Tehrantonian                 تهرانتویی – یک تهرانی در تورنتو
نکاتی پیرامون مهاجرت به کانادا،زندگی در انتاریو، کاریابی، خرید اولین خانه تان و استقرار با موفقیت
Tips on Immigration to Canada, Living in Ontario, Finding a Job, Buying your first home and settling down Successfully.
جستجو در تهرانتویی  
گزارشات لحظه ای
Reports by the Moment
وضعیت هوای تورنتو
Toronto's Weather

Click for Toronto Pearson, Ontario Forecast
برای دیدن وضعیت هوای سراسر کانادا اینجا کلیک کنید
Click here for Canadian Weather Status

Locations of visitors to this page
تورنتو Toronto
ونکوور Vancouver
تهران Tehran


وضعیت دلار کانادا
Canadian Dollar vs. U$



شاخص های بازار سهام
Stock Market Indices




Tehrantonian's Google Ranking

Yahoo bot last visit to Tehrantonian.
Msn bot last visit to Tehrantonian
Wednesday, December 27, 2006

مهاجرت به ساسکاچوان

دوستی از ساسکاچوان ایمیل زده اند و تعریف کرده اند که گویا ابتدا به انتاریو مهاجرت کرده اند و مدتی در تورنتو بدنبال کار گشته بوده اند و موفقیت دلخواه خود را کسب نکرده بوده اند، و بعدا به شهر ساسکاتون در استان ساسکاچوان کوچ کرده اند و در آنجا از امکانات دولتی کمک به مهاجرین استفاده کرده اند و نه تنها کمک هزینه زندگی دریافت کرده اند که کلاس زبان رایگان نیز در اختیارشان قرار گرفته و بعد از مدتی – به قصد ادامه تحصیل در مقطع فوق لیسانس - وارد دانشگاه ساسکاچوان شده اند و اکنون هم شاغل اند و هم دانشجو.

تعریف کرده اند که دولت این استان تسهیلات ویژه ای در اختیار افرادی که بخواهند به این استان مهاجرت کنند می گذارد و ایشان یکسال بعد از مهاجرت می توانند با کمک دولت این استان، نسبت به مهاجرت بقیه افراد خانواده شان اقدام کنند.

از آنجا که شاید عده ای از علاقه مندان مهاجرت به کانادا – یا تازه مهاجرینی که هنوز موفق به کاریابی نشده اند - مایل باشند در این مورد بررسی و مطالعه کنند، من مختصری در مورد این استان توضیح می دهم و لینکهایی را هم که این دوست ما از ساسکاچوان فرستاده معرفی خواهم کرد.

لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر خودتان تحقیق کنید چون من بیش از این مقدار در مورد تسهیلات مربوطه در ساسکاچوان اطلاع ندارم!

استان ساسکاچوان – ربطی به ساسکواچ ندارد!- در قلب کشور کانادا و بین استانهای مانیتوبا و آلبرتا واقع شده است. بیشتر مساحت آن را دشت و سرزمین های صاف و بدون پستی و بلندی قابل ملاحظه پوشانده. تابستان های گرم و خشک و زمستان های سرد و خشن دارد. صنایع عمده آن کشاورزی و معدن هستند. کم جمعیت است – علیرعم مساحتی بیش از 600 هزار کیلومتر مربع، تنها یک میلیون نفر جمعیت دارد!- و به همین دلیل دولت آن مترصد افزایش تسهیلات ویژه برای جلب جمعیت بیشتر است.

این استان رکورد بیشتر مقدار روزهای آفتابی را – بین 2000 تا 2500 ساعت آفتاب در سال – داراست. از جنوب همسایه ایالت های داکوتای شمالی و مونتانای آمریکاست. دریاچه های آب شیرین و دشت های پهناور دارد و دارای یکی از حاصلخیز ترین خاک های کره زمین است. این استان تولید کننده 54% محصول گندم کاناداست. پایتخت آن Regina (تلفظ کنید رجاینا) و بزرگترین شهر آن Saskatoon (تلفظ کنید: سس کتون) است.

این لینک ها را دوست ما معرفی کرده اند:

انجمن کمک به مهاجران

تسهیلات ویژه مهاجرت به ساسکاچوان

تسهیلات ویژه کمک به مهاجرت افراد خانواده مهاجرهای مقیم ساسکاچوان

وبلاگ انجمن فارسی زبانان دانشگاه ساسکاچوان

انجمن دانشجویان فارسی زبان دانشگاه ساسکاچوان

این لینک ها را می توانید برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این استان بررسی کنید:

سایت دولت استان ساسکاچوان

سایت رسمی اداره گردشگری استان ساسکاچوان

توافقنامه دولت فدرال با دولت استان ساسکاچوان در فراهم آوردن تسهیلات ویژه برای مهاجران

تصاویری از این استان

اگر نگران این هستید که با مهاجرت به این استان در یک محیط شهرستانی گیر بیافتید که معلوم نیست کی آباد شود و ترقی کنید به این موارد دقت کنید:

1- امکانات اجتماعی، رفاهی، درمانی، آموزشی و ... در تمام نقاط کانادا یکدست توزیع شده است و از کیفیتی ممتاز در سطح بین المللی برخوردارست. پس کوچکترین شهر در یک استان بقدر نیاز آن شهر، سوپرمارکت زنجیره ای و فروشگاه البسه و اثاث و سینما و پارک و رستوران و بیمارستان و مدرسه و دانشگاه و ... دارد و اصولا چیزی به اسم منطقه محروم در این کشور نداریم!

2- با گرم شدن روزافزون هوای کره زمین و خصوصا تسریع آن در سه دهه گذشته، زمستان های کانادا در مناطق سردسیر کم کم گرمتر و کوتاه تر خواهند شد و بتدریج هوای این مناطع معتدل تر و بهتر می شود این امر نیز به رشد اقتصادی – با طولانی تر شدن دوران کشت و برداشت و تردد آسان تر در جاده ها و کاهش مصرف انرژی و ... – این استان ها کمک روزافزونی خواهد کرد.

3- استان های کم جمعیت بودجه و امکانات بیشتری برای کمک کردن به تازه مهاجر ها دارند و خصوصا برای جلب علاقمندی ایشان به مهاجرت و اقامت در این استان، بیشتر از سایر استان ها به این گروه می رسند و حمایتشان می کنند.

در خاتمه از دوستی که این اطلاعات را در اختیار ما قراردادند سپاسگزاری می کنیم.

موفق باشید


Link to this log     لینک به این نوشته - 11:32 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Thursday, December 21, 2006

هشتاد سال

متوسط طول عمر کانادایی ها – مهاجر و غیر مهاجر- به هشتاد رسید. یعنی بطور میانگین انتظار می رود که زن و مرد تا سن هشتاد سالگی عمر کنند.

این امر که از یک طرف نشان دهنده بهبود وضع سلامت فردی (از نظر دریافت خوراک و آب سالم و تنفس هوای سالم و نیز دقت شخصی بیشتر به برنامه غذایی و استراحت و ورزش ) است، از سوی دیگر نمایانگر افزایش امنیت محیط کار و زندگی و معابر و سایر عوامل زندگی است.

جالب است بدانید که متوسط طول عمر ساکنان تورنتو از متوسط طول عمر ساکنان شهر های کوچک اطراف آن بیشتر است (یعنی عامل آلودگی هوا یا استرس کار و زندگی و ...) در تورنتو از شهر های اطراف آن بیشتر نیست.

