Tehrantonian                 تهرانتویی – یک تهرانی در تورنتو
نکاتی پیرامون مهاجرت به کانادا،زندگی در انتاریو، کاریابی، خرید اولین خانه تان و استقرار با موفقیت
Tips on Immigration to Canada, Living in Ontario, Finding a Job, Buying your first home and settling down Successfully.
جستجو در تهرانتویی  
گزارشات لحظه ای
Reports by the Moment
وضعیت هوای تورنتو
Toronto's Weather

Click for Toronto Pearson, Ontario Forecast
برای دیدن وضعیت هوای سراسر کانادا اینجا کلیک کنید
Click here for Canadian Weather Status

Locations of visitors to this page
تورنتو Toronto
ونکوور Vancouver
تهران Tehran


وضعیت دلار کانادا
Canadian Dollar vs. U$



شاخص های بازار سهام
Stock Market Indices




Tehrantonian's Google Ranking

Yahoo bot last visit to Tehrantonian.
Msn bot last visit to Tehrantonian
Thursday, October 27, 2005

ورود مهاجری جدید – قسمت پانزدهم

با نان لواش و کاهو و خیار شور مهرام و مایونز اعلاء ساندویچ بزرگی درست می کنید و یک قوطی کانادا درای تگری هم می اندازید رویش توی کیسه و می گذارید توی کوله پشتی. راه خلوت است و سنجاب ها شدید مشغولند به جمع آوری آذوقه زمستانی.

مترو نسبتا شلوغ است. احتمالا همه دنبال برنامه النگه ظهر روز تعطلیشان هستند. از ایستگاه Dundas می زنید بیرون. اول می روید میدان داندس. فواره ها کار می کنند و مردم هم وسط محوطه ولو هستند. خوراکی دستشان است و می خورند و می خندند و راه می روند. کنار میدان کافه و بار معروف Hard Rock است که صدای موزیکش شنیده می شود. دو پلیس سوار دایناسور هایی شده که به اسب می مانند! مردم هم می ایستند و با ایشان عکس یادگاری می گیرند. با خودتان فکر می کنید سیر کردن شکم این غول های علف خوار در روز چقدر هزینه می برد؟ خود جناب پلیس که آن بالا نشسته شبیه بچه ای است که سوار دوچرخه داداش بزرگه اش شده! راستی اگر این غول بیابانی رم کند تکلیف راننده اش چه می شود؟

می روید به ایتون سنتر که آنطرف چهارراه است. سه طبقه این مرکز خرید که به طرز فوق العاده زیبایی فضا سازی شده اند و نقاطی از معابرشان مثل بالکن باز است تا مردم طبقات دیگر را هم ببینند، مملو از است مردم. عده زیادی هم کیسه به دستشان است. به نمایندگی سونی می روید و کلی با دوربین های عکاسی و فیلم برداری اش سرتان گرم می شود. بعد می روید به مغازه ورزشی و سی چهل مدل آدیداس و نایک – که اینجا می گویند نایکی- را وارسی می کنید.

از باجه اطلاعات توریستی مقداری کاتالوگ برنامه های پاییزه و زمستانی می گیرید و به فود کورت شمالی می روید ساندویچ را در می آورید و گاز می زنید. دو تا از مجله ها در مورد اسکی در انتاریو است. چهار ده پانزده تا پیست کوچک و بزرگ و خیلی بزرگ در داخل و اطراف تورنتو و همینطور در فاصله یک تا دو ساعت رانندگی از آن قرار دارند. شاید این زمستان توفیق دست داد.

یکی از کاتالوگ ها صحبت از جزایری می کند در جنوب تورنتو در دریاچه انتاریو که با قایق مسافربری می شود به آن رفت و آمد کرد. بلیطش می شود 6 دلار. تصمیم می گیرید یکسری بزنید. برمی گردید به مترو و به سمت جنوب تا ایستگاه Union که جنوبی ترین ایستگاه مترو است می روید.

این ایستگاه برای خودش پدیده ایست. هم ایستگاه مترو است هم قطار شهری تورنتو – که نقاط مختلف ناحیه تورنتوی بزرگ را به هم وصل می کند - و هم قطار سراسری کانادا. در واقع می شود با مترو آمد اینجا و با قطار از همین جا رفت آمریکا!

برای رسیدن به لب آب می شود استریت کار سوار شد یا پیاده رفت. هوا بدک نیست ولی دلتان می خواهد استریت کار سواری کنید. البته یک ایستگاه بیشتر راه نیست. از همان زیر زمین هم می رود. شبیه یک کوپه مترو است که مستقل روی ریل حرکت می کند. می رسید و از پله ها می روید بالا و سر از تقاطع Bay و Queens Quay در می آورید. با بقیه مردم می روید به سمت جنوب خیابان و در محوطه بین دو ساختمان بلند رو به جنوب قدم می زنید و می رسید به محل قایق های مسافربری. شش دلار می دهید و یک بلیط به شما می دهند. نسبتا شلوغ است. شاید دویست نفری آدم هست. بعضی ها دوچرخه آورده اند، بعضی کالسکه بچه و عده ای نیز بار و بندیل پیک نیک (یخدان و سبد خوراکی و خرت و پرت های دیگر).

