Tehrantonian                 تهرانتویی – یک تهرانی در تورنتو
نکاتی پیرامون مهاجرت به کانادا،زندگی در انتاریو، کاریابی، خرید اولین خانه تان و استقرار با موفقیت
Tips on Immigration to Canada, Living in Ontario, Finding a Job, Buying your first home and settling down Successfully.
جستجو در تهرانتویی  
گزارشات لحظه ای
Reports by the Moment
وضعیت هوای تورنتو
Toronto's Weather

Click for Toronto Pearson, Ontario Forecast
برای دیدن وضعیت هوای سراسر کانادا اینجا کلیک کنید
Click here for Canadian Weather Status

Locations of visitors to this page
تورنتو Toronto
ونکوور Vancouver
تهران Tehran


وضعیت دلار کانادا
Canadian Dollar vs. U$



شاخص های بازار سهام
Stock Market Indices




Tehrantonian's Google Ranking

Yahoo bot last visit to Tehrantonian.
Msn bot last visit to Tehrantonian
Saturday, August 30, 2003

عکس های جشن هیسپانیک فیستا آماده شدند!

این عکس ها رو دیشب گرفتم. جای همه دوستانی که ندیدمشان خالی و اگر هنوز برنامتون
برای این سه روز آینده جای خالی داره حتما این جشن رو هم توش جا بدین!

برنامه های بسیار سرگرم کننده رقص و آواز سنتی، نمایشگاه کوچک صنایع دستی و
غذاهای خوشمزه بومی آمریکای جنوبی از دیدنی های و چشیدنی ها و خریدنی های این
سه روز در میدان مل لستمن – از ساعت سه بعد از ظهر هر روز – هستند.

خوش بگذره ....


Link to this log     لینک به این نوشته - 12:59 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Friday, August 29, 2003



اشیاء پرنده ناشناخته در آسمان کانادا ( قسمت اول )

بنا به علاقه دوستان - و همینطور خودم – در نظر دارم یک سری لاگ
در مورد امور مربوط به اشیاء پرنده ناشناخته و برخورد نزدیک از نوع سوم
در کانادا براتون بنویسم.

کشور کانادا، مانند بسیاری دیگر از کشورهای جهان، از جمله ایران، صحنه حضور
اشیاء ناشناخته پرنده – یا اصطلاحا یو.اف.او- و حتی موارد متعدد مواجه نزدیک
مردم با این اشیاء و احیانا سرنشینان آنها بوده و در پنجاه سال گذشته صدها مورد از
طرف مردم و مقامات محلی گزارش شده و در سال های اخیر – خصوصا بعد از واقعه
یازده سپتامبر- مردم علاقه بیشتری به گزارش هر رخداد مشکوک در اطرافشان ابراز
داشته اند و گزارشات مربوط به دیده شدن اشیاء پرنده ناشناخته در آسمان کانادا – از
یک مخروط عجیب آتشین در آلبرتا گرفته تا مثلثی نورانی در آسمان سیدنی نوا اسکوشا
– در سال گذشته بیش از چهل درصد رشد داشته.
در حال حاضر اتاوا و ونکوور به ترتیب با هفده و پانزده گزارش، صدرنشین فهرست شهر
های کانادا هستند و بریتیش کلمبیا با داشتن صد و بیست و سه مورد از کل سیصد و هفتاد
و چهار گزارش ثبت شده، بالاترین احتمال را برای دیدن این اشیاء در میان بقیه استانها
داره. این در حالیه که انتاریو با هشتاد و هفت مورد و آلبرتا با چهل مورد، رده های دوم و
سوم را دارند.
بنا بر گفته کریس راتکاوسکی، کارشناس امور پارانورمال کمیته تحقیق دانشگاه مانی توبا،
حدود پانزده درصد این موارد فاقد پاسخ علمی هستند. از جمله شیء قیف مانند آتشین که با
سقوط خود در اتزیکوم آلبرتا، حفره ای به قطر بیش از سی متر در زمین ایجاد کرد و
بررسی های کارشناسی اولیه، احتمال شهاب سنگ بودن آنرا نفی کرد.

شیء سیگار مانند ناشناخته دیگری نیز بر فراز وایت هورس در حالیکه به شکل ناپیوسته
و با پرش های متوالی حرکت میکرده گزارش شده.

چند نمونه دیگر از این گزارشات عبارتند از:

پنج شیء نارنجی در حال پرواز به آرایش وی – حرف وی انگلیسی – بر فراز شهر پرتاژ
لا پری ری در مانی توبا.

شیء نورانی که دوشب پیاپی بر فراز شهر هال در کبک در در وضعیت آویخته دیده شد و
سرانجام با انفجار از دید محو شد.

دیده شدن نقاط نورانی در هوا توسط خلبانان هواپیماهای مسافری بر فراز شهر کریک در
ساسکاچوان که در ابتدا تصور شده بود چراغهای هواپیمای دیگری است ولی برج مراقب
وجود چنین هواپیمایی را بر صفحه رادار نفی کرده بود.

سه نقطه نورانی که برفراز شهر ریچموند در بریتیش کلمبیا به دور هم پیچ و تاب می خورده اند.

پرواز شیء سیاهرنگی که سه دایره سرخ نورانی در بخش زیرین خود داشته و از فراز
وینی پگ عبور کرده.

شیء نقره ای رنگی به شکل استوانه از بالای شهر اسمیترز در بریتیش کلمبیا به سمت
جنوب عبور کرده.

در شهر کاوبی در نوا اسکوشا شیء مثلث مانند بسیار بزرگی در آسمان به آهستگی
حرکت می کرده است و رادار منطقه هم وجود این شیء عظیم الجثه را ثبت کرده.

در ونکوور، بریتیش کلمبیا، شیء نارنجی رنگی بر فراز شهر به پرواز درآمده و ضمن
تغییر مسیر با زاویه های تند، تغییر اندازه و شکل هم میداده.

در گرنزیل بریتیش کلمبیا شیء دیسک مانندی به رنگ نارنجی بر فراز یک معدن توقف
نموده و سپس اوج گرفته و از نظرها دور شده.

در قسمتهای بعدی موارد نزدیکتری از برخورد مردم با یو اف او ها را بررسی میکنیم.

توضیح تصویر بالای صفحه : یک استیل شات از فیلمی که در هجدهم مارس سال 1975
از یک یو اف او در حال پرواز برفراز هامیلتون – انتاریو – گرفته شده.

فعلا...


Link to this log     لینک به این نوشته - 1:23 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان


سلام!

دو تا خبر فشرده دارم که به حساب لاگ امروز نگذارین چون اون جداست:

اولا امروز ما ساعت 8.5 صبح فهمیدیم که پمپ بنزین های شل تا ساعت 9 صبح به
مردم بنزین مجانی میدن. که متاسفانه دیگه وقتی برای خبر کردن برو بچ نبود! لطفا اگر
کسی از این خبرا داره و مایل نیست توی وبلاگش بنویسه، به من با ای میل خبر بده تا
اینجا به اطلاع بقیه برسونم!

دوم اینکه لاتاری سوپر 7 این هفته مبلغش 10 میلیون دلاره و تا آخر وقت امروز فرصت
دارید که با دادن حداقل دو دلار شانستون رو امتحان کنین!

موفق و برنده باشید!

فعلا...




Link to this log     لینک به این نوشته - 10:14 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Thursday, August 28, 2003



نمایش هوایی در این آخر هفته!

این ویکند – که قبلا رکورد تعداد برنامه های سرگرم کننده را شکسته بود – برنامه
دیگه ای رو هم برای سرگرمی تورنتویی ها اضافه کرد: نمایش آکروباتیک هوایی
با هواپیما های دو باله و تکبال توسط بهترین آکروباتهای کانادا و آمریکا.

برای دیدن این نمایشات، روز های شنبه، یکشنبه و دوشنبه ساعت یک بعد از ظهر
در محل نمایشگاه ملی – همون سی ان ایی - یا در انتاریو پلیس حاضر باشید.
CNE – Ontario Place

البته اگر منزلتان داون تاون – همون منطقه جنوبی شهر- است کافی صندلی تان را بیارید
توی بالکن و به تماشا بنشینید. اگر منزلتان هم رو به شمال است خودتان را به بهانه ای بیاندازید
خانه همسایه روبرویی!

رهبریکی از گروههای آکروبات ، شان تاکر، سی سال سابقه پرواز و بیشتر از بیست
هزار ساعت تمرین داره و تا بحال در چندین نمایش بین المللی هوایی در اروپا و آمریکا
شرکت داشته.

خوش بگذره...




Link to this log     لینک به این نوشته - 2:09 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Wednesday, August 27, 2003

موضوع انشاء امروز: در سه ماه اول ورود به کانادا بدون بیمه درمانی چه کنیم؟

همه مهاجران ساکن انتاریو تحت پوشش بیمه خدمات درمانی استان هستند که بجز
هزینه دارو؛ دندان پزشکی و جراحی های زیبایی، سایر خدمات پزشکی مثل عکس
برداری ها و آزمایشات و ویزیت دکتر و جراحی و خلاصه هر مشکلی که دور از
جونتون، پیش اومده باشه رو پوشش میده. این پوشش درمانی واقعا موثر و مفیده و
تا هزاران دلار هزینه های مربوطه رو پوشش میده.

دوست خوبی می گفت : ما آشنایانی داریم که نزدیک به سی سال است که در آمریکا
زندگی می کنند و کار و زندگی دارند و موفق هم هستن ولی هر بار که با اونها صحبت
میکنیم میگن که ایکاش از اول به کانادا آمده بودن چون در آمریکا بدون بیمه های
شخصی در صورت بروز وضع اضطراری دار و ندار آدم خرج میشه و حتی با بودن
بیمه هم وقتی موردی پیش بیاد شرکت بیمه آمریکایی از هر راهی که بتونه سعی میکنه
از پرداخت هزینه ها شونه خالی کنه!

