نیافتید از منشاء دانش آفرینش کمک بخواهید تا شما را در یافتن این پاسخ یاری دهد. کاینات مکانیزم درخور توجهی دارد که می تواند کمکتان کند تا به انتخابهای خود انگیخته درست دست بزنید. این مکانیزم به حس های روحانی شما مربوط است. روح شما دو گونه حس را به جسمتان منتقل میکند: یکی حس راحتی و دیگری حس ناراحتی. وقتی آگاهانه دست به انتخابی می زنید به انعکاس حسی این تصمیم در روح و جسمتان دقت کنید. از خود بپرسید " اگر اکنون این انتخاب را کرده باشم چه پیش خواهد آمد " اگر از جانب جسم بازتابی توام با احساس آسودگی دریافت کردید، انتخاب را برگزینید و اگر احساس ناآرامی و تشویش و ناراحتی داشتید، از این انتخاب دوری کنید. در بعضی از اشخاص پیام ناراحتی در ناحیه شبکه خورشیدی (بالای ناف) احساس میشود، اما در قالب افراد بیشتر در ناحیه قلب پیش می آید – که علت ریشه ای معروفیت قلب به عنوان منبع احساسات و عواطف در ادبیات کهن ملل مختلف هم هست. می توانید – هر گاه که بخواهید- از قانون کارما برای ایجاد ثروت و فراوانی و به جریان انداختن همه موهبتهای نیکو به سوی خود بهره ببرید، اما نخست باید هشیارانه آگاه شوید که انتخابهایی که در هر لحظه از زندگی تان به آنها دست می زنید آینده شما را می سازند. اگر بطور منظم به این امر بپردازید، از قانون کارما بطور کامل استفاده میکنید. هرچه انتخابهای بیشتری را به سطح هشیار آگاهی بیاورید، بیشتر به انتخاب هایی دست خواهید زد که که بطور خود انگیخته – هم برای خودتان و هم برای اطرافیانتان – درست هستند. و اما در مورد کارمای گذشته و این نکته که چگونه بر اکنون شما تاثیر می گذارد: در مورد کارمای گذشته سه کار میتوانید بکنید. یکی از آنها پرداخت دیون کارمایی گذشته تان است. بیشتر مردم – البته به طور ناخودآگاه- این را انتخاب می کنند. البته میتوانید آگاهانه هم آنرا انتخاب کنید. گاه پرداخت آن دیون با رنج و عذاب شدیدی همراه است. قانون کارما میگوید که در عالم هیچ یک از دیون، پرداخت نشده باقی نمی مانند. در کاینات نظام محاسبه ای بی نقص و کامل وجود دارد و همه چیز مبادله مداوم "پس و پیش" نیروست. دومین کاری که می توانید بکنید تبدیل یا تحول کارمای خود به تجربه ای خوشایندتر است. این فرایندی بسیار جالب توجه است که به هنگام پرداخت دیون کارمایی می توانید از خود بپرسید: "از این تجربه چه چیز را می توانم بیاموزم؟ چه امری در حال وقوع است و کاینات چه پیامی برایم دارد؟ چگونه میتوانم این تجربه را برای همنوعانم سودمند سازم؟" با این کار، به جستجوی بذرهای مجال ها و فرصت های تازه میروید و آنگاه این بذر ها را با دارمای خود – غایت زندگیتان که بعنوان هفتمین اصل درباره اش بحث خواهیم کرد- پیوند خواهید زد. این امر به شما اجازه خواهد داد تا کارما را به تجلی تازه ای بدل کنید. مثلا اگر بهنگام ورزش پایتان بشکند، یا مقداری پول گم کنید یا ماشین تان خراب شود می توانید بپرسید: "از این تجربه چه چیز را می توانم بیاموزم؟ کاینات چه پیامی برایم دارد؟" شاید پیام این باشد که باید در کاری که می کنید تجدید نظر کنید، و یا در برنامه ای که به دنبالش هستید دقت بیشتری داشته باشید و یا به روش دیگری کار ها را به انجام برسانید. و اگر دارمای شما این باشد که آنچه را که میدانید به دیگران بیاموزید، آنگاه با پرسیدن اینکه "چگونه می توانم این تجربه ها را برای همنوعانم سودمند سازم؟" شاید تصمیم بگیرید آنچه را که آموخته اید با نوشتن کتابی و یا براه انداختن وبلاگی با دیگران سهیم شوید. یا شاید وسایلی طراحی کنید که زندگی را آسانتر و ایمن تر سازند. به این طریق، در حالیکه دیون کارمایی خود را می پردازید، وضعیت مخالف را نیز به موهبتی تبدیل کرده اید که برایتان شادی و توفیق میاورد. سومین راه کنار آمدن با کارما، فرارفتن از آن است. فرارفتن از کارما یعنی جداشدن از