ضمنا تا تعطیلات کریسمس چیزی باقی نمانده. از آذین بندی ها و حراج ها و برنامه های مختلف این ایام لذت ببرید و خوش باشید!

یکی از مزایای ایرانی بودن این است که بعد از کریسمس – که توسط کشور جشن گرفته می شود – حواستان روی برنامه نوروز متمرکز می شود و زمستان چندان خسته کننده و افسرده کننده نمی شود. با آمدن نوروز هم تقریبا سرمای هوا شکسته شده و بهار سر و کله اش پیدا می شود و پشت سرش هم تابستان می آید و شهر دوباره سبز و پرگل می شود و سرتان گرم می شود تا پاییز. بعد در پاییز سرگرم برنامه جشن شکرگزاری و بعدش هالویین می شوید وپشت بندش دوباره وارد سیکل کریسمس می شوید (که البته رسما اسم کریسمس را از آن برداشته اند تا این تصور القاء نشود که این تعطیلات مختص مسیحی هاست. جو رسانه ها هم رساننده همین پیام است و دوایر دولتی و اماکن عمومی نیست از کاربرد این کلمه خودداری می کنند و بجایش واژه Holidays را بکار می برند).

ضمنا جشن گرفتن و خوشحالی کردن – برای شکر گزاری از برکات و الطاف الهی – در هر مقطعی از زندگی که در آن هستیم، و در هر نقطه دنیا که باشیم، باعث طول عمر می شود!

همین
روز خوش!


Link to this log     لینک به این نوشته - 3:11 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Monday, December 18, 2006

Global Warming و کانادا

تورنتو می رود تا کریسمس را بدون برف و یا یخبندان به سر کند. نه برفی در کار است و نه سرمایی. پارسال این موقع منفی 18 درجه بود و سال قبلش سوز به منفی 36 درجه می رسید. الان 8 درجه بالای صفر است که بزودی به 12 درجه بالای صفر خواهد رسید.

این درحالی است که ونکوور در این ده روز اخیر زیر طوفان و بارش برف و سیل و بند آمدن معابر و قطع شدن برق و ... دست و پا می زده است.

چرا؟

پدیده گازهای گلخانه ای که به گلوبال وارمینگ معروف شده است چند ده سالی است که سر محققان هواشناسی و کارشناسان زمین شناس را گرم کرده است و در دهه اخیر هم با شدید تر شدن اثرات بهم خوردن موازنه طبیعت و بروز گردباد های متعدد و قدرتمند و طوفان های شدید ساحلی و کاهش بارش برف در بسیاری از مناطق برف خیز و بالعکس آن، بارش برف در نقاطی که بندرت شاهد آن بودند، موجب جدی تر گرفته شدن این مقوله توسط کشور ها شده است.

عده ای نیز معتقدند که افزایش میزان گاز دی اکسید کربن توسط فعالیت های صنعتی بشر (دی اکسید کربن یکی از گازهای تولید شده در هنگام سوزاندن سوخت های فسیلی – مثل نفت و بنزین – است) باعث تسریع این مشکل شده است.

البته هنوز ثابت نشده که اصولا بشر باعث و بانی گرم شدن تدریجی زمین باشد، چرا که مطالعات زمین شناسی نشان می دهد این گرم شدن بسیار قبل از شروع فعالیت های صنعتی بشر آغاز گردیده و بنظر می رسد دنباله روی چرخه ای 25 هزار ساله باشد که نیمه اول آن به سرد شدن تدریخی و یخبندان منتهی شده (که آخرین آن در 12 هزار سال پیش بود) و نیمه دوم آن به گرم شدن تدریخی و از بین رفتن یخ و برف منجر خواهد شد.

یعنی چی؟

یعنی چه بخواهیم چه نخواهیم زمین دارد به سمت گرم شدن می رود، بزودی باقی مانده یخ قطب ها هم از بین خواهند رفت. ضمنا این امر به ملایمت و سادگی انجام نخواهد شد. این تبدیل به شکل جذر و مد های آب و هوای سنگین بهمراه طوفان و سیل و برف و گردباد و ... در طی ده ها سال شکل خواهد گرفت. طبعا بعضی نقاط بیشتر در معرض این عوارض جوی خواهند بود.

بعدش چی میشه؟

با از بین رفتن یخ قطب ها، سطح آب دریاها نزدیک به دو متر بالا خواهد آمد و بسیاری از مناطق ساحلی از بین خواهند رفت. در این میان بعضی از کشور کلا در معرض نابودی قرار خواهند گرفت. مثلا مناطق وسیعی از انگلستان و ایرلند و هلند به زیر آب خواهد رفت و کشور های آسیای مرکزی، نظیر هند و بنگلادش و کشور های خاور دور، مثل اندونزی و سنگاپور و ... بخش های وسیعی از خاک خود را از دست خواهند داد.

اثر دیگر آن از بین رفتن جریان گلف استریم است که در حال حاضر نقش شوفاژ را برای غرب و شمال غربی اروپا بازی می کند. این جریان آبی ابتدا در قطب شمال سرد می شود و به سمت جنوب حرکت می کند و بیشتر میزان سرمایش را به مناطق شمال شرقی و شرق کانادا پس می دهد و باقیمانده آن را نیز به شمالشرقی ایالات متحده منقل می کند و کم کم ولرم و ملایم می شود و متعاقب آن با رسیدن به مناطق استوایی گرم می شود و با رسیدن به نزدیکی خط استوا به گرم ترین وضعیت خود می رسد و به سمت شمال مسیر خود را پی میگیرد و در این راستا بیشترین میزای گرمای خود را به غرب و شمال غربی قاره آفریقا پس می دهد و باقیمانده گرمای خود را نیز به غرب و شمالغربی اروپا (اسپانیا و پرتقال و فرانسه و ایتالیا و انگلیس و اسکاتلند و ایرلند و تا حدودی دانمارک و هلند و بلژیک) می بخشد و خود را به قطب شمال می رساند و این چرخه دوباره تکرار می شود.

با از بین رفتن تدریجی این جریان، کانادا گرمتر می شود و کم کم نواحی شمالی آن که بدلیل سرمای شدید و زمستان های طولانی بسیار کم جمعیت بوده اند، بیشتر و بیشتر قابل سکونت می شوند و تابستان های طولانی تر و هوای ملایم تری پیدا می کنند، و در عوض اروپای غربی – و تا حدودی مرکزی- زمستان های شدید تر و طوفان و یخبندان بسیار بیشتری از آنچا اکنون دارد، دریافت خواهد کرد.

یعنی در نهایت مناطق شمالی کانادا، زمستان سرد و خشن و طولانی خود را با زمستان ملایم و دلپذیر اروپا عوض خواهند کرد.

هوای جنوب انتاریو – شامل تورنتو- گرم و معتدل خواهد گردید و زمستانهایی بسیار ملایم خواهد داشت. این تعدیل آب و هوایی شامل ایالت های شمالی آمریکا نیز خواهد شد درحالی که مناطق جنوبی آن که در حال حاضر از زمستان های ملایم و متبوع لذت می برند تبدیل به بیابان برهوت و گرم – در کلاس بیابان های عربستان- خواهند شد و کم کم از سکنه خالی می شوند.