تنها مشکل اینجاست که شما در بدو ورود تا نود روز بیمه ندارین. چند تا کار میتونین
بکنین : یکی اینکه بگذارید به حساب بخت و اقبال تا این سه ماه طی بشه. یکی دیگه
اینکه قبل از اومدن بروید پیش یک دندانپزشک خوب و اگر کاری در مورد دندانها دارید
انجام بدید – میگن اینجا دندانپزشکی گرونه. لابد وقتی دلار رو به ریال تبدیل میکنن
اینطوری بنظر میاد، چون در مقایسه با متوسط درآمد مردم، و در مقایسه با تهران خیلی
هم معقول تر و عادلانه تره – حالا با این مساله که بیست سال هم از نظر تکنولوژی جلوتره
کاری نداریم- خلاصه خیالتون از بابت دندون راحت بشه. موقع آزمایشهای مدیکال هم
که یکبار چک آپ شدین و انشاءالله هم بعدش مشکلی درکار نیست. دارو هم در حد
قرص سرماخوردگی و ویتامین میتونین با خودتون برای مصرف سه ماه بیارین. اگر
هم از من میشنوین زیاد چمدوناتون رو پر نکنید از دارو چون نمونه های ساخت اینجا
ده بار موثر تر و بهتر هستند و وقتی انشاءالله رفتین سر کار قیمتشون هم – که در
مقایسه گرونتره ( به چند دلیل از جمله وجود ماده موثری که قراره توی دارو باشه به
مقداری که روی جعبه ادعا شده ) – آنقدر ها برای بودجه شما زیاد نخواهد بود.
برای سوانح هم میتونین وقتی اومدین اینجا به شرکتهای بیمه مراجعه کنین – مثلا بیمه
های تحت پوشش بانکها مثل رویال بنک – و با پرداخت هزینه ای نزدیک به ششصد دلار
دو نفر رو برای سه ماه تا سقف هزینه درمانی پنجاه هزار دلار به اضافه پوشش بخشی از
هزینه های دارو و انتقال بیمار، بیمه کنید.

میدونم که ششصد دلار در بدو ورود یک مقداری زورآور هست، ولی خدای ناکرده
اگر مشکلی پیش بیاد زیر دو هزار دلار آب نمی خوره! پس شوخی نگیریدش.

برای اقدام جهت کارت بیمه (که اصطلاحا اوهیپ نامیده میشه ) باید در هفته های آخر ماه
سوم حضورتون در کانادا با در دست داشتن پاسپورت و کارت پی آر و سین کارد (همون
کارت سفیده که باید همون هفته اول برید دنبالش و کارت بیمه اجتماعی یا بعبارت بهترمجوز
شما برای کار کردن در کاناداست) و یک سند که نشون بده شما در انتاریو ساکن هستین –
مثل اجاره نامه یا نامه بانک- به یکی از شعب ادارات بیمه درمانی بروید.
برای هر یک از افراد خانوادتون باید فرم جداگانه پرکنین. ساعت هشت صبح اونجا حاضر
باشین تا وقتی ساعت نه کار اداری شروع میشه صف طولانی نصف روزتون رو تلف نکنه!
ضمنا همونجا ازتون عکس میگرن پس اگه میخواهین جلوی دوربین سر و وضعتون مرتب
باشه خودتون بهش برسید.
(هرچند که آخر هر قدر هم بخودتون رسیده باشید باز عکس کارتتون رو نمیتونین به
کسی نشون بدین از بس که بد کیفیته!)

آدرس چندتا از این اداره ها عبارتند از:

• Toronto, 2195 Yonge Street, M5W 1G9 (416) 482-1111 South of Eglinton
• North York, 4400 Dufferin Street, M3H 6A8 (905) 275-2730
• Scarborough, 2063 Lawrence Ave. East, M1R 2Z4 (416) 482-1111

یادتون باشه تورنتو کوه نداره پس فی البداهه نمیتونین شمال رو پیدا کنین و شما هم چون
تازه واردین از شکل ساختمان ها نمیتونین شمال و جنوب رو حدس بزنین! پس اولا یک نقشه
تی تی سی – که مجانی است و میتونین از مسولین باجه های مترو بگیرین- و یک نقشه تورنتو
– که حدود پنج دلار براتون خرج بر میداره- به همراه داشته باشید و اگر نمی دونین کجا هستین
و شمال و جنوب کدوم وره بدون هیچ خجالت از مردم بپرسین! نترسین از اینکه انگلیسیتون خیلی
روون نیست چون مردم دور و برتون هم یک در میون انگلیسیشون مالی نیست ولی اغلبشون
با حوصله کمکتون میکنن.

نکته خوب در مورد تورنتو اینه که با وجود سردی هوا در زمستان، بخاطر تمیز بودن محیط،
پاک بودن هوا و سالم بودن خوراک، مردم خیلی کم مریض میشن و با کمی مراقبت از سلامتتون
حتی بعد از گرفتن کارت بیمه هم سال تا سال باهاش کار چندانی نخواهید داشت.

سلامت باشید...




Link to this log     لینک به این نوشته - 12:39 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Tuesday, August 26, 2003

اندر احوال روش استفاده از فلایر ها (بروشورهای سرگردان!):

ای مهاجر نورسیده بدان و آگاه باش که در کانادا میشود خریدهای خوبی کرد و
اینجا حراج ها واقعا حراج هستند و کسی که بداند از کجا، چه وقت، چه چیزی
را، چند تا بخرد، در سال صدها و بلکه هزاران دلار صرفه جویی خواهد کرد!

وقتی به سلامتی به محل سکونت جدیدتان در تورنتو وارد و مستقر شدین، متوجه
میشین که هر روز، یا در چند نوبت در هفته – خصوصا جمعه ها- بروشورهایی
رنگی در اندازه های مختلف از طرف فروشگاهها و شرکت های نزدیک محل
زندگی تان – و در مواردی هم نه چندان نزدیک خانه شما- را به درون خانه شما
می اندازند – یا بشکل کپه در ورودی ساختمان قرار میدن. پای ثابت این بروشورها
فروشگاههای مایحتاج منزل – مثل خواروبار و میوه و سبزی و گوشت و غیره و
همینطور لوازم بهداشتی و دارویی مثل شامپو و صابون و قرص سرماخوردگی و
ویتامین و ... هستند.
هر هفته – معمولا از شنبه این هفته تا آخر وقت جمعه هفته بعدی – این فروشگاهها
اجناسی را که معرفی کرده اند به قیمتی که گفته اند میفروشند. اگر گفته اند حراج پس
واقعا خیال دارند به قیمتی زیر قیمت معمولشان است – ولو فقط ده سنت ارزانتر- به
شما عرضه کنند.
حالا نکته کجاست؟ بعد از مدتی شما کم کم مناسبترین قیمت ها دستتون میاد و با
دیدن قیمت مثلا گوشت چرخ کرده در یک فلایر فوری می تونین بگین که این هفته
تو این فروشگاه این جنس مفته، یا ارزونه یا چنگی به دل نمی زنه. با بررسی این
فلایر ها و مقایسه اونها با هم و با اعداد و ارقام هفته های قبل، کم کم در مورد اجزاء
مهم خرید – یعنی گوشت و شیر و تخم مرغ و میوه و دور از جونتون دارو- استاد
میشین. تا موقعی هم که هنوز به قیمت ها مسلط نشدین باز این روش میتونه در خرید
بهتون کمک کنه.
اغلب فروشگاهها اجناس خریداری شده رو بشرط اینکه مصرف نشده باشند با ارایه
فاکتور خرید، از شما پس میگیرند و پولش را بشما برمیگردونند. اگر متوجه شدید
که جنسی را که دیروز اشتباها از جایی گرانتر خریده اید میتوانید امروز پس
بدهید. هیچکس هم حق نداره شما را برای این امر مواخذه کنه. وقتی دلیلش را از
شما پرسیدند و یا از شما خواستند در برگه مربوطه علت عودت جنس را ذکر
کنید کافیست بنویسید "جنس اشتباهی"
Wrong Item
و تحویل فروشنده بدید. دلیل این توصیه اینه که شما واقعا از کیفیت جنس شکایت
نداشته اید و اگر چیزی غیر از این در برگه بنویسید حکم شکایت از تولید کننده
جنس را پیدا میکند و برایش امتیاز منفی حساب خواهد شد.

لوازم بهداشتی و دارویی معمولا بشکل چرخشی و فصلی حراج میشن. به این
شکل که مثلا شامپو مورد علاقه شما ممکن است هر سه ماه یکبار حراج بشه و یا
خمیر دندانی که مصرف میکنید هر دو ماه یکبار به حراج بخوره. در اینحالت بدیهیه
که خرید برای مصرف چند ماه تا حراج بعدی کار عاقلانه ایه. در پایان هر فصل و
یا مناسبت – مثلا هفته بعد از عید پاک یا کریسمس یا هفته های آخر تابستون- موقع
حراج اساسی اجناسیه که برای اون مناسبت می فروخته اند و با کمی حوصله و
دقت می تونین خرید هایی بکنید افسانه ای.

خصوصا اونهایی از شما که سال بعد میخوان برای دیدار اقوام به ایران برن در
این موقعیت ها میتونن سوغاتی های خوبی بخرند و بگذارند کنار.
شکار حراجی خوش بگذره...






Link to this log     لینک به این نوشته - 10:49 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Monday, August 25, 2003



جشن "هیسپانیک فیستا"
Hispanic Fiesta
آخر همین هفته – که فکر میکنم تا همین جاش هم رکورد پربرنامه ترین ویکند تقویم
رو شکسته باشه- اهالی آمریکای مرکزی و جنوبی، در میدان مل لستمن – ایستگاه متروی
نورث یورک سنتر- به اجرای برنامه موسیقی زنده و رقص و پایکوبی مشغول خواهند بود.

میدان مل لستمن – که عملا میدان نیست و یک حیاط بسیار بزرگ با سکو و سن و صندلی و
آبنما و استخر و فضای سبزه، بخاطر اجرای برنامه های نوروزی و پاییزی و تابستانه ایرانی
ها، از جانب فارسی زبانهای تورنتو کاملا شناخته شده است.