آن. راه فرارفتن از کارما این است که به تجربه فاصله یا تجربه سکون خود ادامه بدهید. مانند شستن جامه ای چرک در رودخانه. هربار که آن را می شویید، چند لکه آن را پاک می کنید. بارها و بارها آن را می شویید و هربار اندکی تمیزتر می شود. هر بار که به آن فضای خالی می روید و از آن باز می گردید، بذرهای کارمای خود را می شویید و از آنها فراتر می روید. همه اعمال، حوادثی کارمایی اند. نوشیدن فنجانی قهوه نیز حادثه ای کارمایی است. این عمل خاطره تولید میکند، و خاطره این توانایی را داراست که آرزو ایجاد نماید. روحتان توده ای از آگاهی است که بذرهای کارما و خاطره و آرزو را دارد. با هشیاری از این بذرهای تجلی، تولید کننده آگاه واقعیت میشوید. وقتی انتخاب کننده ای آگاه شدید، دست یازیدن به اعمالی را آغاز می کنید که موجب تکامل خود و اطرافیانتان می شود. مادامی که کارما – هم برای شما و هم برای هر کس دیگر که تحت تاثیر جان شما قرار میگیرد- اسباب تکامل باشد، ثمره آن شادمانی و موفقیت خواهد بود. در بحث بعدی نگاهی خواهیم داشت به اصل "کمترین تلاش". موفق و شاد باشید. Link to this log لینک به این نوشته - 3:57 p.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان
● تصاویر بازار مزرعه دارهای انتاریو حاضر شد.
Farmers’ Markets - Ontario این تصاویر را به همراه توضیحات مربوطه، هموطن عزیز تهیه کردند و برای اضافه شدن به گالری تصاویر در اختیار من گذاشتند که از لطف ایشان کمال تشکر را دارم. یادتان باشد که اغلب این بازارهای هفتگی تا اواسط ماه اکتبر بیشتر فعالیت نخواهند داشت پس اگر علاقه مند هستید برای بازدید و خرید سری به بازار های نزدیک محل زندگی تان بزنید، فرصت را از دست ندهید! برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد محل و روزهای فعالیت این بازارها به این لینک بروید. ضمنا امروز ادامه بحث موازی را هم خواهیم داشت، پس لطفا باز هم به ما سر بزنید! روز خوش... Link to this log لینک به این نوشته - 11:23 a.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ Wednesday, October 01, 2003
● نگاه به زندگي از زاويه اي دلپذير- ( قسمت سوم )
با اجازه دوستان عزيزي که درخواست آنتراکت کرده بودند، براي قطع نشدن بحث و در عين حال وجود فرصت بيشتر جهت بررسي مطالب، بجاي وقفه در ادامه راه، حجم مطلب طرح شده در لاگهاي بعدي کمتر خواهند بود بدون دست خوردن فشردگي يا نواخت آنها. اصل تبادل ( بخشايش ) کاينات از طريق مبادل پويا عمل ميکند... داد و ستد، جنبه هاي متفاوت جربان نيرو در کايناتند و در شور و شوق بخشيدن آنچه که مي جوييم، فراواني کاينات را در زندگيمان به جريان مي افکنيم. هيچ چيز ايستا نيست. جسممان در حال مبادله پويا و مداوم با جسم کاينات است. ذهنمان به طرزي پويا با ذهن کيهان ارتباط متقابل دارد. نيرويمان نمايانگر انرژي کيهاني است. جريان حيات هيچ نيست مگر ارتباط متقابل و هماهنگ نيروهايي که به صورت اصل بخشايش عمل مي کنند. چون جسم و ذهنمان با کاينات در مبادله دايم و پويا هستند، بندآوردن جريان نيرو مانند بند آوردن جريان خون است. هر گاه خون از جريان باز ايستد دچار سنگيني و گرفتگي و ايستايي ميشود. به اين دليل بايد ببخشاييم و بستانيم تا بتوانيم ثروت و فراواني – يا هر چه را که خواهانيم- درزندگيمان در جريان نگهداريم. واژه فراواني ( affluence ) از ريشه (affluere ) به معناي (جريان داشتن در فراواني) است. پول در واقع نمايانگر آن نيروي حياتي است که مبادله ميکنيم و مظهر آن نيروي حياتي است که در ازاء خدمتي که به عالم عرضه ميکنيم، بکار ميبريم. واژه (currency ) که معناي پول ميدهد نيز نمايانگر جريان نيروست. ريشه لاتين اين واژه ( currere ) است که معناي (دويدن) يا (جريان داشتن) را ميدهد. بنابراين اگر جريان پول را متوقف کنيم – اگر تنها قصد ما