Tehrantonian                 تهرانتویی – یک تهرانی در تورنتو
نکاتی پیرامون مهاجرت به کانادا،زندگی در انتاریو، کاریابی، خرید اولین خانه تان و استقرار با موفقیت
Tips on Immigration to Canada, Living in Ontario, Finding a Job, Buying your first home and settling down Successfully.
جستجو در تهرانتویی  
گزارشات لحظه ای
Reports by the Moment
وضعیت هوای تورنتو
Toronto's Weather

Click for Toronto Pearson, Ontario Forecast
برای دیدن وضعیت هوای سراسر کانادا اینجا کلیک کنید
Click here for Canadian Weather Status

Locations of visitors to this page
تورنتو Toronto
ونکوور Vancouver
تهران Tehran


وضعیت دلار کانادا
Canadian Dollar vs. U$



شاخص های بازار سهام
Stock Market Indices




Tehrantonian's Google Ranking

Yahoo bot last visit to Tehrantonian.
Msn bot last visit to Tehrantonian
Wednesday, October 22, 2003

نگاه به زندگی از زاویه ای دلپذیر (قسمت ششم)

اصل قصد و آرزو

"در هر قصد و آرزویی مکانیزم توفیق و تجلی آن نهفته است. قصد و آرزو در حیطه توانایی
مطلق دارای قدرت نظام دهنده نامحدود است و هنگامیکه در خاک حاصلخیز توانایی مطلق قصدی
را در افکنیم، این قدرت نظام دهنده نامحدود را برای خود به کار وامیداریم"