برنامه این هفته شامل رقصهای محلی بیش از بیست کشور و اجرای برنامه توسط گروههای موزیک
آمریکای جنوبی در سبکهای سالسا، کمبیا، مرنگ و والنتو خواهد بود و گروههایی هم به سبک
سرخپوستان کوههای آند مراسم برپا خواهند کرد. برنامه رقص تانگو و تانگوی کمپارسیتا هم بطور
عمومی اجرا میشه.

غذاهای تند و تیز و پر ادویه مخصوص این نواحی، کاردستی و سوغات این ملتها و لباسهای بومی
از دیگر جنبه های جذاب این جشن هستند.

برای سرگرمی بچه ها هم نمایشات ویژه اطفال در نظر گرفته شده تا در طول مدت جشن والدین
خودشون رو بدلیل سر رفتن حوصله و خستگی بیچاره نکنند!

افتتاحیه مراسم روز جمعه بیست نهم آگوست ساعت هفت و پانزده دقیقه برنامه ریزی شده و در روز
های شنبه، یکشنبه و دوشنبه برنامه ها از ساعت سه بعد از ظهر شروع میشوند.

فکر کنم باید دوباره تقویمتون رو از کیفتون در بیارین و برنامه تون رو برای این آخر هفته یک تکان
مجدد بدین!

خوش بگذره!


Link to this log     لینک به این نوشته - 11:38 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Sunday, August 24, 2003



تورنتو شهر عجیب ترین مسابقه های عالم!

مسابقات بین المللی مکعب جادویی ( همان مکعب جادویی روبیک که یک وقتی در
ایران هم شدید مد شده بود و تو هر خانه ای یکی دو تاش رو دیده بودیم!)

شنبه – یکشنبه آینده ( یا به اصطلاح اینجا: ویکند بعدی) اعجوبه های مکعب باز و
ریاضی دانان و طراحان هندسه فضایی و ... برای بدست آوردن جایزه 18000$ این
مسابقه در تورتنو با هم به رقابت خواهند پرداخت.

مسابقه دهندگان در سه گروه سنی هجده و زیر هجده سال، نوزده تا سی و نه سال و
چهل سال و بالاتر، برای شکستن رکورد های جهانی در سرعت، درست چیدن رنگها
با چشم بسته (جل الخالق بابا!!!) و همینطور در زیر آب، اجرا با یکدست یا فقط با
استفاده از پاها (!) در این مسابقه حاضر خواهند شد.

نکته شایان ذکر: مکعب جادویی از بیست و هفت مکعب کوچک تشکیل شده که برخلاف
ظاهر ساده اش میتونه تا چهل و سه کویین تیلیون حالت :

43,252,003,274,489,856,000

داشته باشه. طبق محاسبات، کمترین تعداد حرکت ممکن برای مرتب کردن یک مکعب
کاملا بهم ریخته – در صورتی که بازی کننده هیچ حرکت اشتباهی نکند- بیست و دو
حرکته. به این روش اصطلاحا "آلگوریتم الهی" هم میگن.

خوش باشید...



Link to this log     لینک به این نوشته - 4:49 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Friday, August 22, 2003

جدیدترین رولر کوستر دنیا!

واندرلند کانادا، در سال 2004، جدیدترین رولر کوستری که تا حالا طراحی و ساخته
شده را به بازدید کنندگان عرضه خواهد کرد.
بخاطر حرکت پیچیده و درجه آزادی حرکت نوآورانه این بازی، بازی کننده ها را از
چهار طرف محکم محصور می کنند تا خطر پرت شدن به بیرون آنها را تهدید نکنه.

برای دیدن یک فیلم کوتاه از عملکرد این رولر کوستر اینجا کلیک کنید. نکته قابل توجه
اینکه حرکت این وسیله – مثل تمام رولر کوسترهای دیگر- از دید ناظر بیرونی بنظر
کند میرسه در حالیکه شخص سوار بر بازی از شدت فشار و پیچ و تاب فقط داره داد
میزنه و از غلطی که کرده حسابی پشیمان شده.

فرمول کلی در مورد رولر کوستر ها به این شکله که وقتی راه افتاد و داره آروم آروم
ارتفاع میگیره تا کارش رو با یک شیرجه جانانه شروع کنه، شما دارین از خودتون
می پرسین که "من چی فکر کردم که همچین بلایی به سر خودم آوردم؟" و وقتی شیرجه
شروع میشه و اون فشار غیر قابل تصور تازه میاد سر وقتتون، دیگه جایی برای ندامت
ندارین! فقط دارید داد میزنین! بعد از اتمام شیرجه دیگه نوبت به پیچ و تاب میرسه و
قطار چرخ های عمودی و مورب میزنه که اونها هم فشار آور هستند ولی در مقابل
شیرجه اول به شوخی شبیه اند.

خوش باشید…




Link to this log     لینک به این نوشته - 11:31 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان


جشن های خیابانی باسکرفست آغاز شدند!

چهارمین جشنواره سالانه بین المللی هنرنمایی خیابانی (باسکرفست)، دیروز پنجشنبه با
حضور و هنرنمایی بندبازان، تردستان، نمایشگران موزیکال و پانتومیم و رقاصان و ..
در خیابان فرانت استریت از تقاطع چرچ تا جارویس تا صبح جشن گرفته شد.

هنرمندانی از کانادا، آمریکا، انگلستان، استرالیا و ژاپن بشکل شبانه روزی به اجرای
برنامه می پردازند و جشن تا ساعت پنج عصر یکشنبه ادامه خواهد داشت.

اگر به دنبال یکروز سرگرمی مناسب برای بچه ها می گردید و از تماشای جشن های
خیابانی و خرید ناهار از دکه های متعدد خیابانی لذت می برید، این آخر هفته را از دست
ندهید.

اسامی بعضی از هنرمندان تک یا گروهی را در اینجا مشاهده میکنید:

Aidan Orange, Alakazam, Bongo Bolero,
Edo-Daikagura Senji & Senmaru Kagami,
Fireguy, High Strung, Hot Nuts & Popcorn,
Kromatik, Lucky Diamond Rich, Mark Cmor,
May Contain Entertainment, Max T. Oz,
Miss Behave, Miss G Nee, New York Street Guys,
OKA, Rollicking Richard Sullivan, Shawn Kinley,
Silver Elvis, Statues Alive, USA Dancers

خوش بگذره ...


Link to this log     لینک به این نوشته - 1:49 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Thursday, August 21, 2003

برگ دوم آلبوم عکس های واندرلند آماده شد!

برای دیدن این تصاویر اینجا کلیک کنید یا به گالری عکس بروید.
توضیحات بیشتری هم راجع به این پارک تفریحی نوشته ام که در صفحه اصلی
این برگ از آلبوم ملاحظه خواهید کرد.

امیدوارم خوشتون بیاد ...





Link to this log     لینک به این نوشته - 12:01 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Wednesday, August 20, 2003



تورنتویی های عشق جشنواره بگوش باشید!

جشنواره بین المللی و با شکوه فیلم تورنتو با شرکت هفتاد و فیلم ( که پانزده تای
آنها برای اولین بار اکران میشوند ) از چهل و دو کشور دنیا در هفته اول ماه
سپتامبر – دقیقا سه شنبه چهارم – آغاز به کار خواهد کرد و لیست بلند بالایی از
ستاره های سینما، کارگردانان و دست اندرکاران سینما به تورنتو می آیند.

اگر هنوز برنامه مرخصی خود را جور نکرده اید، کمتر از دو هفته فرصت دارید
تا برای جشنواره آماده شوید!

این جشنواره تا روز سیزده سپتامبر ادامه خواهد یافت و علاقه مندان به دیدن چهره
های مشهور از نزدیک و شاید هم گرفتن امضاء و عکس از سر و کول هم بالا
خواهند رفت. ستاره های اسکار گرفته ای مثل نیکول کیدمن، دنزل واشینگتن و
آنتونی هاپکینز در لیست مهمانان هستند. کارگردانان معروفی مثل فرانسیس فورد
کاپولا و رایدلی اسکات هم حضور خواهند داشت.

این لیست بخشی از اسامی شرکت کنندگان در جشنواره را نشان می دهد:

Francis Ford Coppola, Nicolas Cage, Neil Young,
Dean Cain, Jack Black, Oliver Platt,Daryl Hannah,
Sarah Polley, Val Kilmer, Katie Holmes, Anthony Hopkins,
Meg Ryan, Benicio Del Toro, Sean Penn, Cate Blanchett,
Nicole Kidman, Denzel Washington, Colin Farrell ,
Jonathan Demme, Neil Young, Paul Sorvino,
Robert Altman, Neve Campbell, Gary Sinise,
Joan Cusack, Jennifer Jason Leigh, John Sayles,
Marcia Gay Harden, Mary Steenburgen, Olympia Dukakis,
Dan Aykroyd, Illeana Douglas, Gina Gershon,
Chloe Sevigny, Colm Meaney, Malcolm McDowell,
Dylan McDermott, Mario Van Peebles, Sir Ridley Scott,
Woody Harrelson, Kate Beckinsale, Miranda Richardson
Robert Downey Jr., Isabella Rossellini, Omar Sharif,
Parker Posey, Tim Robbins, Colin Firth, Rita Moreno


خوش بگذره!



Link to this log     لینک به این نوشته - 10:39 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Tuesday, August 19, 2003

انگور دزدهای نیم وجبی!

چند روز پیش یک صبح که داشتم پیاده به سمت مترو می اومدم، متوجه نکته بامزه ای
شدم. چند تا پرنده کوچک، اندازه نیم وجب، که بی شباهت هم به زاغچه نیستند
و بنظر میاد در بهار و تابستان به انتاریو کوچ میکنند، داشتند بطور تیمی انگور
می دزدیدند!

در بعضی خیابانهای پر عابر، مغازه های میوه فروشی کوچکی وجود دارند که
برای جلب مشتری و تسهیل خرید مردم عابر، صندوق هایی از میوه های موجود
را روی سکوهایی دم در مغازه میگذارند. از بین این میوه ها انگور، بخاطر کوچک
بودن دانه ها و سبک بودنش برای حمل، شدیدا مورد علاقه پرنده هاست.