در این میان، تا ثابت شدن وضعیت و برقرار شدن نظم آب و هوایی جدید، تا چند ده سال، مناطق مجاور اقیانوس ها و دریاهای آزاد شاهد طوفان های سهمگین متعدد و گردباد و سیل و نظایرهم خواهند بود.

حالا چیکار کنیم؟

انتظار می رود انسان با هوش از زندگی در مجاورت اقیانوس ها یا دریاهای آزاد، که در ده ها سال آینده پذیرای شدید ترین عوارض جوی (طوفان و سیل و گردباد و ...) خواهند بود، گریزان باشد و به آنجا مهاجرت هم نکند. (معروف ترین این شهرها در کانادا عبارتند از ونکوور در حاشیه اقیانوس به اصطلاح آرام و هایفاکس در حاشیه اقیانوس اطلس).

ایام بکام


Link to this log     لینک به این نوشته - 10:38 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Friday, December 08, 2006

امروز

سرمای زودرس امسال را در حالی تجربه می کنیم که هنوز 12 روز به شروع تقویمی زمستان باقی مانده. امروز هوا در وضعیت ساکن منفی 12 و سوز منفی 20 است. یعنی وقتی سوز می وزد (که 90% مواقع هم می وزد) اگر در معرض هوا قرار بگیرید هر جای شالگردن یا دست کش یا کاپشن شما، درست شما را پوشش نداده باشد فورا متوجه می شوید.

قبلا گفته بودم که زیاد روی آوردن لباس گرم به کانادا اصرار نکنید چون حریف زمستان های اینجا نیستند و مجبور می شوید بگذاریدشان کنار و از اول همه چیز را بخرید. دوستی ایمیل زده بودند که شما گفتید لباس های زمستانی اینجا از تهران ارزانتر یا هم قیمت تهران هستند ولی ما هر چه دیده ایم گرانتر بوده اند.

در پاسخ باید گفت این مقایسه بستگی به این دارد که شما قبلا در تهران چه حدود قیمتی مد نظرتان بوده و حالا اینجا کجا دارید دنبال جنس می گردید. ضمنا ایام کریسمس بدترین زمان برای تکمیل البسه زمستانی است چون همه دارند مثل جاروبرقی اجناس را می برند و هیچ چیزی باقی نمی ماند که کارش به حراج بکشد.

من قبلا چند بار اشاره کرده بودم که زودتر شروع کنید به تکمیل و تجهیز البسه زمستانی. الان اگر می خواهید جنس ارزانتر بخرید چاره ای ندارید جز اینکه صبر کنید تا اواسط ژانویه که دوره مگس پرانی فروشنده ها شروع می شود و برای جلوگیری از باد کردن اجناس آنها را حراج می کنند که البته اگر البسه زمستانی تان را هنوز تکمیل نکرده اید تا آن موقع ممکن است سینه پهلو کرده باشید و کارتان بیخ پیدا کرده باشد.

اگر به حرف من گوش نداده بوده اید و قبلا خرید نکرده اید و یا اینکه الان وارد کانادا شده اید و اگر می خواسته اید هم نمی توانسه اید که بموقع خرید کنید، چاره ای ندارید جز اینکه بگردید و در همین بازار بل و بشو خرید کنید و شانس تان را امتحان کنید و خرید بموقع فصلی را بگذارید برای زمستان بعد.

بهر صورت بهترین و گرمترین کاپشنی که با خود به کانادا می آورید براحتی در سرمای زمستان اینجا سوسک می شود و می رود دنبال کارش. پای شما هم در عرض نیم ساعت توی پوتین و بوت و نیم بوتی هم که با خود می آورید یخ خواهد زد.

پس بودجه ای برای خرید این اقلام کنار بگذارید. پیشنهاد: فرض کنید 250 دلار برای هر نفر آدم بزرگ، شامل 150 دلار کاپشن و 50 دلار بوت و 30 دلار شالگردن و کلاه پشمی و 20 دلار دست کش که باید بتوانید با خرید بموقع این مبلغ را به زیر 200 دلار ببرید. (اگر برای سال اول زیرشلواری کرکی با خود بیاورید بد فکری نیست، از سالهای بعد پاهای شما به هوا عادت می کند و چندان نیازی به آن نخواهید اشت).

بعد از خرید آنها دیگر سرما با شما کار خاصی ندارد. از دیدن منظره منجمد خیابان و یا برف هم نباید بترسید! یادتان باشد که مردمی از نقاط گرمسیر استوایی به این کشور مهاجرت می کنند که در عمرشان برف ندیده اند و اصولا نمی دانند صفر درجه یعنی چه! چه برسد به سوز منفی 20 یا – در ژانویه منفی 38- درجه! شما که لااقل یک زمستان نیم بند دیده اید و می دانید یخبندان و برف چیست.

ضمنا سعی کنید در زمستان لایه لایه لباس بپوشید. یعنی یک ژاکت روی پیراهن خود بپوشید و بعد رویش کاپشن بپوشید و بعد شالگردن و کلاه پشمی و دست کش و تشکیلات را ردیف کنید. اینطوری وقتی وارد فضا های سربسته، مثل محل کار یا مرکز خرید می شوید می توانید با احساس گرما از میزان پوشاک کم کنید و با احساس سرما، کم کم به آن بیافزاید و تا حدودی درجه حرارت را کنترل کنید.

داروی سرما خوردگی هم با خود به کانادا بیاورید. این دارو ها از تهران گرانتر هستند و اوایل کار خرید آنها برای شما هزینه زیادی به حساب خواهد آمد. البته مواظب باشید که داروهای کدئین دارد (مثل استامینوفن کدئین) جزو داروهایی هستند که بدون نسخه دکتر داده نمی شوند و ممکن است ورود آنها به کانادا محدود یا ممنوع باشد و در فرودگاه به مشکل برخورد کنید.

ویتامین ث بهترین دوست سلامتی شما در روزهای زمستان است. مراقب باشید بحد کافی این ویتامین را مصرف کنید. ضمنا سوپ های متعدد و خوشمزه ای به قیمت بسیار ارزان در سوپرمارکت ها به شکل کنسرو فلزی و کنسرو مقوایی فروخته می شود که در ظرف چند دقیقه گرم شده و حاضر می شوند و اگر وقت پخت و پز ندارید و یا گاها هوس سوپ دارید اما حوصله اش را ندارید، راه خوبی برای دستیابی به سوپ داغ در روز های سرد زمستانی هستند.

روز خوش!


Link to this log     لینک به این نوشته - 9:54 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Thursday, December 07, 2006

هزینه های زندگی در کانادا (بخش ششم)

لوازم آشپزخانه و پذیرایی – شامل پخت و پز، غذاخوری، نظافت آشپزخانه و ظرف ها و موارد مربوط

خوب از کجا شروع کنیم؟ از قیمت مواد غذایی شروع نخواهیم کرد چون برای آن لاگ جداگانه ای خواهیم نوشت. پس بپردازیم به لوازم پخت و پز:

نکته:

1- آوردن قابلمه و ماهیتابه و ظرف پیرکس و بشقاب و کاسه و قاشق و چنگال با چمدان به کانادا، هر چند با توجه به محدودیت های وزنی بار کمی سخت است اما برای هفته ها – و شاید چند ماه اول- شما را از دردسر خرید آنها راحت کند و پولتان را هم صرفه جویی کند! پس اگر می توانید این اقلام را – لااقل به تعداد و مصرف خانواده خودتان (نه مهمانی دادن)- بیاورید.