دیپاک چوپرا

پنجمین اصل معنوی موفقیت، اصل قصد و آرزو است. این اصل مبتنی براین واقعیت است که در هر
نقطه طبیعت، انرژی و اطلاعات وجود دارد. در واقع از دید کوانتومی، هیچ چیز جز انرژی و اطلاعات
وجود ندارد.
کوچکترین جزء متشکله یک گل یا رنگین کمان یا درخت یا ساقه علف یا جسم انسان، انرژی و اطلاعات
است. طبیعت بنیادی کل کاینات، حرکت انرژی و اطلاعات.
تفاوت اصلی میان ما و درخت، در محتوای اطلاعاتی و انرژی جسمی ما است. در سطح مادی ما و درخت
عناصر مشترک بسیاری – نظیر کربن، اکسیژن، هیدروژن و نیتروژن- داریم. این عناصر در دنیای اطراف
ما نیز به فراوانی یافت می شوند.
در طرح طبیعت، ما از تکامل بیشتری در عوامل تبادل با محیط بهره مند هستیم. سلسله اعصاب و مغزی داریم
که بما امکان می دهند از محتوای انرژی و اطلاعاتی آن حیطه کانونی که موجب استعلای جسم فیزیکی ما
می شود، آگاه شویم. این حوزه را ذهنا بصورت اندیشه ها و احساسات و عواطف و آرزوها و خاطره ها و
غرایز و سایقها و باورهای خود تجربه میکنیم. همین حوزه به طور عینی به صورت جسم فیزیکی ما تجربه
می شود و از طریق جسم فیزیکی، این حیطه را به صورت جهان ملموس تجربه میکنیم. اما همه اینها در
باطن یک چیزند. به همین دلیل فرزانگان باستان ندا در دادند:"من آنم، تو آنی، همه آن است و جز آن نیست."
جسممان از جسم کاینات جدا نیست، زیرا در سطوح مکانیکی کوانتوم لبه های مشخصی وجود ندارد. ما همچون
جنبش و موج و نوسان و ارتعاش و حضوری متمرکز در حوزه وسیعتر کوانتومی هستیم. این حوزه وسیعتر
- کاینات- در اصل مانند جسم بزرگتر – ویا به تعبیری ادامه گسترش جسم- ما است.
نه تنها سیستم عصبی انسان می تواند از اطلاعات و انرژی حیطه کوانتومی خویش آگاه شود، بلکه آگاهی
انسان از طریق این سلسله اعصاب اعجاب انگیز به طرزی نامحدود قابل انعطاف است، می توانیم آگاهانه
محتوای اطلاعاتی را که موجب استعلای جسم فیزیکی ما می شوند تغییر دهیم. می توانیم آگاهانه محتوای
اطلاعاتی جسم خود را عوض کنیم و به این ترتیب بر محتوای انرژی و اطلاعات جسم گسترده مان – یعنی
کاینات – نیز تاثیر بگذاریم و سبب شویم که چیزهایی در آن متجلی گردند.
این دگرگونی آگاهانه توسط دو ویژگی که جزء لاینفک آگاهی است صورت می گیرد: توجه و قصد. توجه
نیرو می بخشد و قصد متحول میسازد. به هرچه توجه خود را معطوف کنیم، در زندگیمان نیرومند تر میشود.
هر آنچه که از توجه ما خارج شود، کم کم محو و ناپدید می گردد. قصد موجب تحول انرژی و اطلاعات
می شود. قصد، توفیق خود را نظام می بخشد. قصد در موضوع مورد توجه، در بیکرانگی زمان و مکان
موجب همنوایی رویدادهایی می شود که میتوانند نتیجه مورد نظر را پدید آورند. دلیل این امر اینست که
قصد در خاک حاصلخیز توجه، دارای قدرت نظام دهنده نامحدود است. قدرت نظام دهنده نامحدود یعنی نظام
دادن به رویدادها در بیکرانگی زمان و مکان. ما تجلی این قدرت نظام دهنده را در هر ساقه علف و در هر
شکوفه سیب و در هر چه که زنده است مشاهده می کنیم.
در طرح طبیعت، هر چیز با همه چیزهای دیگر همبسته و متصل است. طبیعت مانند یک ارکستر عمل می کند
و جسم انسان نیز ارکستری در مقیاس کوچکتر است. یک سلول جسم انسان در هر ثانیه نزدیک به شش
تریلیون کار انجام می دهد، و بطور همزمان باید در هماهنگی با بقیه سلول ها باشد. جسم انسان می تواند
موسیقی بنوازد و میکربها را بکشد و رشد کند و از حرکت ستاره ها آگاه باشد و همه را نیز بطور همزمان
انجام دهد زیرا حیطه همبستگی نامحدود بخشی از حیطه اطلاعات اوست.
نکته درخور توجه در مورد سلسله اعصاب انسان اینست که می تواند از طریق قصد آگاهانه به این قدرت نظام
دهنده نامحدود فرمان دهد. قصد در نوع انسان به یک شبکه خشک و سرسخت انرژی و اطلاعات، بسته و محدود
نیست. به عبارت دیگر، مادامی که از سایر قوانین طبیعت تخلف نورزیم، عملا از طریق قصدمان می توانیم به
طبیعت دستور دهیم تا رویاها و آرزوهایمان را برآورد.
قصد، زمینه کار را برای جریان بی تکاپو و خود انگیخته و بی اصطکاک حیطه توانایی مطلق که جویای تجلی
از نامتجلی است، آماده می کند. تنها هشدار این است که باید قصدمان را در راه صحیح و خیر بکار گیریم تا
موجب تولید کارمای منفی نگردد.
قصد، قدرت راستین پس آرزوست. قصد به تنهایی بسیار قدرتمند است زیرا قصد، آرزوی بدون دلبستگی به
ثمره است. آرزو به تنهایی سست است زیرا در بیشتر مردم، توجه همراه با دلبستگی است. قصد، آرزوی همراه
با تبعیت مجدانه سایر اصول معنوی موفقیت به ویژه اصل ششم یا "اصل عدم دلبستگی" است.
قصد باعدم دلبستگی، به تمرکز بر حیات، و هوشیاری از لحظه حال می انجامد و هنگامیکه عمل با هوشیاری
از لحظه حال انجام پذیرد، بسیار موثر قرار می گیرد. "قصد"مان برای آینده است، اما توجهمان در زمان
حال می باشد. مادامیکه توجه ما در زمان حال است، قصدمان برای آینده متجلی خواهد شد، زیرا آینده در حال
آفریده می شود. باید اکنون را همانگونه که هست بپذیریم. حال را بپذیریم و آینده را قصد کنیم. آینده چیزی
