Tehrantonian                 تهرانتویی – یک تهرانی در تورنتو
نکاتی پیرامون مهاجرت به کانادا،زندگی در انتاریو، کاریابی، خرید اولین خانه تان و استقرار با موفقیت
Tips on Immigration to Canada, Living in Ontario, Finding a Job, Buying your first home and settling down Successfully.
جستجو در تهرانتویی  
گزارشات لحظه ای
Reports by the Moment
وضعیت هوای تورنتو
Toronto's Weather

Click for Toronto Pearson, Ontario Forecast
برای دیدن وضعیت هوای سراسر کانادا اینجا کلیک کنید
Click here for Canadian Weather Status

Locations of visitors to this page
تورنتو Toronto
ونکوور Vancouver
تهران Tehran


وضعیت دلار کانادا
Canadian Dollar vs. U$



شاخص های بازار سهام
Stock Market Indices




Tehrantonian's Google Ranking

Yahoo bot last visit to Tehrantonian.
Msn bot last visit to Tehrantonian
Thursday, November 03, 2005

ورود مهاجری جدید – قسمت هفدهم

صبحانه را ساده برگزار می کنید. نان تست و کره و پنیر و مغز گردو. هنوز آثار پیاده روی و گردش چند ساعته دیروز در کوفتگی پاهایتان دیده می شود. آفتاب حسابی پهن شده و آسمان آبی پررنگ است. تا سر کوچه می روید سری به مغازه ایرانی می زنید. ترشی مخلوط می خرید و یکی دو مجله فارسی مجانی برمی دارید. دو تا کارت تلفن – برای زنگ زدن به ایران- می گیرید هر کدام به مبلغ ده دلار. تبلیغ کنسرت های ایرانی ایرا که قرار است در هفته های آینده در تورنتو انجام شوند روی دیوار می بینید و می خوانید.

ایستگاه پمپ بنزینی در نبش شمالی کوچه ایست که مغازه ایرانی نبش جنوبی اش را گرفته. تابلویی بزرگ دارد که قیمت بنزین معمولی را بطور لحظه ای نشان می دهد. در حالی که دارید تابلو را نگاه می کنید عدد نوشته شده رویش عوض می شود و بنزین دو سنت گرانتر می شود. البته نسبت به هفته قبل ارزان تر است.
تمهیدات دولت کانادا در کنار کاهش مختصر قیمت نفت باعث شد قیمت بنزین در آخر هفته قبل پایین بیاید هنوز سرجایش نرفته. هزینه بنزین برای شما که هنوز اتومبیل ندارید چندان فاکتور مهمی نیست. خصوصا اینکه سیستم نظارت بر قیمت کالاها حرف ندارد و کسی نمی تواند فورا بکشد روی قیمت اجناس. مصرف کننده ها شدیدا توسط دولت حمایت می شوند و برنامه ریزی صحیح مانع از فشار آمدن به تولید کننده می شود. اگر هم افزایشی در قیمت ها هست به نحوی انجام می شود که پوست مصرف کننده را نکند!

تابلوهای نشاندهنده بهای بنزین به شبکه ای مرکزی متصل هستند و آخرین قیمت را بر مبنای محاسبات بازار عرضه و تقاضای نفت نشان می دهند. هر یک از پمپ ها در بالای خود تلویزیون های ال سی دی کوچکی دارد که وقتی راننده دارد بنزین می زند برایش آگهی و اخبار پخش می کند. بعضی ها برای پرداخت کارت اعتباری شان را در دستگاه می کنند و بعضی به فروشگاه و صندوق ایستگاه می روند تا نقدا پرداخت کنند. فروشگاههای این ایستگاه اغلب انواع نوشابه و شکلات و نقشه و قهوه و تنقلات دیگر را هم می فروشند.

سه نوع بنزین در پمپ وجود دارد. معمولی، متوسط و پریمیوم – اعلاء- که به انتخاب مشتری پمپ می شوند. در کنار پمپ، سطل های بزرگ آب و مواد شوینده وجود دارد که در آن تیغه های پلاستیکی دسته دار و اسفنج های نصب شده بر سر چوب وجود دارند و راننده می تواند در مدتی که دارد بنزین می زند با آنها شیشه های ماشینش را بشوید و تیغه بکشد. بعضی پمپ ها جاروبرقی های قدرتمندی دارند که با سکه کار می کنند و می شود با آنها داخل ماشین را جاروکشید. خیلی از پمپ ها هم کارواش دارند و آنجا می شود هم باک را پر کرد و هم ماشین را شست. کارت جمع آوری امتیاز هم دارند و خرده خرده امتیاز های جمع شده را می شود تبدیل به کوپن کارواش رایگان کرد.