2- آشپزخانه های منازل اجاره ای همیشه اجاق و یخچال دارند.

3- یک آشپزخانه خالی بطرزی باورنکردنی خالی است! یعنی شما یکی دو هفته مشغول خرید کردن و آوردن و چیدن و کشف کمبود های جدید و خرید آنها و تکرار چندین باره این روتین خواهید بود!

4- بسیاری از این اقلام را می شود بطور دسته ای یا تکی خرید. که البته معمولا صرفه با خرید گروهی آنهاست .
مثلا این ماهیتابه ها سه تا با هم 19.99 دلار هستند و این تک ماهیتابه را هم 19.99 دلار می فروشند! یعنی در غالب موارد روی تعداد می شود کلی صرفه جویی کرد. ضمنا این جاهایی که معرفی می کنم جنسشان خوب است و گارانتی هم دارند و اگر اشکالی پیش آمد می توانید پس بدهید.

5- یک برآورد متوسط؟

خوب اگر یک ست سه ماهیتابه ای بشود تقریبا 20 دلار و دو تا قابلمه کوچک و متوسط هم روی هم بشوند 50 دلار و یک دست سرویس چهار نفره قاشق و چنگال و کارد و ... بشود 20 دلار و یک سرویس چهار نفره لیوان بشود 6 دلار و یک پارچ در بیاید 5 دلار و سینی بشود 10 دلار و نمکدان و فلفل پاش بشود 10 دلار و دیس پلو 3 دلار و کاسه سالاد خوری بشود 5 دلار و از همه مهمتر یک دست سرویس چینی 16 پارچه (4 نفره) بشود 20 دلار و شما تخته گوشت را هم بخرید 10 دلار و کارد آشپزخانه را هم بخرید 3 دلار جمعا در حدود 160 دلار (با حساب مالیات حدود 180 دلار) پول خواهید داد. حالا هر تعدادی از این وسایل را از Dollar Shop بخرید طبعا این قیمت کمتر می شود و شاید بشود تا زیر 100 دلار آنرا کاهش داد.

6- دقت کنید که من چند تا فروشگاهها زنجیره ای را که روی اینترنت قیمت اقلامشان نوشته شده است معرفی کرده ام تا حدود قیمت دستتان بیاید. البته وقتی مستقیما به این فروشگاهها مراجعه می کنید ممکن است انواع حراج و تخفیف روی این اقلام باشد و در نهایت ارزانتر از برآورد اولیه تان دربیایند.

7- چنداصطلاح بدردخور در این رابطه:

- لوازم پخت و پز (قابلمه و ماهیتابه و ...) Cookware (تلفظ کنید: کوک ور ("و" را با کسره تلفظ کنید)
- لیوان و پارچ Drinkware
- قاشق و چنگال و کارد و قاشق چای خوری ... Flatware آنرا Cutlery (تلفظ کنید: کاتلری) هم می گویند.
- لوازم پذیرایی شام و ناهار Tableware
- لوازم آشپزخانه (آماده سازی غذا) Kitchenware
- لوازم کیک و شیرینی پزی Bakeware

یکی از فروشگاههای معتبر زنجیره ای برای خرید ماهیتابه و قابلمه و کارد آشپزخانه و تخته گوشت خرد کردن و چاقو تیز کن و لیوان و پارچ و سینی و نظایر آنها، BENIX است که شعبات آنرا در یکی از مراکز خرید اطراف محل زندگی تان می توانید پیدا کنید. این سری مغازه های جنسشان جور است و قیمت آنها با توجه به کیفیت آنها خوب و معقول است. چند نمونه:

Cookware

Kitchenware

Drinkware

Flatware

برای خرید تمام اقلام ذکر شده می توانید به فروشگاههای IKEA هم مراجعه کنید. قیمت آنها در بعضی موارد از بنیکس ارزانتر است ولی متاسفانه این فروشگاه چندان به مترو نزدیک نیستند (بهترین آنها فروشگاه IKEA نزدیک تقاطع Leslie و Sheppard است که خودش سرویس رفت و برگشت اتوبوس رایگان از ایستگاه متروی Leslie روی خط Sheppard دارد)


همینطور فروشگاههای Canadian Tire هم بیشتر این اقلام را دارند (اگر پرسیدند، کد پستی M4P 1Z2 را استفاده کنید):

Kitchen & Bath

فروشگاههای زنجیره ای Kitchen Stuff Plus هم همین اقلام را می فروشند و کمی فانتزی تر و به تبع آن گرانتر هستند. اگر دوست دارید گرانتر خرید کنید می توانید به این فروشگاهها سربزنید.

--------------------------------------------------------------------

خوب، حالا که تکلیف کاسه و بشقاب و بادیه و دیگ معلوم شد، برویم سراغ اسکاچ و مایع ظرفشویی و ...

این اقلام را می توانید از سوپرمارکت هایی نظیر Dominion و Loblaw’s و No Frills و Food Basic و نیز Canadian Tire بخرید که از این گروه دو تای اولی کمی گرانفروش هستند. مایع ظرفشویی 3 دلار و اسکاچ 2 دلار و سیم ظرفشویی 1.5 دلار و فرچه شیشه شور 2 دلار و مایع پاک کننده گاز و میز آشپزخانه 6 دلار و دستمال اسفنجی یا حوله ای 3 دلار و دستکش ابری (برای جابجا کردن ظروف داغ) 9 دلار و ... در مجموع حدود 40 دلار خرج برمی دارند که البته پرمصرف قلم آنها همان مایع ظرفشویی است که شاید یکی در ماه لازم داشته باشید که هزینه اش چندان مهم نیست.

اگر هم منزل اجاره ای شما ماشین ظرفشویی داشت – که این مورد بیشتر در مورد کاندومینیوم ها صادق است- قرص یا پودر ماشین ظرفشویی لازم دارید که آنهم بسته ای 25 دلار است و حدود یک ماه و خرده ای کار می کند.

برای خرید زمین شور و ته می توانید به مغازه های دالرشاپ بروید – و ارزان ولی با کیفیت متوسط – بخریدشان یا به Canadian Tire بروید – و گرانتر (نه خیلی) ولی با کیفیت خوب – بخریدشان.

ضمنا یادتان باشید که طراحی آشپزخانه ها – و دستشویی و حمام ها- اینجا به شکلی است که دریچه چاهک ندارند و اگر آب به زمین بریزید باید با ته یا دستمال خشکش کنید. نگران کثیف شدن تدریجی زمین نباشید چون می توانید انواع مایعات نظافت کاشی و سرامیک را که ضد میکروب هم هستند به قیمت ارزانی تهیه کنید و زمین را همیشه تمیز و نظیف نگاهدارید.

برای خرید تستر و مایکرویو و سایر چیزهایی که فکر می کنید نیاز دارید، Canadian Tire منبع خوبی است. انواع زیادی از هر نوع کالا دارد و قیمت آنها از ارزان تا گران دسته بندی شده اند و گارانتی اش خوب است و اگر مشکلی در دستگاه وجود داشته باشد معمولا بدون دردسر آنرا پس می گیرند.