است که همواره می توانیم از طریق قصد بدون دلبستگی آن را ایجاد کنیم، اما هرگز نباید بر ضد حال برخیزیم.
گذشته و حال و آینده جمیعا مایملک آگاهی اند. گذشته، یادآوری و خاطره است. آینده، امید و انتظار است و
اکنون، هشیاری است. از این رو زمان، حرکت اندیشه است. هم گذشته هم آینده زاییده خیالند. فقط اکنون که
هشیاری است، راستین و جاودان است. اکنون، توانایی زمان و مکان و ماده و انرژی است. اکنون حیطه
جاودان امکانات است که خود را بصورت نیروهای مجرد تجربه می کنند. این نیروها نه در گذشته هستند
و نه در آینده. فقط هستند.
تعبیر و تفسیر این نیروهای مجرد به ما تجربه ملموس پدیده ها را می بخشد. تعبیر و تفسیرهای به یاد مانده
نیروهای مجرد، تجربه گذشته را ایجاد میکند. تعبیر و تفسیرهای همراه با امید و انتظار این نیروهای مجرد،
آینده را می آفریند. اینها کیفیات توجه آگاهی هستند. هرگاه این کیفیات از فشار گذشته رهایی یابند، آنگاه عمل
اکنون، خاک حاصلخیزی برای آفرینش آینده می شود. قصدی که در این آزادی عاری از دلبستگی، در اکنون
استقرار یافته باشد، به صورت رابطی برای آمیزه درست انرژی و اطلاعات و رویدادهای زمان و مکان
خدمت می کند تا آنچه را خواهانیم ایجاد کند.
اگر صاحب هشیاری متمرکز بر حیات و صاحب هشیاری از لحظه حال باشیم، آنگاه موانع خیالی – که اکثریت
غالب موانع را تشکیل می دهند- متلاشی و ناپدید می شوند و مابقی نیز می توانند از طریق قصد متمرکز و تک
بین به مجالها تبدیل شوند. قصد تک بین، آن کیفیت توجه است که بر هدفی ثابت می ماند. قصد تک بین یعنی
اینکه توجهمان را با چنان هدف تزلزل ناپذیری به حاصل قصد شده مان معطوف کنید که مطلقا اجازه ندهیم موانع،
کیفیت متمرکز توجهمان را از بین ببرند و متلاشی کنند. این بیرون افکندن کامل و تمام عیار هرگونه مانع از
آگاهیمان یعنی به هنگام تعهد نسبت به هدفمان می توانیم با شور وشوق، آرامش تزلزل ناپذیر خود را حفظ کنیم.
این است قدرت هشیاری عاری از دلبستگی و ناشی از قصد متمرکز، به طور همزمان.
بیاموزیم که قدرت قصد را در اختیار بگیریم، تا بتوانیم هر آنچه را که خواهانیم بیافرینیم. همچنان می توانیم از
طریق تلاش و کوشش به سبک سنتی نیز نتیجه را بدست آوریم اما به بهایی. بهای آن تنش و فشار و از دست
دادن موی سر و بدست آوردن زخم معده و حمله قلبی و کاهش مصونیت بدن و ... است.
شایسته است که به هنگام اجرای اصل قصد و آرزو، پنچ گام زیر را دنبال کنیم:
1- در هنگام تجربه سکوت ژرف، در فضا بلغزیم. این بدان معناست که خود را در آن فاصله سکوت میان اندیشه
ها متمرکز کنیم و در سکوت فرو رویم: در آن سطح از هستی که جوهر وجودمان است.
2- پس از استقرار در آن سطح از هستی، قصد ها و آرزوهایمان را رها کنیم. وقتی که واقعا در آن فاصله و
فضا هستیم، اندیشه و قصدی وجود ندارد – اما وقتی که از آن فضا و فاصله بیرون می آییم، در فاصله میان
فضا و اندیشه – قصدمان را در افکنیم. اگر رشته ای از اهداف را در سر داریم، می توانیم آنها را بنویسیم
و پیش از آنکه به فاصله و فضا فرورویم، قصدمان را بر آنها متمرکز سازیم.
مثلا اگر حرفه موفقیت آمیزی می خواهیم، با این قصد به فاصله و فضا فرورویم. قصد پیشاپیش به صورت
لرزش کمرنگی در آگاهیمان وجود خواهد داشت. رها ساختن قصد ها و آرزو هایمان در آن فاصله و فضا به
مانند کاشتن آنها در خاک حاصلخیز حوزه توانایی مطلق، و انتظار شکوفایی آنها در فصل مناسب خواهد بود.
نمی خواهیم که بذرهای آرزو را بکاویم تا ببینیم که رشد می کنند یا نه، یا سرسختانه به شیوه شکوفایی
آنها دلبسته باشیم. فقط میخواهیم آنها را رها کنیم.
3- در حال رجوع به ضمیر بمانیم. این بدان معناست که در آگاهی از ضمیر راستین خود – جان و اتصال
ما به حوزه توانایی مطلق- استقرار یابیم. همچنین به این معناست که از چشم جهان به خود ننگریم. به خود
اجازه ندهیم که تحت تاثیر عقاید و انتقادهای دیگران قرار گیریم. یکی از راههایی که به حفظ آن حال رجوع
به خویشتن کمک می کند این است که آرزوهایمان را برای خود نگاه داریم. درباره آنها با احدی سخن نگوییم
مگر اینکه آرزوی مشترکی با کسی داشته باشیم.
4- از دلبستگی به نتیجه دست بکشیم. این امر یعنی رها کردن دلبستگی سرسختانه به ثمره ای ویژه و زیستن
در حکمت عدم یقین. این امر یعنی کامجویی از هر لحظه از سفر زندگی، حتی اگر از ثمره اش بی خبر باشیم.
5- بگذاریم کاینات به جزییات امر بپردازد. هرگاه قصد ها و آرزوهایمان در آن فاصله و فضا رها شوند، دارای
قدرت نظام دهنده نامحدودند. به قدرت نظام دهنده نامحدود قصد اعتماد کنیم تا همه جزییات را برایمان همنوا
سازد.

بخاطر آوریم که طبیعت راستین ما، جان مطلق است. به هر کجا که می رویم آگاهی از جانمان را با خود ببریم،
آرام آرزوهایمان را رها کنیم، و کاینات جزییات را برایمان همنوا خواهد ساخت.

موفق باشیم...




Link to this log     لینک به این نوشته - 2:46 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................