یکی از این پرنده ها نشسته بود بالای سایه بان و در ورودی مغازه را می پایید و
دیگری پایینتر و روی لبه یکی از جعبه ها مشغول ورانداز کردن عابرین بود.
همدست آنها هم لب جعبه انگور ها چنان خودش را زده بود به کوچه علی چپ که
انگار نه انگار خبری است.

آنوقت در یک چشم بهم زدن، جناب انگور دزد یکی از دانه های انگور را به نوک
گرفت و دو متر آنطرف تر، روی نیمکت کنار خیابان فرود آمد و با دو همکارش بر
سر خوردن انگور مشغول کتک کاری شدند!

بنظر میرسه این پرنده ها اینقدر تکامل رفتاری پیدا کرده اند که گروهی کار کنند ولی
هنوز به قسمت های تکامل مربوط به تقسیم ماحصل همکاری شان نرسیده اند!

یک جورایی دور وبرمون از این نمونه های رفتاری بین آدمها هم دیده ایم.

روز خوش ...




Link to this log     لینک به این نوشته - 12:37 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Monday, August 18, 2003

یک روز کاری شاعرانه!

امروز در محل کار، بنا به درخواست دولت مبنی بر کاهش داوطلبانه
مصرف برق در شرکتها و کارخانجات، نود درصد چراغهای سقفی خاموش
بودند و چنان نور ملایم و مطبوعی ایجاد شده بود که احساس می کردم تو
یک رستوران باکلاس رمانتیک نشسته ام و همش منتظر بودم سر و کله
گارسون پیداش بشه تا سفارش ناهار رو بگیره.

اول وقت یکساعت اول صرف تعریف ماجراهای روز پنج شنبه همکاران
شد. ظاهرا اونهایی که با قطار به منزل خود در بیرون از شهر میرفتند
برای اولین بار از اونهایی که با مترو به خونه هاشون میرفتند زودتر به
منزل رسیده بودند.

همه همکارا هم یک مقداری اضافه وزن پیدا کرده بودند چون در این چند
روز از ترس خراب شدن مواد غذایی شان در یخچال و فریزر، هر چه داشتند
خورده بودند!

اونهایی هم که در طبقات بالای برج های مسکونی زندگی میکنند هنوز
از کوفتگی عضلات ساق پا می نالیدند.

ایکاش این مدل روشنایی رو بعد از رفع مشکل برق هم ادامه بدن. به من
که خیلی خوش گذشت. کم مونده بود طبع شعرم هم گل کنه!

فعلا...




Link to this log     لینک به این نوشته - 1:17 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Sunday, August 17, 2003

در لایتناهای حیات، آنجا که ساکنم، هرچند زندگی همواره دگرگون می گردد،
همه چیز عالی و کامل و تمام عیار است.

نه آغازی هست و نه پایانی،

آنچه هست تنها چرخش و واچرخش جوهر و تجربه هاست.

زندگی مانده و ایستا نیست. هر لحظه سرشار از طراوت و تازگی است.

با قدرتی که مرا آفرید یگانه ام و به لطفش آفریننده شرایط خود هستم.

شادمانم که ذهن در خدمت من است و کاربردش به تصمیم من.

آنگاه که از گذشته فاصله میگیرم، هر لحظه زندگی، نقطه آغازست.

اینک، این لحظه، اکنون و اینجا، نقطه آغاز من است.

در جهانم همه چیز نیکوست...




Link to this log     لینک به این نوشته - 1:50 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Friday, August 15, 2003

اولین برگ از آلبوم سه برگی تصاویر واندرلند آماده شد!

برای دیدن این عکس ها اینجا کلیک کنید، یا به گالری عکسها مراجعه کنید.
توضیحات لازم را در همان صفحه داده ام. در برگهای بعدی آلبوم هم بیشتر
شرح خواهم داد.

خوب و خوش باشید...



Link to this log     لینک به این نوشته - 4:06 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان


دیروز ساعت 4:10 عصر چرخ های تمدن در شرق آمریکای شمالی از حرکت بازایستاد!

خبری نبود بابا وحشت نکنید! یک خورده برق رفته بود در کانادا و آمریکا و ما
مقادیری پله نوردی و چند ساعت پیاده روی بدهکار بودیم تا برسیم خانه که البته
ادا شد و بخیر گذشت.
در عمرم این همه پله را در یک روز بالا و پایین نرفته بودم و این همه سربالایی
راه نرفته بودم.
یادم میاد یکروز در روزهای خوب و خنک بهاری در زمان دانشجویی تصمیم گرفتم
ببینیم یک روز پیاده روی در شهر چه مزه ای داره و موقعی که این تصمیم رو گرفتم
سر چهارراه ولی عصر (تقاطع خیابان انقلاب و ولی عصر) بودم. اون روز پیاده رفتم
تا سرپل تجریش و بعدش هم از میدان قدس (تجریش – سر خیابان شریعتی) پیاده برگشتم
تا سر میرداماد.
دیروز از اون هم بیشتر راه رفتم. با بسته بودن مترو و انفجار جمعیت در اتوبوس
ها و ایستگاههای اتوبوس و نبودن تاکسی خالی و ترافیک سنگین منطقه جنوبی
شهر، چاره بهتری هم نبود!
از این دوشنبه هر روز صبح که بخام برم تو مترو برای آمرزش روح پدر و مادر
بنیانگزار و باعث و بانی متروی تورنتو یک فاتحه خواهم خواند!

بقیه اش هم زیاد سخت نبود چون ما اینقدر بی برقی و بی آبی دیده ایم که این
سوسول بازی ها برایمان جوک شده. جمعه این هفته هم خودبخود شد روز تعطیل
و ما یک خواب سیری زدیم که مزه داد.

الان هم طبعا برق اومده که من این لاگ را اضافه کردم ولی در اخبار شنیدم که
بعضی مناطق تا دو روز دیگه هم برق نخواهند داشت.

فعلا ...



Link to this log     لینک به این نوشته - 1:58 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Thursday, August 14, 2003

اخطاریه برای گرمای شدید هوا در روزهای آینده!

امروزصبح اعلام شد که در انتاریو طی چند روز آینده، هوا گرم و تقریبا
ساکن خواهد بود. هر چند امیدواریم که طبق معمول این پیش بینی اداره
هوا شناسی هم چندان به واقعیت نپیوندد، ولی چون طبق اعلام اخبار در دو
هفته گذشته نزدیک به سه هزار نفر در اروپا از گرمای شدید جان خود را
از دست داده اند بد نیست در این چند روز به هنگام حضور در فضاهای باز
آب به همراه داشته باشید و از ایستادن زیر تابش مستقیم نور خورشید هم
احتراز کنید.

سلامت باشید ...



Link to this log     لینک به این نوشته - 10:00 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Wednesday, August 13, 2003

مکان های روح زده کانادا (قسمت سوم)

معرفی چند مکان مشکوک به امور پارانورمال (ادامه...)

4- گورستان دراموند هیل در نیاگارا
Drummond Hill Cemetery, Niagara Falls
دربیست و پنجم جولای سال 1814 در این منطقه یکی از شدیدترین درگیری های
نظامی بین نیروهای آمریکایی و انگلیسی رخداد. در این جنگ یکروزه بیش از
دوهزار نفر از نیروهای طرفین کشته شدند و پس از حملات و ضد حمله های
متعدد از جانب طرفین، سرانجام نیروهای انگلیسی به فرماندهی ژنرال گوردون
دراموند موفق شدند نیروهای متخاصم را عقب بزنند و از سقوط منطقه نیاگارا
ممانعت کنند. اکنون، بعد از گذشت نزدیک به دو قرن، جنگ هنوز ادامه دارد!
شبح سربازان کت قرمز که به سمت جنوب رژه می روند، جای پای ایشان بر
زمین، همهمه و سردی ناگهانی هوا در بعضی نقاط و جابجا شدن این نقاط
سرد، از جمله نکات قابل توجه این محل گزارش شده اند.

5-عمارت مریت در سنت کاثارینز
Merritt Mansion, St. Catharines
این عمارت زمانی به ویلیام همیلتون مریت – بنیانگزار کانال ولند و معروف
به پدر حمل نقل کانادا – تعلق داشته و چند دهه هم بیمارستان محلی بوده و الان
دو ایستگاه رادیویی در این ساختمان فعال هستند. بنظر می رسد که روح سرگردان
چند تن از بیمارانی که در زمان قدیم در این مکان مرده اند در راهروها، اتاق
ها و پلکان ساختمان در تردد هستند. شبح مردی سیاهپوست، بچه ای به همراه
مادرش و زنی در لباس بلند سرخ از جمله ارواح سرگردان این محل گزارش
شده اند. نکته بسیار جالب اینکه در اتاق خوابی در طبقه دوم بنا، عکسی قدیمی
از این عمارت به دیوار نصب شده که در سال 1870 از فضای بیرون آن گرفته
شده و حتی در این تصویر هم اشباح چند نفر در هوا، زمین و بالای درختان دیده
می شود.

موارد متعدد دیگری از نوع مکانها وجود دارد که پرداختن به آنها از حوصله این
بحث بیرون است...

برای حسن ختام این بحث چند تا از معروف ترین و معتبرترین عکسهای تاریخی
گرفته شده از ارواح سرگردان را در اینجا معرفی میکنم:

1- خانم قهوه ای پوش – لیدی دوروتی تاونزهند، همسر چارلز تاونزهند اشرافزاده
انگلیسی که در سال 1726 درگذشت و در نزدیک به سیصد سال گذشته، بارها توسط
ساکنان وقت عمارت اشرافی دیده شده. تصویر حاضر در سال 1936 بطور تصادفی
در هنگام عکس برداری از داخل بنا گرفته شده است.

2- لرد کامبر می یر – فرمانده برجسته نیروهای سواره نظام انگلیسی در اوایل
سالهای 1800 که در سال 1891 درگذشت و این عکس که شبح او را نشسته بر
صندلی در اتاق مطالعه نشان می دهد در روز مراسم تدفین او گرفته شده است.