برای خرید میز و صندلی آشپزخانه IKEA فروشگاه ارزانی است – هر چند کیفیت اجناس چوبی آن در حد متوسط است. برای خرید این اقلام می توانید به این فروشگاهها نیز مراجعه کنید:

The Brick

Bad Boys

Leon’s

خوب این هم از داستان آشپزخانه. در بخش بعدی راجع به خرید لوازم منزل (سرویس خواب و مبلمان و سرویس بهداشتی و ...) صحبت خواهیم کرد.

روز خوش!


Link to this log     لینک به این نوشته - 9:14 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Sunday, December 03, 2006

سوال: آیا می توانیم پول بیاوریم و یک آپارتمان بخریم و از محل درآمد کرایه آن زندگی کنیم؟

پاسخ: فرض کنید شما دویست و پنجاه هزار دلار (حدود 200 میلیون تومان) با خودتان آوردید و یک آپارتمان دو خوابه حدود سه چهار سال ساخت در یک محله خوب خریدید و موفق شدید که مستاجر پیدا کنید و ماهانه 1500 دلار در ماه هم قرارداد بسته اید.

حال فرض کنید که این مستاجر از آسمان افتاده پایین و هیچ دفتر معاملات املاکی هم آنرا برای شما پیدا نکرده و مجبور هم نبوده اید کمیسیون بدهید و اداره مالیات هم بابت خرید خانه از شما مالیات نگرفته (که همه این هزینه ها در واقعیت حساب هستند)

حالا فرض کنید شما ماهانه 1500 دلار از بابت کرایه خانه می گیرید. 500 دلار آنرا را بابت شارژ ساختمان (که پای خودتان است) می پردازید و روی این مبلغ هزینه تعمیرات منزل (که پای شماست) و نیز مالیات بردرآمد (که همچنان پای خودتان) است، می پردازید. اینطوری نهایتا و در بهترین حالت ماهانه 850 دلار دست شما را می گیرد. که با این مبلغ حتی نمی توانید هزینه زندگی 15 روز خودتان را پوشش دهید چه برسد به اینکه متاهل هم باشید. ضمنا یک کارگر ظرفشور رستوران در ماه از این مبلغ بیشتر در می آورد!

اینجا از تورم به سبک تهران خبری نیست، پس از کرایه خانه های آنچنانی هم خبری نیست. بعلاوه کشور طوری طراحی شده که بیعار پروری نکند و کسی نتواند به این راحتی بدون کار کردن پول درآورد و در واقع رمز پایین ماندن درصد تورم هم همین است.

پس یا باید لااقل بقدر پول سه آپارتمان (حدود 600 میلیون تومان) پول بیاورید تا بتوانید یک درآمد متوسط ماهانه داشته باشید یا اینکه بهتر است بروید دنبال کار تخصصی.

اگر هنوز تصمیم دارید با پول خرید یک آپارتمان زندگی خود را بچرخانید، همان 200 میلیون تومان اولیه را خرج خرید یک واحد صنفی – مثل یک ساندویچی یا بلیط فروشی یا سرقفلی گل فروشی یا ... – کنید و خودتان هم به ایستید پای دخل. البته توصیه می کنم در ابتدا مدتی بعنوان کارگر در این واحد های صنفی کار کنید و در مورد زیر و بم قانونی و مالیاتی و صنفی این کار مطالعه و بررسی کنید تا بیگدار به آب نزنید و همین دستمایه اندک را به فنا ندهید.

در این مورد منابع اطلاعاتی متعدد و مفیدی از جانب دولت انتاریو در خدمت شماست تا در رسیدن به موفقیت شما را یاری دهند.

در این رابطه بررسی این لینک ها را توصیه می کنم.

Your Business from Start to Finish

How do I start my own business?

How to Start a Restaurant or Catering Business in Ontario

How to Start a Consulting Business in Ontario

START/EXPAND YOUR BUSINESS

Promoting Your Business

ضمنا من بیش از این در مورد جزئیات کار و کسب آزاد اطلاع ندارم! لطفا سوالات خود را از این منابع بپرسید.

روز خوش


Link to this log     لینک به این نوشته - 12:30 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Monday, November 27, 2006

کالگاری و هوای مطبوع در زمستان

دوستی یکبار ایمیل زده بودند که در بررسی های ایشان برای انتخاب بهترین شهر برای زندگی – که زمستان ملایم تری نسبت به تورنتو داشته باشند- شهر کالگاری در استان آلبرتا بنظر مناسب می رسد. من آن موقع اشاره کردم که اینطور نیست و زمستان آلبرتا در هیچ حالتی با زمستان انتاریو قابل مقایسه نیست. اما گفتم بهتر است صبر کنم تا زمستان واقعا شروع شود و این دوست ما خود شاهد درجه برودت این استان بشوند.

امروز تورنتو بین 8 تا 12 درجه بالای صفر است و کالگاری منفی 25 درجه است که با سوز به منفی 40 درجه می رسد! یعنی اشک چشم شما روی صورتتان در کسری از ثانیه یخ می زند! این در حالی است که هنوز زمستان رسما شروع نشده.

روز خوش


Link to this log     لینک به این نوشته - 10:35 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Friday, November 24, 2006

یک میان پرده مالی!

در دو سه هفته اخیر چند تا ایمیل داشتم از دوستانی می پرسیدند آیا امکان پذیره که پول بیاورند کانادا و بگذارند توی حساب بانکی و با بهره اش زندگی کنند؟

در پاسخ به این سوال توجه شما را به دو اصل مهم جلب می کنم و بعد نگاهی داریم به انواع حساب های بانکی و سرمایه گزاری:

1- اولا هیچ بانکی در هیچ نقطه دنیا – چه در تهران چه در تورنتو و چه در جای دیگر این کره خاکی- برای رضایت خدا موش نمیگیرد! یعنی اینکه اگر برای تامین آینده مالی تان تنها و تنها روی بانک تکیه کنید، درنهایت – ولو بطور نامحسوس و کاملا تدریجی- بازنده هستید. چرا؟

بهره ای که بانک به شما پرداخت می کند ترکیبی است از سود ابتدایی + سود بخاطر شراکت در ریسک سرمایه گزاری.

در مورد حسابهای پس انداز چون این ریسک تقریبا وجود ندارد و موجودی شما در بانک بیمه شده و خطر سوخت و سوز آن به صفر رسیده، بانک سودی به شما می پردازد زیر میزان تورم بازار. یعنی حتی اگر صد در صد پولی که بابت بهره می گیرید را روی پول اولیه بگذارید، باز ارزش پول شما مثل یخ در تابستان آب می شود و از بین می رود. حالا مجسم کنید که قرار باشد این بهره را هم خرج زندگی تان کنید. دراین حالت این افت ارزش شدید تر می شود.

پس بهر صورت در اینحالت دارید هر روز مقداری از ارزش پولتان را از دست می دهید.

2- بهره حساب های بانکی جزو درآمد شما به حساب می آیند و به آنها مالیات تعلق می گیرد. درصد این مالیات هم
بیشتر از درصد مالیات بردرآمدی است که از محل کار بدست آمده است. یعنی از یکطرف بدلیل پایین بودن سطح تورم در کانادا – در حد 2.5 درصد در سال (مقایسه اش کنید با تهران!)- میزان بهره حساب ناچیز است و از طرف دیگر بخشی از آن – شما فرض کنید بطور متوسط 30 تا 40 درصد آن- هم می رود بالای مالیات سالانه.