چسبيدن به آن و احتکار آن باشد- چون پول نمايانگر نيروي حيات است، عملا جريان بازگشت آن را به زندگيمان نيز متوقف ميسازيم. براي اينکه آن نيرو به سوي ما بيايد، بايد در جريان نگاهش داريم. هر رابطه اي داد و ستد است. بخشيدن، ستاندن را توليد ميکند. آنچه بالا مي رود بايد پايين بيايد. آنچه بيرون مي رود بايد بازگردد. در واقع، ستاندن مانند بخشيدن است، زيرا داد و ستد جنبه هاي گوناگون جريان نيرو در کايناتند و بروز اختلال در هريک، به بقيه نيز منتشر ميشود. در هر بذر وعده هزاران جنگل نهفته است. اما بذر نبايد احتکار شود بلکه بايد هوشمندي خود را به خاک حاصلخيز ببخشد. از طريق اين بخشش، نيروي نامريي آن در تجلي مادي جريان مي يابد. هر چه بيشتر ببخشيم، بيشتر دريافت مي کنيم. زيرا فراواني کاينات را در زندگيمان در جريان قوي تري نگاه مي داريم. در واقع، هر آنچه که در زندگي ارزش داشته باشد فقط زماني فزوني مي يابد که بخشيده شود. آنچه در اثر بخشيدن افزايش نيابد، نه ارزش بخشيدن دارد و نه ارزش دريافت کردن. چنانچه با عمل بخشيدن، احساس کنيم که چيزي را از دست داده ايم، واقعا آن را هديه نداده ايم و موجب افزايش نخواهد شد. اگر با اکراه ببخشيم، نيرويي در پس آن بخشايش نخواهد بود. مهمترين چيز در هنگام تبادل نيتي است که در پس داد و ستدمان نهفته است. نيت همواره بايد ايجاد شادماني براي بخشاينده و ستاننده باشد زيرا شادماني، حمايتگر و حافظ حيات است و از اين رو، موجب افزايش مي شود. تمرين بخشايش بسيار ساده است: اگر شادي ميخواهيم به ديگران شادي بدهيم. اگر محبت ميخواهيم، بياموزيم که محبت کنيم. اگر توجه و قدرداني مي خواهيم، بياموزيم که توجه و قدرداني نشان بدهيم. اگر وفور مادي ميخواهيم، به ديگران کمک کنيم تا از نظر مادي غني شوند. در واقع، آسانترين راه براي کسب آنچه ميخواهيم اين است که به ديگران کمک کنيم تا به خواسته هاي خود برسند. حتي فکر بخشيدن، انديشه برکت طلبيدن يا حتي دعايي ساده، اين قدرت را دارد که بر ديگران اثر بگذارد. به اين دليل که اگر جسممان به جوهر خود تمرکز يابد، به انبوهي از انرژي و اطلاعات متمرکز، ميان عالمي از انرژي و اطلاعات تبديل ميشود. ما مجموعه اي آگاهي متمرکز در کايناتيم. مفهوم ضمني واژه (آگاهي) بيشتر و غني تر از انرژي و اطلاعات محض است. مفهوم ضمني آن، انرژي و اطلاعاتي است که همچون انديشه، زنده است. بنابراين ما مجموعه اي انديشه در کايناتي انديشمنديم. و انديشه قدرت ايجاد تحول دارد. بهترين راه براي اجراي اصل بخشايش اين است که تصميم بگيريم هرگاه با کسي تماس داريم، چيزي به ايشان بدهيم. لزومي ندارد که هميشه هديه ارزش مادي بالايي داشته باشد. مي تواند شاخه گلي يا تحسيني يا دعايي باشد. موهبت هاي ابراز علاقه و توجه و عاطفه و تحسين و محبت، از گرانقدرترين هدايايي اند که مي توانيم بدهيم و بهايي هم براي آنها نپردازيم. هرگاه کسي را مي بينيم، مي توانيم خاموش برايش برکت بطلبيم و خوشبختي و شادي و خوشدلي او را آرزو کنيم. اين گونه بخشايش خاموش بسيار قدرتمند است. بياييد از امروز با سپاس همه هدايايي را که زندگي به ما پيشکش کرده است دريافت کنيم.هداياي طبيعت را با شادي پذيرا باشيم: نور آفتاب، آواز پرندگان، و بارانهاي روح افزا و يا برف هاي حيات بخش زمستان. دربرابر دريافت هديه از ديگران نيز گشوده باشيم: خواه هديه اي مادي، خواه تحسين و دعايي. در بحث بعدي نگاهي خواهيم داشت به اصل علت و معلول (کارما) سربلند و شاد باشيد. Link to this log لینک به این نوشته - 1:51 p.m. - مطلب را به بالاترین بفرستید: 0 Comments اظهار نظر از طرف دوستان ........................................................................................ |
این بخش درحال نوسازی است و بزودی کامل می شود This part is just being renovated and will soon be completed! |