3- فردی جکسون – مکانیک هواپیمای جنگی که در سال 1919 بر اثر یک
صانحه در محل کار جان خود را از دست داد، دو روز بعد در این تصویر
دسته جمعی در پشت سر نفر چهارم از سمت چپ، ردیف اول از بالا دیده
می شود. این تصویر در روز مراسم تدفین وی گرفته شده است.

4 – شبح پلکان لاله – این تصویر در سال 1966 توسط پدر روحانی رالف هاردی
در ساختمان کویینز از پلکان معروف این عمارت مشهور به لاله گرفته شده است.
دست نخوردگی و اصل بودن نگاتیو این عکس توسط کمپانی کداک تایید شده است.
بنای چهارصد ساله کویینز در قرون گذشته بارها صحنه حضور ارواح سرگردان بوده
و اخیرا هم موارد متعددی از این امر گزارش شده است. گفته میشود شبح این تصویر
به مستخدمه ای تعلق دارد که سیصد سال پیش بر اثر سقوط در این بنا جان باخته است.

5- روح روی صندلی عقب – این عکس توسط خانم می بل چینری در سال 1959
وقتی یک روز مادربه اتفاق همسرش برای سر زدن به مزار مادر مرحومش به
گورستان رفته بود گرفته شده است. این خانم آنروز دوربین عکاسی خود را برده
بود و چند عکس از مزار و عکسی نیز از همسرش در اتومبیلشان گرفت. بعد از
ظهور عکس ها متوجه شبح مادرش در صندلی عقب خودرو گردید. صحت نگاتیو
این عکس توسط کارشناسان عکاسی مورد تایید قرار گرفته است.

6- بانوی گورستان بچلر گروو – این تصویر توسط تیم تحقیق امور پارانورمال جی
آر اس در دهم آگوست 1991 در گورستان بچلر گروو شیکاگو و با بهره گیری از
دوربین مادون قرمز سریع گرفته شده و در آن شبح خانمی تنها نشسته بر سنگ در
محوطه گورستان دیده می شود.


عکس ها و گزارشات متعدد دیگری نیز وجود دارد که می توانید به فراخور حوصله و
علاقه خود در اینترنت آنها را پیدا کنید.

موفق باشید ...



Link to this log     لینک به این نوشته - 11:34 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

1  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Tuesday, August 12, 2003

" اگر گفتنی باشد، و همه عالم در من آویزد تا مگر نگویم. سر انجام
این (سخن) بدان کس رسد که من خواسته باشم..."

"آن بزرگوار سه گونه خط نوشتی:
یکی هم او خواندی، هم غیر
دوم او خواندی لاغیر
سوم، نه او خواندی، نه غیر
آن (خط سوم)... منم."

شمس تبریزی


Link to this log     لینک به این نوشته - 9:18 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان


مکان های روح زده کانادا (قسمت دوم)

معرفی چند مکان مشکوک به امور پارانورمال

توجه! لطفا به نکات دقت کنید :
صحت و سقم روایات جاری در مورد این اماکن، بخاطر ماهیت آنها،
از جانب ما تضمین نمی شود. هیچگونه مسولیتی از بابت عواقب حضور
در این اماکن و پیامدهای بعدی آن پذیرفته نمیشود. لطفا بخاطر داشته
باشید که علیرغم جالب بودن این مسایل و در دسترس بودن بسیاری از
این مکانها برای بازدید، موضوع ابدا شوخی نبوده و ما اصلا قصد
بازی با کلمات و مزاح با خوانندگان را نداشته ایم.

1- تونل های جیغ و فریاد کن در نیاگارا
Niagara’s Screaming Tunnels
این تونل ها که در گارنر رد در شمال آبشار نیاگارا واقع شده اند از چند
دهه قبل علاقه مندان به ماجراجویی و تحقیق رو بخود جلب کرده اند. میگویند
که در اواسط این تونل های تاریک اگر سعی کنید چراغ قوه یا کبریت روشن
کنید، صدای فریاد بلندی حالتان را جا می آورد و اینکه اگر سگی همراه
داشته باشید هر چه کنید حاضر به همراهی شما در تونلها نخواهد بود.

2- رستوران چری هیل هاوس
Cherry Hill House Restaurant
این رستوران که در سال 1822 میلادی در می سی ساگا بنا شده است در
تقاطع خیابانهای داندس و کاثرا رد قرار داشته ، در سال 1973 به مکان
جدیدش در دویست متری مکان پیشین منتقل شده است.
در فضای اطراف این ساختمان بقایای یک گورستان پراکنده قدیمی دیده
میشود. در دو دهه گذشته، بسیاری از مهمانهای رستوران شاهد بیرون آمدن
شبح سر افراد از کف سالن، بازی شبح بچه ها در زیر میز و عبور اشباح
از دیوار ها و پلکان بوده اند. این اشباح با البسه و ظاهر سرخپوستان بومی
کانادا دیده شده اند و توجهی به حاضرین از خود نشان نداده اند.

3- ساختمان گمرک همیلتون
Custom House in Hamilton
در انتهای شمالی شهر همیلتون و در محوطه مرکز میراث و آثارهنری کارگران
انتاریو، ساختمانی قدیمی وجود دارد که زمانی اداره گمرک این شهر بوده است.
اکنون این مکان بواسطه دیده شدن شبح خانمی سیاهپوش یا جابجا شدن اشیاء و
لرزش نور چراغها، دیده شدن صورت افراد در سنگهای کف و دیوارها و ...،
در سراسر کانادا شهرت یافته و افراد بسیاری برای دیدن این محل و تجربه این
وقایع به این مکان آمده اند.
داستانی نقل میشود از سقوط آسانسوری قدیمی به کف زیرزمین این ساختمان
و کشته شدن مسافر آن – همان خانم سیاهپوش – در این صانحه و نیز مرگ
مشکوک عده ای تازه مهاجر که سعی کرده بودند در زیر زمین این ساختمان
مخفیانه زندگی کنند.

منتظر قسمت بعدی باشید...



Link to this log     لینک به این نوشته - 2:37 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

1  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Monday, August 11, 2003

مکانهای روح زده کانادا!

نه نه نه... شوخی نمی کنم! دیوونه هم نشدم! منظورم مکانهای پارانورمال
( یا به سبک غیر قلمبه سلمبه اش – فوق عادی ) در کاناداست. در استان
انتاریو – و راستش را بخواهید در کل آمریکای شمالی، اروپا و آسیا و چرا
راه دور بریم، شاید در نزدیکی خانه خودتان، از این مکانهای غیر عادی
پیدا میشه. بعضی ملت بچه شجاع هم که عشق تحقیق و شاید هم ماجراجویی در
وجودشون شعله وره میرن دنبال تحقیق و تفحص و با گزارش و عکس و
تفصیلات بر می گردن.

حالا واقعا اینجور جاها چه خبره؟

راستش خیلی خبرهاست! طیف بسیار گسترده و وسیعی از عوامل در اینجور
محل ها ممکنه دست اندر کار باشند تا این اوضاع فوق عادی رو بوجود آورده
باشند. بعضی ها چیزی نیستند جز یک سوء تفاهم عادی در به اشتباه گرفتن یک
چیز ساده بجای یک امر فوق العاده، مثلا سر و صدای زیر سازی یک ساختمان
در حال فروپاشی تدریجی بجای سر و صدا های عمدی یک عامل هوشمند غیر
عادی، یا به اشتباه گرفتن صدای جریان آب، جریان هوا، جرقه های الکتریکی
و دهها مورد مشابه بجای چیزی که تصور میشده.

بعضی ها هم خیلی خیلی غیر عادی و با علم شکسته بسته امروز غیر قابل توجیه
هستند.

این بحث رو باز میکنیم و هر از گاهی هم مقداری درموردش صحبت خواهیم کرد:

یک نکته غیر قابل چانه زنی این استکه برای هر کدام از این موارد توضیحی
وجود داره. البته که داره، چون تمام نظام آفرینشی که ما در اون زندگی میکنیم
پیرو قانون معلول و علته! اگه حساب ریاضی و فرومولیزه اون رو هنوز نمی دونیم
تقصیر ازاون علل نیست بلکه کمبود دانش سازمان یافته و منتشر شده ماست که در
این قضیه ضعف داره. میگم منتشر شده چون در طول تاریخ همیشه علم وقتی به
دست مردم عادی میرسیده که دیگه ارزش نظامی و سری نداشته باشه و دیگه تابلو
شده باشه و اعلام نکردنش بیشتر اسباب آبروریزی باشه!

دنیای اطراف ما هنوز اونطور که ما تصور کرده ایم، به کنترل تمدن بشری در
نیومده و برخلاف عادات روزمره زندگی ما، اصلا روتین بردار نیست و هر از
گاهی هم این امر رو بما نشون میده.
وقایع ناگهانی مثل سیل و زلزله و آتش سوزی و مرگ بر هم زننده های این تصور
اشتباه ما در مورد روتین بودن گردش دنیا بر طبق عادات روزمره ماست. یکی از
دلایل اصرار شدید بعضی مردم به نفی این امور و تلاش عده ای دیگر به چپاندن
این قضایا در لیست امور توجیه شده علمی و انکار غیر عادی بودن این مسایل هم
همینه: مقاومت در مقابل تغییر و فرار از مرارت به هم ریخته شدن ارکان باورهای
قدیمی و بازسازی چارچوب ذهنی بر اساس یافته های جدید.

خب بگذارید هر قدر دوست دارند تلاش کنند. مگر با شکستن تلسکوپ گالیله نسل
تلسکوپ ور افتاد؟ یا با سوزاندن مادر کپرنیک، منظومه شمسی از گردش ایستاد؟
اون روزها بحث اینکه زمین در مرکز عالم نیست و خورشید دور زمین نمی گرده
همون قدر به گوش این جماعت فشار می آورد، که امروز بگیم توی این مکانها
روح هست! آقایون، باد تغییر در وزش دایمه و این ادا اصول ها دردی رو دوا
نمی کنه!