پس ساده و پوست کنده اینکه نمی توانید بدون سرمایه گزاری ریسکی و بجان خریدن خطر از دست رفتن – لااقل بخشی از سرمایه – آنقدر پول درآورید که بخورید و بگردید.

حالا بیایید نگاهی بیاندازیم به مفهوم سرمایه گزاری و در این راستا اول انواع حساب های بانکی را بررسی کنیم:

چند نکته پیش فرض:

- اغلب حسابهای بانکی از شما کارمزد ماهانه می گیرند که این مبلغ کارمزد به تعداد عملیات بانکی (یا Transaction) ایکه در ماه انجام می دهید بستگی دارد. مثلا فلان نوع حساب در ماه 3 دلار از شما می گیرد و در عوض 25 ترنزکشن در ماه را پوشش می دهد. یعنی جمعا می توانید 25 بار برداشت یا واریز داشته باشید. البته می توانید هر تعدادی که خواستید ترنزکشن داشته باشید ولی اگر قرارتان تا سقف 25 تا در ماه است و شما بروید بالای این تعداد آنوقت به اضای هر ترنزکشن بیشتر از شما چند سنت خواهند گرفت (مثلا 50 سنت).

- بعضی از این حساب ها میزان کارمزد را به ازای مقدار موجودی تنظیم می کنند. یعنی مثلا اگر همیشه لااقل 1500 دلار در حساب خواهید داشت آنوقت تا 25 ترنزکشن رایگان است و برای بیشتر از آن مثلا می توانید با 3 دلار در ماه این تعداد را برسانید به 50 ترنزکشن ماهانه. یا مثلا اگر 3500 دلار در حساب ماهانه خود نگاه خواهید داشت می توانید به تعداد نامحدود ترنزکشن داشته باشید و دسته چک را هم مجانی بگیرید و چک بانکی را اگر خواستید بدون کارمزد برایتان صادر می کنند. این سیستم دایما در تغییر و تحول است و بانکهای مختلف در رقابت با هم شرایط را برای مشتریان راحت تر و هزینه ها را کمتر می کنند و برای تصمیم گیری باید به وب سایت این بانک ها بروید و ریز اطلاعات مربوط به این شرایط را بخوانید و بهترین نوعی را که به شرایط شما می خورد انتخاب کنید.

بانکهای معروف کانادا عبارتند از:

Royal Bank که آنرا RBC (مخفف Royal Bank of Canada) هم می نامند.

TD Canada Trust که آنرا TD Bank (مخفف Toronto Dominion Bank) هم می نامند.

Scotia Bank (تلفظ کنید: اس کوشا بنک) یا Bank of Nova Scotia (تلفظ می شود: نو – وا – اس – کوشا)

Bank of Montreal که آنرا BMO (تلفظ کنید: بی مو (مثل درخت مو)) هم می نامند.

CIBC Bank (مخفف Canadian Imperial Bank of Commerce )

بانکهای دیگری هم هستند که به اهمیت و تعدد شعبه این بانکها نیستند. راستش را بخواهید بهترین بانکی که ما دیده ایم TD است که تعداد شعباتش در سطح شهر از بقیه بانک ها بیشتر است و سرویس به مشتری شان هم از بقیه سریعتر و بهتر است. در واقع هر وقت ما به Royal bank یا Scotia bank می رویم کلی درود به ارواح رفتگان بنیانگزار TD bank می فرستیم! (البته همین بانکهای فس فسوی رویال بنک و اسکوشا بنک، ده بار سریعتر از بانکهای تهران کار شما را راه می اندازند، ولی بهر صورت وقتی حق انتخاب هست دلیلی ندارد آدم خودش را عذاب بدهد!)

البته بانکی که باز کردن حساب برای مهاجرت در آن از بقیه راحت تر است RBC است و برای اینکار روتین مشخص دارد و اگر با ایشان – از طریق نامه یا ایمیل – مکاتبه کنید، مدارک لازم برای افتتاح حساب جهت مهاجرت را برای شما می فرستند. بعد شما باید این مدارک را کامل کرده به همراه پاسپورت به سفارت کانادا در تهران ببرید برای تایید امضاء و بعد آنرا پست کنید برای بانک. این پروسه به یکی دو ماه زمان احتیاج دارد. اگر عجله دارید بهتر است از طریق یکی از دفاتر معتبر خدمات مهاجرتی حساب باز کنید و بعد که اطلاعات حساب را از ایشان گرفتید به شعبه اصلی تلفن کنید و مطمئن شوید که حساب واقعا باز شده و به اسم خودتان هم باز شده. برای مهاجرت حساب به شکل یکطرفه باز می شود، یعنی فقط می شود تویش پول ریخت. وقتی کانادا آمدید باید بروید به شعبه و مدارک شناسایی ارائه بدهید و فرم مخصوص پر کنید و حسابتان را فعال کنید (یکربع طول می کشد). بعد می توانید یک شعبه دیگر آن بانک را که به شما نزدیک تر است پیدا کنید و از ایشان بخواهید حساب شما را به آنجا منتقل کنند (یعنی آنها بشوند شعبه اصلی شما) اینکار هم زمان کمی می برد.

البته در واقعیت هیچ فرقی ندارد در کدام شعبه حساب دارید چون به هر شعبه این بانکها که بروید و کارت بانکی را ارائه کنید به حساب خود دسترسی خواهید داشت (این امر در مورد ماشین های عابر بانک یا در اصطلاح ATM (مخفف Automatic Teller Machine) هم صادق است).

ضمنا تمام این بانکها هم وب سایت دارند و از طریق وب سایت آنها می توانید وضعیت گردش حسابتان را چک کنید و یا قبض های ماهانه را بپردازید.

ضمنا دقت کنید که هر بانک چندین جور حساب جاری و پس انداز و سرمایه گزاری دارد و هر یک هم برای خودش یک اسم تجاری مخصوص همان بانک را دارد. وحشت نکنید! این تنوع صرفا به این منظور است که دست شما را در انتخاب بهترین نوع حسابی که بکار شما می خورد باز بگذارد و ابدا قصد گیج کردن شما و خوردن پول شما را ندارند!

1- حساب جاری ( Chequing Account تلفظ کنید: چکینگ اکاونت): حتما می دانید برای باز کردن حساب جاری و گرفتن دسته چک در تهران چقدر بامبول و دنگ و فنگ باید تحمل کرد. اول باید یکی شما را معرفی کند یا باید ضامن داشته باشید، بعد با کلی اتلاف وقت و دست دست کردن به شما یک دسته چک 10 برگی می دهند تا اگر خوش حساب بودید آن وقت دسته چک 25 برگی بگیرید و تا تکلیف همه چک های دسته چک قبلی معلوم نشده باشد دسته چک جدید صادر نمی شود و ... که دلیل این وضعیت را می توان در هزار ها مورد کلاهبرداری با چک که در سال در تهران اتفاق می افتد جویا شد.

چند نمونه حساب جاری:

TD Infinity Account

RBC No Limit Account

اینجا می توانید از روز اول حساب جاری داشته باشید و دسته چک صد برگی بگیرید. بهره روی این حساب در حد چند سنت برای هر هزار دلار در ماه است و طراحی شده است برای تعداد زیاد عملیات بانکی.