برمی گردید خانه و اینترنت گردی می کنید. چند جا برای کار داوطلبی رزومه می فرستید و نگاهی هم به شغل های موجود در سایت های کاریابی می اندازید. بازار کار انتاریو گرم شده و بازار کار آلبرتا عجب گلی انداخته! این افزایش قیمت نفت به اضافه درآمد چشمگیر این استان انجامیده و حالا اینقدر پول دار شده اند که چپ و راست دارند پروژه شروع می کنند و آدم استخدام می کنند. در واقع آلبرتا دارد از تسهیلات مهاجرتی ویژه ای استفاده می کنند تا کسانی که بخواهند در این استان اقامت کنند و کار پیدا کنند از کانال مخصوصی مهاجرت کنند. ظاهرا باید سریعتر به نتیجه برسد و با دورنمای خوبی که برای اقتصاد این استان وجود دارد باید در دهسال آینده ترقی قابل ملاحظه ای در این استان دیده شود. تنها اشکال آن سرمای زمستانش است که حداکثر سرمای آن چیزی در حدود بیست درجه از حداکثر سرمای زمستان تورنتو بیشتر است. البته کسی از سرما سوسک نشده ! هم مردم و هم امکانات شهری برای این درجه از سرما تجهیز شده اند.

چند تا ایده دارید که دارید رویشان کار می کنید. تافل را هم باید هر چه زودتر شروع کنید. یکی دو تا دوست جدید در چت روم های یاهو پیدا کرده اید. کانادایی هستند و وقتی فهمیده اند که شما تازه آمده اید خیلی تحویلتان گرفته اند و با هم گپ می زنید. اطلاعاتشان از خاورمیانه خیلی محدود و در حد چیزهایی است که گهگاه در اخبار شنیده اند. برایشان می نویسید و جواب می گیرید و اینطوری دایره لغات و اصطلاحاتتان را اضافه می کنید. شاید هم یک مهمانی ای پارتی ای چیزی افتادید!

بقیه بعد از ظهر را به دوره کردن کتاب آئین نامه و تمرینات زبان می گذرانید و تلویزیون تماشا می کنید. ناهار قرمه سبزی با ماست و خیار و نوشابه و شام را هم کباب ماهیتابه ای درست می کنید و دو وعده ای می پزید که به ناهار فردا هم برسد.

شب باد می آمد و نمی شد برای برنامه چایی صندلی برد و نشست. بجایش چایی را ریختید توی فنجان دسته دار و شال و کلاه کردید و رفتید دم در ایستادید. ترکیب باد سرد پنج شش درجه ای و طعم چای چیز جالبی شد. هوا بقدری تمیز است که جان آدم را قلقلک می دهد. ستاره ها در هوای تمیز می درخشند. ترکیب آشنای صورت فلکی جبار – شکارچی – که در زمستان های تهران دهه 1360 در هوای سرد و تمیز شب های زمستان دیده می شد احساس آشنا و خوبی دارد.

سه روز تعطیلی، خستگی هفته پر مطالعه و پر فعالیت را از تنتان درآورد. راحت می خوابید و صبح زود پا می شوید. صبحانه را می فرستید پایین و می زنید بیرون.

کم کم بعضی چهره ها در مترو آشنا هستند. اینطوری می شود نتیجه گرفت که دارید بچه محل می شوید! البته کسی به کار کسی کار ندارد. بیشتر مشغول مطالعه یا گوش دادن به موسیقی – یا هردو- هستند.

کلاس زبان امروز خوب برگزار شد. از طرف معلم بعنوان زبان آموز نمونه که همیشه درسش را می خواند و در فعالیت های کلاسی شرکت می کند مورد تشویق قرار گرفتید و یک کیف / کلاسور چرمی به شما دادند که تویش دفتر یادداشت و دفتر تلفن و ماشین حساب و خودکار و سررسید نامه امسال و سال بعد و تقویم کارتی بقیه سالها تا 2009 است. یک هیچ به نفع بچه باهوش های ایرانی!

در زنگ تفریح رفتید به دفتر و برای کلاس رزومه و کاورلتر نویسی و مشاوره کاریابی ثبت نام کردید. جمعا بیست و پنج ساعت خواهد بود - نه سی ساعت که قبلا گفته بودند - و تمام عصر و سرشب هایتان را خواهد گرفت. محل برگزاری کلاس ها در بخش اداری مرکز خرید Fairview خواهد بود. Fairview Mall که بخاطر قرار گرفتنش در وسط محله مورد علاقه مهاجرانی که تازه از ایران می آیند، به فریدون مال شهرت دارد و به اندازه بازار صفویه تویش ایرانی می بینید.

کلاس های سری جدید از فردا شروع می شوند و عجالتا چند تا بروشور و برگه فتوکپی به شما داده اند که حدودا بدانید قرارست چه چیزهایی در کلاس مطرح شوند. برایتان سوال برانگیز است که با وجود بودن این همه سایت و اطلاعات در مورد چند و چون رزومه نویسی و نحوه رفتار در مصاحبه استخدامی و روش جواب دادن به سوالات کلیدی و سوالات انحرافی، واقعا چقدر نیاز به این کلاس هست؟ باید دید.


ادامه دارد ....


Link to this log     لینک به این نوشته - 10:41 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................