بگذریم...

فرض میکنیم که همه بر این باوریم که مرگ پایان همه چیز نیست. بعضی
چیزها با مرگ خاتمه پیدا میکنه، مثل زندگی روزمره بشکلی که جریان
داشته و عملکرد جسم، به عنوان نگهدارنده حضور ما در دنیای زنده ها.
بین آنچه روح نامیده میشه و آنچه بعنوان جسم در فرهنگ عامه شناخته شده،
فاصله وجود داره از نظر تطبیق پذیری و ایندو نمی تونن مستقیما به هم وصل
بشن. بنا به تعریف، برای برقراری ارتباط ایندو با هم، لایه های متعددی وجود
دارند که ایندو را به هم وصل میکنند و هرچه این لایه های به روح نزدیکتر
باشند، روحانی تر و هر چه به جسم نزدیکتر باشند، مادی تر هستند. با وقوع
مرگ، فرد جسم رو از دست میده و غالب افراد بسیاری از لایه های مادی
رو هم از دست میدن به حدی که دیگه نمی تونن با دنیای مادی ایکه ما میشناسیم
در یک بعد قرار بگیرن، اونوقت در اصطلاح ما این افراد به دنیای دیگر میرن
مشکل اینجاست که بعضی در هنگام مردن، بحد کافی لایه های سنگین رو
از دست نمی دن، چرا؟ دقیقا نمی دونیم. شاید هنوز چیزهایی را در لیست دارند
که هنوز انجام نداده اند، یا تجربیاتی که هنوز کامل نکرده اند، یا دوزاریشان
یک جایی گیر کرده و تا موضوعی را که باید بفهمند، نفهمیده باشند، موقع باز
گشت کاملشان نیست و خدا اونها رو در این وضعیت خاص نگه می داره تا این
دوره به نتیجه ای که براشون در نظر گرفته برسه. مطمین باشید که در این امر
خیر وصلاحی بوده و به نفع خود این فرد خواهد بود – حالا چطوری؟ الله اعلم

حالا تصور کنین که فرد جسمش رو از دست داده، ولی هنوز اینقدر لایه های
- اصطلاحا – سنگین داره که میتونه به شکل حضور داشتن و نداشتن در مکان
خاضی که باید در اون دوره اش رو بسر کنه، حس یا دیده بشه. در بسیاری از
موارد این فرد آشفتگی هایی را هم از موقع مرگش در روحیاتش داره – مثل
کسی که بشکل دلخراشی مرده یا در فشار های روحی سنگینی بوده– و طبعا
نمیشه ازش انتظار داشت رفتار معقول و مرتبی از خودش نشون بده.

زمان هم که در دنیاش چندان معنا و مفهومی نداره، پس ممکنه صدها سال در
یک مکان دیده بشه یا تاثیرات حضورش – مثل سرد شدن ناگهانی هوای محل
یا جابجا شدن اشیاء یا .... – مشاهده بشه و اون محل تبدیل بشه به مرکز توجه
محقق و ماجراجو و توریست و غیره.

در قسمتهای بعد هم بیشتر راجع به این قضایا حرف می زنیم هم آدرس بعضی
از این محل ها در کانادا رو بهتون میدم – شاید هم چند تایی عکس!

نترسید فعلا تا بعد ...




Link to this log     لینک به این نوشته - 12:12 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Saturday, August 09, 2003

سلام سلام سلام!

همین الان از واندرلند برگشتم با 246 تا عکس به قیمت یکروز ولچرخی و به
هلاکت رساندن 8 تا باطری نازنین قیمت انرجایزر. ولی اونقدر عکسها توپ
شدند که لااقل 100 تا شون رو میگذارم تو گالری عکس، ولو اینکه در سه قسط
این کار رو بکنم.

واندر لند، یا پارامونت کانادا واندرلند، شعبه ای از مجموعه پارکهای تفریحاتی
کمپانی پارامونت است که در تقاطع بزرگراه 400 و خیابان میجرمکنزی در
فضایی بسیار وسیع ساخته شده و دهها رولر کوستر کوچک و بزرگ و یک
پارک آبی اساسی و چندین رستوران و اغذیه فروشی و .... داره. برای دیدنش و
سوار شدن به بهترین بازی هاش یکروز کافی نیست.

برای بچه ها هم یک شهرک بازی زیبا داره که بچه ها رو یکروز کامل سرگرم
میکنه. در فضای کنسرت وسط پارک هم روزانه چند گروه خواننده برنامه اجرا
می کنند و در سطع پارک هم قهرمانان کارتن های محبوب بچه ها این ور و اون
ور میرن و با بچه ها خوش و بش می کنند و عکس یادگاری میگرند.

خیلی خوش گذشت، جای دوستان بسیار خالی بود خصوصا که هوا هم بر خلاف
پیش بینی هواشناسی باران و توفانی هم نداشت و در عوض نیمه ابری و ملس بود.

فعلا برم یک استراحتکی بکنم که دارم ولو میشم! بعدش دربست در خدمت خواهم
بود.

فعلا....



Link to this log     لینک به این نوشته - 11:53 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Friday, August 08, 2003

عکس های شهرک نیاگرا آن د لیک اضافه شدند!
Niagara-On-The-Lake
این شهر نقلی توریست پسند که بطرز شاعرانه ای با گلهای رنگارنگ تزیین
شده و معماری سنتی ساختمونهاش شما رو یاد فیلم های شرلوک هلمز و پوارو
و سریال شمال و جنوب میاندازه، در محل ورود آبهای جاری آبشار نیاگارا به
دریاچه انتاریو – یعنی حاشیه جنوب غربی این دریاچه – قرار گرفته و فاصله
اون از تورنتو از طریق دریاچه بقدری کمه که در روزهای شفاف و آفتابی به
راحتی ساختمونهای منطقه مالی و همینطور برج ملی کانادا رو میتونین از کنار
ساحل ببینین.
این شهر کوچک در قلب تاکستانهای معروف انتاریو واقع شده که مهمترین و
بزرگترین تولید کننده شراب و محصولات جانبی انگور در کاناداست و دربازار
های جهانی رقابت خوبی با تولید کنندگان اروپایی داره.
این کارخانه ها و کارگاههای ریز و درشت تورهای دو سه ساعتی و نصفه روز
برای بازدید از پروسه تولید و عمل آوری و همینطور آموزش انواع محصولات
و روش تشخیص اونها از هم، دارند.
خیابان اصلی این شهرک پر است از زیباترین مغازه های فروشنده یادگاری و
اشیاء فانتزی و کافه تریا ها و رستورانهای نه چندان ارزان ولی زیبا و با کلاسی که
بسیار عالی تزیین شده اند و برای سرگرمی یکروز آخر هفته ایده مناسبی هستند.
در انتهای حاشیه جنوبی خلیج مقابل شهر و بر بالای بلندی، پادگانی دویست ساله و
چند ساله دیده می شود بنام فورت جرج، که زمانی حراست از این منطقه را در قبال
حملات احتمالی آمریکایی ها برعهده داشته و حالا به موزه تبدیل شده و گهگاه هم
برنامه نمایشی رژه و تیراندازی دارد (گویا روز شنبه و یکشنبه شانزدهم و هفدهم
آگوست هم نمایش دارند).

امیدوارم خوشتون بیاد ...






Link to this log     لینک به این نوشته - 10:22 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Thursday, August 07, 2003

برو ای عارف خودکامه نهانست طریق
که ره عشق نه از بهر جمادات زدند
سالکان سیق روحنواز ملکوت
نه ره خویش به قرطاس و علامات زدند ...

دیشب تو گردهمایی صحبت از شعر و شاعری و گذاشتن شعر در
وبلاگ و اینجور قضایا بود و من داشتم می گفتم که هرچند هم پدربزرگم
و هم پدرم و هم مادربزرگم و هم مادرم طبع شعر داشتن و شعر هم گفته
اند، من چندان حال و هوای شعر گفتن نداشته ام هیچوقت.... بعدش یکهو
یاد شعر بالا افتادم که در سال اول دبیرستان گفته بودم و متاسفانه بقیه اش
رو هم فراموش کردم!

انگاری از این طبع شعر یک سر نخ هایی بما رسیده بوده ولی نمی دونم
چکارش کردم! باید این آخر هفته بگردم دنبال این حس شاعری ببینم کجا
افتاده رفته زیر میزی، کمدی چیزی ...

وقت خوش...



Link to this log     لینک به این نوشته - 8:45 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان


سلام !
دیشب گردهمایی ماهانه وبلاگ نویسان و علاقه مندان به این امور، بود.
فرصتی بود غنیمت برای ملاقات حضوری دوستانی که از طریق نوشتن
ایشان را می شناختیم و دیدار مجدد دوستان خوب دیگر.
محیط گرم و صمیمی، فضا فضای شناخت بیشتر دوستان و تبادل نظر در
مورد نوشتن، مسیر حرکتی سایت ها و آینده.
دوستان خوبی مثل هوای تازه، سفرنامه، شب تاب، سهیل و علاقه مندان دیگر.

راستی در اینجا باید از دوستان خوب دیگرم فراز و اینانا نیز که امکان حضور
نداشتند اما در سایت خود ما را مورد لطف خود قرار داده اند هم تشکر کنم.

عکس های گرد همایی را هم می توانید در اینجا ببینید.

روز خیلی خیلی خوش...


Link to this log     لینک به این نوشته - 11:21 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Wednesday, August 06, 2003

سالگرد تولد یک دوست خوب!

وحید جان تولدت مبارک! میدونم که هنوز چند روزی مونده، ولی چون
تا قبل از اون روز حتما به این سایت سر می زدی، خواستم سورپریز
بشی!

برایت آرزوی موفقیت و شادمانی در زندگی و کار داریم!

تو پرانتز ( این آقا وحید ما در زمینه برنامه نویسی وب و خصوصا در
مورد پلتفرم مایکروسافت دات نت یک نابغه تمام عیاره )

شاد باشید!...