2- حساب پس انداز ( Saving Account ): که بهره بیشتری می دهد اما برای تعداد کمتری ترنزکشن ساخته شده (یعنی افزایش تعداد ترنزکشن روی آن پر خرج تر از حساب جاری است). چند نمونه از این حسابها:

TD Tier Savings Account

Royal Money Maker Plus

3- حساب سرمایه گزاری ( Investment Account ): که بهره شان از دو نوع قبلی بیشتر است ولی مدت معلومی دارد برای اینکه که باید پول توی حساب دست نخورده بماند – یا لااقل از آن برداشت نشود- تا بهره کامل دریافت کنید (یا مشمول جریمه روی بهره نشود). این دسته از حساب های بسیار متنوع هستند و از نظر مدیریت حساب به سه دسته تقسیم می شود: خودگردان، بانک گردان، مخلوط (یعنی در اصل بانک گردان با اجازه مداخله شما هر وقت خواستید)

- خودگردان:
که برای آن عده از سرمایه گزارانی خوب است که خودشان می خواهند در سرمایه گزاری تصمیم بگیرند و درگیر جزئیات آن باشند. این روش برای کسانی مناسب است که واقعا از بازار سرمایه و سرمایه گزاری سررشته دارند و قبلا هم در این زمینه سابقه مناسبی داشته اند. اگر اینطور نیست، این بهترین روش برای نابود کردن سرمایه تان در اسرع وقت است! چون فرض ما بر این است که شما که هنوز تشریف نیاورده اید و یا تازه وارد شده اید خیال ندارید از این روش استفاده کنید، توضیح بیشتری هم در این مورد نمی دهیم!

چند نمونه:

TD Money Market investing

RBC Online investing

- تحت مدیریت بانک:
یعنی بانک پول را از شما می گیرد و خودش سرمایه گزاری می کند. در اینحالت ممکن است هیچ یا بخشی از سرمایه بیمه شده باشد. برای این نوع از سرمایه گزاری روش های متعددی هست و باید اطلاعات مربوط به سوابق این سرمایه گزاری ها را در هر بانک بخوانید و خودتان تصمیم بگیرید که مایلید وارد آن شوید یا خیر. طبعا ریسک آن – بسته به نوع سرمایه گزاری – از هیچ (با سود کم) تا زیاد (با سود بیشتر) متغیر است.

اگر مایل به سرمایه گزاری هستید با بخش مربوطه در بانک تماس بگیرید (یا وبسایتشان را بررسی کنید). ضمنا تمام شعبات می توانند برای شما وقت ملاقات با کارشناس سرمایه گزاری شان بگیرند و شرایط مورد نظر شما را بررسی کرده و بهترین روش ممکن را توصیه کنند (رایگان).

مبحث سرمایه گزاری، و حتی پیشنهاد دادن در این مورد، بسیار گسترده و متنوع است و امکان بازکردن آن در یک لاگ وجود ندارد. توصیه می کنم از مطالعه مقالات مفید روی سایت های معتبر کانادایی شروع کنید.

برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد الفبای امور مالی در کانادا شامل:
امور بانکی روزمره، سرمایه گزاری، مدیریت امور مالی خودتان، وام، بیمه، بازنشستگی، اعتبار و نظایر آنها، بهترین مرجع برای شروع، مجموعه مقالات آموزشی سایت اتحادیه بانکهای کاناداست. برای دیدن صفحه فهرست این مقالات اینجا کلیک کنید.

لطفا این مقالات را مطالعه کنید و اگر مایل هستید من در این رابطه بیشتر توضیح بدهم برایم ایمیل بزنید و پیشنهادات خود را مطرح کنید تا به فهرست اضافه کنم.

روز خوش


Link to this log     لینک به این نوشته - 11:00 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Tuesday, November 21, 2006

هزینه های زندگی در کانادا (بخش پنجم)

تلویزیون - خرید دستگاه، انواع سرویس های موجود، هزینه های اولیه و هزینه های ماهانه بعدی.

اولا باید گفت که شما باید به تلویزیون به دیده مهمترین وسیله برقی منزل نگاه کنید که از همان روز اولی که به کانادا می آیید لازمش دارید. چرا؟

چون شما تازه از در آمده اید تو و خیلی چیزها راجع به فرهنگ و سیستم اجتماعی کانادا و اصطلاحات متداول روزمره و اخبار روز شهر و استان و ... باید یاد بگیرید. از آن مهمتر اینکه هنوز هیچ جای شهر را بلد نیستید و برنامه تفریحی و سرگرمی هم ندارید بعد از فشار های هفته های آخر مهاجرت و اعصاب خردی های توی فرودگاه و خستگی سفر و ... نیاز به سرگرمی دارید تا افسردگی نگیرید و تلویزیون اینجا واقعا سرگرم کننده است و حواستان را پرت می کند.

اگر هم متاهل هستید و بچه دارید که تلویزیون با شبکه های کارتون تمام نشدنی اش جان شما را در روزهای اول نجات خواهد داد.

ضمنا بسیاری از تلویزیون ها قادرند از زیرنویسی که بهمراه برنامه ها پخش می شود – اصطلاحا Closed Captioning (تلفظ کنید: کلوزد کپ شه نینگ ) نامیده می شود و متن مکالمه ایکه دارد اتفاق می افتد را خط به خط زیر تصویر می نویسد - استفاده کنند که این برای شما یعنی کلاس زبان بی دردسر.

خوب حالا که مجاب به وجوب تلویزیون شدید برویم سراغ اینکه چی بخریم:

با توجه به اینکه قیمت وسایل برقی روزبروز پایین تر می آید و مدل های جدید دایما جای مدل های قدیمی تر را می گیرند و حراج های فصلی و غیره هم دایما به آنها می خورد، رسیدن به نیتجه نهایی در این بحث کار دشواری است و من فقط می توانم تعدادی از اصول اولیه تصمیم گیری را به شما بگویم تا خودتان انتخاب کنید:

1- تلویزیونی که امروز می خرید احتمالا تا پنج شش سال در خانه شما مقیم خواهد بود - این به این معنی نیست که فقط همینقدر عمر خواهد کرد، بلکه با سقوط قیمت ها از یک طرف و پیشرفته تر شدن آنها از طرف دیگر، خودتان بیشتر از این نمی توانید آنرا تحمل کنید و می فرستیدش دنبال کارش!- اگر تلویزیون کوچکی بخرید بعدا پشیمان می شوید و یا باید صفحه کوچکش را تا مدتها تحمل کنید یا یکی دیگر هم بگیرید بگذارد کنارش و اینطوری پولتان را هدر بدهید.

2- تلویزیون های نسل قبلی (یعنی با لامپ اشعه کاتدی اصطلاحا CRT Tube TV ) قیمتشان چندرغاز شده یعنی از حول و حوش 50 دلار (برای 13 اینچ) شروع می شود و می رود تا 700 دلار (برای سونی 32 اینچ فلت با قابلیت HDTV ). کیفیت تصویری بسیاری از این مدل ها بالاست و صدایشان هم عالی است. قیمتشان در مقایسه با نسل جدید بسیار پایین تر است اما وزنشان بیشتر است و جابجا کردن مدلهای بزرگشان زور بسیار می برد! (اگر وسیله نقلیه ندارید وحشت نکنید! فروشگاه حتما سرویس تحویل در منزل دارد و ممکن است برای شما مجانی هم در بیاید. حتما این موضوع را جویا شوید).