از اینجا سه کشتی کوچک مسافربری به جزایر تورنتو – که از اینجایی که شما هستید به شکل جزایری سبز و خرم در فاصله دو کیلومتری دیده می شوند- می روند. البته فقط یکی از آنها – که بیشترین تعداد مشتری را دارد- می رود به Centre Island . این جزایر که صد سال پیش یک شبهه جزیره بوده اند و بندر قدیمی یورک – تورنتوی فعلی- را در برگرفته بوده اند، در جریان یک طوفان اساسی تبدیل شده اند به چند جزیره کوچک و بزرگ و مرکز گردش و هواخوری.

برنامه حرکت قایق موردنظر شما هر چند دقیقه یکبار تا حوالی ده صبح است و بعد می شود هر نیم ساعت یکبار تا عصر و بعد دوباره می شود هر چند دقیقه یکبار و سرشب دوباره می شود هر نیم ساعت یکبار. ساعت ده شب هم آخرین کورس را می رود.

قایق می رسد. دو طبقه است و براحتی کل جمعیت را در خود جای می دهد. نیمکت های متعدد دارد. راه که می افتد تکان قابل ملاحظه ای ندارد. آرام آرام از ساحل دور می شود و منظره زیبای جنوب شهر تورنتو با ساختمان های اداری سر به فلک کشیده بهتر دیده می شوند. یک جاهایی می شود عین کارت پستال هایی که از تورنتو دیده اید. برج ملی کانادا – CN Tower – که بلندترین بنای مستقل دنیاست- و گنبد متحرک ورزشگاه اسکای دم – که الان اسمش شده Rogers Centre – از مشخص ترین اجزاء این منظره اند.

تصویر جزیره در افق بزرگتر و بزرگتر می شود. درختان بید لب آب رو به جلو خم شده اند و شاخه هایشان تا روی زمین و توی آب هم آمده. اینجا عجب ترکیب رنگی دارد. برگ درختان سه چهار جور سبز دارد و آثار پاییز هم در عده ای از آنها در حال پیدا شدن است. طیفی از رنگ های زرد، نارنجی و قرمز روشن در برگهای بعضی از آنها دیده می شود. زمین ولی هچنان سبز زنده و تازه است. قایق وارد لنگرگاه می شود و پل را می گذارند پایین و شما به همراه بقیه پیاده می شوید. یک تابلوی بزرگ نقشه جزیره را نشان می دهد. جزایر با تعدادی پل به هم متصل شده اند و پیاده می شود از یکی به دیگری رفت.

در واقع در این جزایر هر چیزی که یک جای توریستی باید داشته باشد هست. هم درخت و چمن و گل و سبزه دارد هم دریاچه و برکه و فواره. هم ساحل و پلاژ و اسکله دارد هم شهر بازی. هم امکانات کباب پزی دارد هم میز و نیمکت برای نشستن. مسیرهای اسفالته دارد برای دوچرخه سواری. هم می شود دوچرخه آورد هم می شود کرایه کرد. یکسری چهارچرخه های خانوادگی هم هستند که همه افراد خانواده با هم رکاب می زنند و در این مسیر ها تردد می کنند. مسیرهای غیر اسفالته هم هستند برای پیاده روی. پرنده های بومی و پرنده های مهاجر در همه جای جزیره هستند و دور و بر آدم ها مشغول گدایی خوراکی هستند.
غاز های وحشی و مرغ های ماهیخوار و مرغابی ها و قوهای سفید – که صدایشان شبیه بوق کامیون های کمپرسی خاور می ماند!- از بقیه گونه ها تعدادشان بیشتر است.

محوطه بقدری بزرگ است که دویست نفر مسافری که با شما پیاده می شوند ظرف چند دقیقه متفرق و ناپدید می شوند. با خودتان فکر می کنید روزی چند نفر به اینجا می آیند؟ مگر اینجا چقدر بزرگ است که این این همه بازدید کننده را بدون اینکه مزاحم هم باشند جا می دهد و باز هم اینقدر فضای خالی برای گردش هست؟

روی چمن ها تابلویی است که رویش نوشته "لطفا روی چمن ها پا بگذارید". عجب! خواهش می کنند که بیایید توی چمن ها راه بروید!

ادامه دارد ...


Link to this log     لینک به این نوشته - 12:08 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................