Link to this log     لینک به این نوشته - 7:22 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان


اعتبار و کارت اعتباری در کانادا:

بقول پدربزرگها: آقاجون اینو آویزه گوش ات بکن "در کانادا و در کل، آمریکای
شمالی، شما بعنوان آدمی که اومده اینجا زندگی بکنه، چیزی مهمتر و جدی تر و
حیاتی تر از اعتبار – یا بقول اینجایی اش کردیت – نداری و نخواهی داشت!" و
کوچکترین سهل انگاری در این مورد بسیار بسیار گرون تموم خواهد شد.

حالا یعنی چه اش رو توضیح میدم:

شما از روز اولی که پاتو میگذاری رو خاک این منطقه، یا بلکه زودتر، از همون
موقعی که برای مهاجرتت با صدجور دنگ و فنگ حساب بانکی باز کردی، به
دنیای حساب و کتاب اعتباری وارد شده ای و جایی در یک بانک اطلاعاتی یک
پرونده سوابق مالی و اعتباری برات باز شده و ازین لحظه کوچکترین فعالیت
مالی ایکه داشته باشی، سابقه ات اینجا ثبت میشه.

هر صورت حسابی رو که پرداختی، سر موقع و بی دردسر یا با کشمکش و دعوا
و مبلغی تا حالا گرفتی یا بحسابی فرستادی و خلاصه هر نفس غیر مجانی ایکه
کشیدی، میره تو پرونده ات.

حالا وقتی بخواهی درخواست کارت اعتباری کنی، یا بخواهی وام مسکن بگیری
یا برای اتومبیل جدیدی که پسند کردی درخواست پرداخت اقساطی بکنی، اولین
چیزی که برای بانک یا موسسه اعتباری ملاک خواهد بود همین پرونده جنابعالی
است.

پس از اولین قبض تلفن که در خانه اومده تا مهمترین چکی که تا حالا کشیدین در
میزان تحویل گرفته شدنتون درآینده از طرف بانک نقش داره!

یادتون باشه که قبض ها و صورتحسابهای ماهانه رو یک جایی تاریخ زده و مرتب
به ترتیب زمان پرداختشون بچینین و سر موقع و حتی شده یکی دو روز زودتر
پرداختشون کنین. اینها تک تک آجرهای بنای اعتبار شما تا آخر عمرتون هستند
پس با دقت و نظم باهاشون برخورد کنین!

سوابق مالی شما چند ده سال باقی می مونند و با پیشرفت روزافزون تکنولوژی
ذخیره سازی و حفظ اطلاعات، این مدت طولانی تر میشه پس یادتون باشه دسته گلی
که اول جوونی تو اوضاع مالی به آب بدین میتونه موقع بازنشستگی بیاد سر وقتتون
پس حواستون باشه.

چند نکته هم در مورد کارت اعتباری برای مهاجران تازه رسیده:

یک – هرچه وضع مالی شما مستقر تر باشد و سابقه حضور شما در کانادا طولانی
تر، شرکتهای صادر کننده کارتهای اعتباری راحت تر درخواست شما را قبول
می کنند.
دو- بیشتر شرکتهای کارت اعتباری قوانینی دارند که بموجب آنها اگر درخواست
کسی را رد کرده باشند، تا شش ماه بعد از آن درخواست جدیدی ازین شخص
قبول نمی کنند. پس حواستان را جمع کنید موقع درخواست.
سه – بعضی بانکها، مثلا تی دی، روشی دارند که در آن برای صدور یک کارت
اعتباری ویزا با سقف خرید هزار دلار، از شما دوهزار دولار ودیعه گرفته و
در یک حساب سرمایه گذاری سه ساله بنام شما پس انداز می کند. باین ترتیب
پول شما بمدت سه سال در آن حساب میماند و بهره ای حدود 3 درصد در سال
هم میگیره – که در مقایسه با بهره های بانکی اینجا بدک هم نیست – و شما کارت
را دریافت می کنید. در طول مدت این سه سال، شرکت کردیت کارت شما را
ارزیابی میکند و شاید حتی در این مدت چندبار هم بشما تلفن بزنند و پیشنهاد
اضافه شدن اعتبارتون رو بدن. خلاصه کلام اینکه اگر خوش حساب باشید و
از کارت هم استفاده کنید، ظرف همان سال اول اعتبار کارتتون اضافه میشه
و حتی گرویی را هم آزاد می کنند و شما تبدیل میشوید به آدمی معتبر با سابقه
اعتباری خوب.
چهار – معمولا بانکها کارت ویزا را پشتیبانی میکنند و شرکتهای مالی دیگر
کارت مسترکارت را و این کارت دومی از ویزا آسانگیر تره و بهتر با
شما راه می یاد. بعلاوه اغلب مسترکارتها به ازای هر دلاری که با آنها خرج
کنید بشما امتیازات مالی – درحد یک درصد مبلغ خرج شده که کاچی به از
هیچی هست- میدن که باهاش هم خرید میشه کرد هم تخفیف میشه گرفت.
پنج – باید بین اعتبارتان در کارتهای اعتباری و هزینه های ماهانه و درآمدتان
تناسب برقرار باشد. پس اینکه هی از چپ و راست کارت درخواست کنید و
بگیرید و هی تقاضا کنید اعتبارتان را در این کارتها اضافه کنند ممکن است
این تناسب را بهم بزند و وقتی برای گرفتن وام می روید، بهتان وام ندهند چون
بترسند با بودن این کارتها بیشتر از توان ماهانه تون خرج کنین و نتونین قسط
وامتون رو بدین و گرفتاری درست کنین. پس به این هم حواستون باشه.

دیگر عرضی نیست فعلا تا بعد...


Link to this log     لینک به این نوشته - 1:39 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Tuesday, August 05, 2003

گالری عکس ها با ظرفیت دو برابر قبل آماده پذیرایی است!

کلیک بفرمایید بیایین تو.

ضمنا اگه قبلا آدرسش رو به بخش سایت های مورد علاقه تون در براوزر
اضافه کردین لطفا آدرسش رو تغییر بدید به این نشونی جدید:

http://tehrantonian.brinkster.net

خوش باشید...



Link to this log     لینک به این نوشته - 9:19 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان


توجه! توجه! توجه!

ظرفیت سرویس دهی گالری عکس در حال حاضر به حداکثر رسیده!

درخواست من برای دوبرابر شدن ظرفیت در حال پراسسه و بزودی
دوباره می تونین به این قسمت دسترسی پیدا کنین!

لطفا بازهم به این بخش سر بزنین!


Link to this log     لینک به این نوشته - 1:29 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان


اندر احوال تنوع قهوه در دنیا:

تو ایران که بودیم، با دونستن فرق بین کاپوچینو و فراپوچینو و تشخیص
تفاوت مزه قهوه فرانسه از ایتالیایی برای خودمان کلی کارشناس قهوه بودیم.
باقیمانده سواد قهوه شناسیمان را هم در مسافرت به کشورهای دم دست ایران
تا حوالی قبرس، تکمیل شده فرض می کردیم.

یادم هست که وقتی برای دوستی عشق جاوا – زبون برنامه نویسی جاوا –
یک قوطی شیرقهوه جاوا – این دفعه قهوه جاوا – سوغاتی آوردم دیگه شده
بودم استاد درجه یک برو بچ کافی باز در کافی شاپ های تهرون.

اینجا که اومدیم تازه فهمیدیم دنیا چقدر در این سوژه پیشرفت کرده و چند جور
نوع قهوه و چند ده جور پروسه عمل آوری هست! خودتون به گوشه ای از
این تنوع دقت کنید:

French Roast
Italian Roast
Colombian Roast
Espresso Roast
Sumatra
Sidamo Gold
Irish Cream
Hazelnut
French Vanilla
Chai Latte
Breakfast Blend
House Blend
Caramel Latte
Arabica
Blue Java
Sulawesi
Timor
Cucutas
Tachiras
Santos
Medellin Excelso
Costa Rican
Ethiopian Mocha
Hawaii Kona
Kenyan
Tanzanian Kilimanjaro
Mocha
Mocha lite
Cappucinos
English Toffee Cappuccino
Iced Cappucino
Iced Mocachinos
Espresso Macciato

نظرتون چیه؟








Link to this log     لینک به این نوشته - 11:29 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان


عکسهای دریاچه و پیک نیک به گالری اضافه شدند!

برای دیدن عکس ها اینجا کلیک کنید. منهم با اجازه می رم بخوابم چون
ساعت از یک هم گذشته و فردا روز کاریه.

شب بخیر فعلا...



Link to this log     لینک به این نوشته - 1:22 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Monday, August 04, 2003

آخ دیدی چی شد!؟

چی شد ؟ چی شد؟ زودباش بگو!

این رژه کاریبانا از دستمون در رفت! عکس، گزارش ... همش پرید!

اوه .... بابا تو که مارو زهره ترک کردی که! میخواستی تو اون بارون بری چهار
ساعت وایسی کنار خیابون که همشهری های چاق و چله تورنتویی ات که از آمریکای
جنوبی اومدن کانادا بیان از جلوت رد شن که ازشون عکس بگیری؟

چی میگی بابا! من تو این فیلمها دیدم همشون خوشگل و خوش هیکلند!

تو فیلم دیدی ... نه؟ پس اونها هنرپیشه بودن نه؟ و مجانی هم تو خیابون راه نمی رفتن!

عجب... عجب ... تازه اگه می رفتیم که از پیک نیک هم می موندیم که

بله و اونوقت شبش بجای اینکه در نقش یک آدمی که بهش خیلی خوش گذشته و گشت و
گذار کرده و جوجه توپ و مفصلی هم زده و با دوستان خوبی هم گپ زده بشینی و
خاطرات خوب روزت رو مرور کنی، باید می نشستی پاهای بیچاره تو میگذاشتی تو تشت
آب داغ و ناله می کردی و معلوم هم نبود برای درد پا نق نق می کنی یا برای بارونی که
خوردی یا کلاه گشادی که خودت گذاشتی سر خودت!

دیگه نگو، شیر فهم شدم فقط امیدوارم از این بابت بیننده هام دلخور نشده باشن.
قول می دم عکس های پیک نیک رو زودتر از شنبه بگذارم تو گالری عکسها!

حالا تو کامنت هاشون معلوم میشه!


Link to this log     لینک به این نوشته - 11:48 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Sunday, August 03, 2003

پیک نیک وبلاگ نویسان تورنتو:

امروز، جای شما خیلی خیلی سبز، به اتفاق چند دوست وبلاگ نویس
مستقر در تورنتو، برای یک پیک نیک و باربکیو به حاشیه دریاچه
ویلکاکس رفتیم.

هوا هم یاری کرد و بدون بارون و باد به خوشی و شادی چند ساعتی
رو به روبراه کردن برنامه کباب و بعدش خوردنشون و گپ و آشنایی
بیشتر گذروندیم و من هم طبق معمول از محیط اطراف براتون چند تا
عکس گرفتم که بعدا براتون به گالری اضافشون می کنم تا ببینینشون.

از دوست خوبمان که وبلاگ فراز را می نگارند و از تمامی دوستان
خوبی که ما رو به جمع مهربون و صمیمی شون پذیرفتند بی نهایت
سپاس گذاریم و امیدواریم سالها این ارتباط رو داشته باشیم.

ضمنا با دیدن یک گروه کره ای که برای پیک نیک آمده بودند و همسایه
ما شده بودند و دیدن زرنگ بازی های کوپنی اونها برای کش رفتن نیمکت
و گرفتن جای بهتر برای منقل و ... چند تا درس جامعه شناسی هم یادگرفتیم:

یک – ما ایرانی ها خیلی خیلی خیلی آدم و ازون مهمتر آدم های باادبی هستیم!

دو – یا ما ایرانی ها معدمون کوچیکه و کاربوراتورمون حسابی تنظیمه یا
اونها پنجاه درصد هیکلشون معده است و کاربوراتورشون رو بدجوری بهشون
انداختند! چون در طول مدتی که ما اونجا بودیم و منقلها رو راه انداختیم و غذا
رو آماده کردیم و خوردیم و ظرفها رو جمع کردیم و چای روبراه کردیم و گپ
زدیم و گردش رفتیم و برگشتیم و .... اونها داشتند همش می خوردند!!!!

اگه کسی الان تو ایران ادعای پرخور بودن داره بهش بگین یکوقت با اینها کل
نیاندازه که ممکنه آخر مسابقه خودش رو جای دسر بخورند!

ما که شاهد اتمام خوراکشون نبودیم چون تا وقتی که ما جمع کردیم و راه افتادیم
هنوز عملیات ادامه داشت. نوش جونشون، بالاخره این اضافه تولید مواد غذایی
کانادا باید یکجایی مصرف بشه دیگه!

خدایا مارو براه راست هدایت کن...




Link to this log     لینک به این نوشته - 10:30 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان


تصاویر مسیر زیرزمینی جنوب تورنتو اضافه شدند!

این مسیر که محیطی به مساحت تقریبی سه در سه کیلومتر رو از زیر
زمین با راهرو ها، معابر و سالنهای بزرگ بهم وصل کرده، از پایین
به برجها و ساختمانهای این منطقه مرتبطه و در زمستون و تابستون
عبور و مرور مردم رو در مرکز منطقه جنوبی شهر آسون و راحت
کرده.
وقتی در این مسیر حرکت می کنین، بنظر میاد در یک مرکز خرید
عظیم با دو هزار فروشگاه، رستوران، بانک، سلمانی، مطب و …
هستید که از هر طرف صدها متر کشیده شده و برای دیدنش یک روز
کامل و یک جون زیادی و یک جفت کفش خیلی راحت لازم دارید.
عرض این مسیر بین دو خط عمودی مترو محدود شده و طول اون از
تقاطع خیابان های داندس و یانگ شروع و تا خیابان فرانت ( نزدیک
دریاچه انتاریو ) ادامه داره.

غالب فروشگاههای این مسیر بعد از ساعت شش بعد از ظهر بسته
هستند و در روزهای آخرهفته و تعطیلات هم کل مسیر تعطیله. پس
اگه علاقه مند بودید سری به این منطقه بزنید، باید در طول هفته و
بین ساعات ده صبح تا شش عصر باشه.

شاد و سرزنده باشید…







Link to this log     لینک به این نوشته - 12:42 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Saturday, August 02, 2003

سلام

کامنت (همون نظرخواهی خودمون) دوباره راه افتاد و این دفعه برای همه لاگ
ها هم گذاشتمش. از همه دوستان خوبم دعوت می کنم که ازشون استفاده کنن.

و اما صحبت امروز:

نگاهی به رابطه متقابل وضع روحی ما با وضعیت جسمانی ما

همه ما کم و بیش با نمونه های این اثر گذاری متقابل آشنا هستیم. مثلا
دیده ایم که افراد عصبی – حالا به هر علتی که باشه : فشار کاری، غرغر دایم
اطرافیان، ترس از آینده و ....- به انواع بیماری های جسمی مبتلا میشن. زخم
معده، سردرد های شدید، گرفتگی عضلات و نظایرهم.

هیچوقت شده از خودتون بپرسید چه رابطه ای بین وضعیت روحی آدم با وضع
جسمی اش داره؟ حتما با این مساله برخورد داشتید و خودتون یک رابطه هایی رو
هم تا بحال پیدا کردید.

مردمی هستند که از سالها پیش شروع کرده اند به تحقیق در این رابطه و هزارها
آدم رو در اطرافشون بررسی کرده اند و حالا این شاخه تجربی از علم درمان غیر
متعارف برای خودش انجمنهای تحقیقاتی، سمینار، گروههای کارشناسی، دوره های
آموزشی، کتب خودآموز و حتی مراکز مشاوره درمانی داره.

در این روش درمانی، اول سعی می کنند به شخص دید جدیدی از زندگی و روش
تازه ای برای دیدن دنیای اطراف، ارتباط با دیگر مردم و از همه مهمتر روش
بازسازی روحی و اصطلاحا گردگیری روح و روان، بدهند. بعد کمکش می کنند
تا با خانه تکانی روحش و اتخاذ روش جدید، اول جلوی پیشرفت مشکل رو بگیره
. بعد به درمان اون مشغول بشه.

چطوری میشه باور کرد؟

ساده است. به این مثال دقت کنین : وقتی آدمها تشویش و اضطراب طولانی مدت
دارند، بخشی از مغزشون که تشویش در آن شکل گرفته پالسهایی تولید میکنه که
به بخشهای دیگه مغز نفوذ میکنه و در کار اونها اختلال می کنه. مغز علاوه بر
کنترل چیزهایی که ما ازشون اطلاع داریم – مثل حرکت دادن دست و پا- به
فعالیت بخشهای خودکار بدن هم نظارت میکنه، مثل غدد. یک گروه از این غده
ها وظیفه دارن با ترشح یک ماده محافظ، جداره معده رو در مقابل اسید کلرید ریکی
که مثل یک حوضچه معده رو در موقع هضم غذا پر میکنه، حفاظت کنن. وقتی
بخش کنترل خودکار این غدد بخاطر پارازیتهای بخشهای مجاور درست کار نکنه
این غده ها هم درست کار نمی کنند و کم کم یک نقاطی از معده دیگه درست محافظت
نمیشه و اسید موجود شروع میکنه به خوردن جداره معده و متعاقب اون درد شدید و
خونریزی و زخم معده درست میشه و کار بجایی می رسه که اگر نجنبن ممکنه معده
سوراخ بشه و اسید راه پیدا کنه به محوطه شکمی و حتی شخص رو بکشه!

مشابه همین عملکرد هم در پشت صحنه هر نوع بیماری که تصورش را بکنین هست.
کافیه که مغز، بعنوان اتاق فرمان بدن، یک مدتی با پارازیتهای جور واجور سرگرم
باشه و تنظیم عملکرد اعضای بدن به هم ریخته باشه تا کم کم سر و کله عجیب ترین
عوارض و ناراحتی ها هم پیدا بشه.

برای اینکه این لاگ زیاد طولانی نشه، بیشتر از این توضیح نمیدم. ولی اگر علاقه
داشتین در بخش نظرات بمن بگید تا بیشتر براتون شرح بدم.

چند نمونه از این بازتابهای وضعیت روحی در سلامت جسمی رو در اینجا می بنیم:

آرتروز – ناشی از رفتار انتقاد آمیز طویل المدت توام با احساس نفرت و انزجار.

الزایمر – کنار نیامدن با دنیا و نفی دایمی واقعیتها و نومیدی و درماندگی از این بابت

پارکینسون – میل به تسلط بر همه چیز و همه کس و نومیدی دایم بخاطر ناتوانی
در این امر.

کمر درد – یکی از علل : ترس از آینده، ترس از بی پولی و عدم حمایت مالی.

تنفس متعفن – اندیشه های ناشی از خشم و انتقام

چاقی – حساسیت زیاد، ترس، احساس نیاز به حمایت، لایه پوشانی خشم کهنه

فشار بالای خون – مشکل عاطفی دراز مدت که حل نشده باشد.

ناراحتی های دندان – دودلی دراز مدت. ناتوانی در تجزیه و تحلیل اندیشه ها برای
تصمیم گیری.

بقیه اش رو اگه دوستان علاقه داشتند در لاگهای بعدی بررسی می کنم.

تندرست و شاد باشید...






Link to this log     لینک به این نوشته - 12:28 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Friday, August 01, 2003

ماتریکس و دنیای کاراکترهای اسکی ای:

دوستی از آلمان لینک حاضر را برایمان فرستاده که دیدنش رو به
شما هم توصیه می کنیم. صحنه درگیری نیو با یکی از ماموران شبکه
روی پشت بوم ساختمان مقر مامورها – ماتریکس یک – رو با کاراکتر
های اسکی ای بازسازی جالبی کرده اند که دیدنی است.

سرور این لینک در دانشکده کامپیوتر دانشگاه واشینگتن قرار داره پس
نگران ویروس و هک و غیره نباشین!

ببینین و لذت ببرین...




Link to this log     لینک به این نوشته - 12:33 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

1  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................