3- تلویزیون های نسل جدید (شامل انواع LCD و Plasma – تلفظ کنید پلزما- و Video Projection هستند) که صفحه مسطح دارند و ضخامت بدنه شان خیلی کم است و وزنشان هم در مقایسه با نوع قبلی خیلی کمتر است، تنوع مارک و سایزبندی وسیع تری دارند و از 15 اینچ (حدود 250 دلار) تا 72 اینچ (حدود 15 هزار دلار) برای مصرف خانوادگی فروخته می شوند و قیمت شان بین پنج تا ده برابر سری قبلی است اما کیفت بسیاری از مدلهایشان از نوع قبلی بهتر است و بیشتر آنها هم قابلیت HDTV – های دفینیشن تی وی یا تصویر تلویزیون با تفکیک بالا- دارند (که البته برای استفاده از این قابلیت باید مشترک سرویس مربوطه را از شرکت تلویزیون کابلی بشوید).

نکته: تلویزیون های Plasma سابقه بد دارند و شایعاتی مبنی بر سوختن تدریجی صفحه نمایش آنها وجود دارد (احتمالا به همین علت هم است که علیرغم کیفیت تصویر خوبشان قیمتشان از بقیه تکنولوژی ها کمتر است). ضمنا مدل های DLP از یک منشور در حال دوران برای پخش تصویر روی صفحه تلویزیون استفاده می کنند که شایعاتی مبنی بر پیدا شدن ایراد تدریجی مکانیکال در این مجموعه شنیده شده است که شاید بخواهید مد نظر قرار دهید.

4- وقتی تلویزیون را می گیرد، به شما پیشنهاد می دهند گارانتی بیشتری روی تلویزیون بخرید. پیشنهاد من این است که اینکار را بکنید. معمولا هزینه اینکار با توجه به هزینه بالای خدمات تعمیر تلویزیون، عادلانه است و خیالتان راحت خواهد بود که تا – مثلا چهارسال بعد از پایان یکسان گارانتی اولیه- هزینه تعمیرات آن به عهده شما نیست. (برای بالای 20 اینچ هم حمل دستگاه جهت تعمیرات به شما ربطی ندارد و خود شرکت سرویس دهنده برای بردنش به تعمیرگاه خواهد آمد. این را هم در همان ابتدا چک کنید).

5- اگر تلویزیون گران قیمت باشد به شما پیشنهاد می دهند که برای ریموت کنترل هم گارنتی اضافه تر بخرید که این یکی را حتما انجام بدهید چون ریموت پرکار ترین قسمت تلویزیون است!

6- تلویزیون را باید دید و پسندید! بهترین کار این است که بروید به نمایشگاههای این فروشنده های صاحب نام (که گارانتی درست و حسابی دارند و معتبر و درست هستند و اگر هم دوست نداشتید راحت تلویزیون را تا یکماه بعد هم پس می گیرند بدون هیچ چونه و دبه! - مدت دقیق پس گرفتن را حتما چک کنید ولی عرف آن برای تلویزیون یکماه است). کیفیت تصویر دستگاهها را با هم مقایسه کنید. تا جاییکه من دیده و تجربه کرده ام FutureShop در تعدد دستگاههای در معرض نمایش و سرویس اطلاع رسانی به مشتری در هنگام خرید و رسیدگی به مشتری یک سر و گردن از بقیه بالاتر است، ولی بهر حال بهتر است بیش از یک انتخاب داشته باشید:

FutureShop

BestBuy

Source by Circuit City

نکته: گاها حراج های فصلی ای در روزنامه ها می بینید که در آن بعضی فروشگاهها تعداد زیادی تلویزیون در سایزهای مختلف حراج کرده اند. هر چند قیمت این دستگاهها ارزانتر است ولی مثل هندوانه نبریده می مانند و خوب و بدش گریبانگیر خودتان خواهد بود.

7- لوازم جانبی مربوطه (مثل کابل رابط و محافظ نوسانات برق و تقسیم و ریموت کنترل یدکی و ...) را از جاهای دیگری بخرید که ارزان فروش تر هستند. دلیلش هم واضح است: این اقلام پیچیدگی فنی چندانی ندارند و کمتر ممکن است با گارانتی آنها کاری داشته باشید و بنابراین مهم نیست اگر خدمات پس از فروش درست و حسابی نداشتند. این چند جا را توصیه می کنم. اگر هم جای دیگری قیمت ارزانتر دیدید بخرید:

Canada Computers

TigerDirect

البته از فروشگاههای یک دلاری هم می توانید کابل تصویر بخرید. اشکالش افت کیفیت تصویر روی این کابل های ارزان قیمت است.

حالا بیایید نگاهی بیاندازیم به اشتراک سرویس تلویزیون:

1- بدون سرویس:
در اینحالت می توانید آنتن برای تلویزیون نصب کنید و چهار پنج کانال رسمی دولتی و استانی را بگیرید که هر چند عالی نیستند ولی در عوض خرج اضافی هم ندارند. فیلم سینمایی و اخبار و برنامه ورزشی هم گهگاه تویشان دیده می شود.

2- سرویس کابلی:
که بزرگترین و مهمترینشان در حال حاضر Rogers است و در بدو اشتراک پیشنهاد های خوبی به شما می دهد و ممکن است تا چند ماه چندین کانال فیلم و موسیقی و یا ورزشی را بطور رایگان به شما بدهد تا ببینید دوست دارید نگهشان دارید یا خیر. البته هزینه حداقل سرویس را از شما خواهد گرفت (که چیزی در حدود 30 دلار در ماه خواهد بود). راجرز دسته بندی های مختلفی برای کانال ها به شما می دهد و هر دسته بندی گروهی متشکل از چند کانال را دارند – مثلا ابتدایی ترین آنها که Basic نام دارد بیش از 30 کانال دارد- و دسته بندی های متعددی دیگر شامل کانال های فیلم سینمایی – مثلا پنج کانال که ماهانه 300 فیلم سینمایی (یعنی 300 تا تکراری و غیر تکراری که جمعا 60 تا فیلم غیرتکراری را در هر ماه اینقدر تکرار می کنند تا بشود 300 تا و توی این 60 تا فیلم حدود 15 تا فیلم در محدوده قابل دیدن تا عالی ) نشان می دهند و هزینه ماهانه اش 15 دلار است ولی نیاز دارد که دستگاه دیکودر (اصطلاحا Digital Box) راجرز را هم بگیرید (یا کرایه ماهانه بدهید یا بخریدش: توصیه؟ کرایه اش کنید! چون هر دو سه سال یکبار مدلهایی بهتر و مجهز تر می آیند که می توانید در صورت کرایه ای بودن عوضش کنید).

البته با داشتن این دستگاه می توانید سرویس های On Demand را هم بگیرید – یعنی فیلم های سینمایی را انتخاب کنید که برایتان پخش کنند (هزینه هر فیلم که حول و حوش 6 دلار است بعدا روی صورتحساب ماهانه تان می آید) و می توانید مثل دستگاه ویدیو یا دی وی دی پلیر تان هر وقت خواستید آنرا Pause کنید یا برگردانید عقب یا ببرید جلو. اگر هم باکس HDTV بگیرید (که قابلیت ضبط داشته باشد) آنوقت می توانید تا چندین ساعت از برنامه را برای خودتان ضبط کنید.

می توانید بخواهید زمان پخش برنامه های مورد نظرتان را طبق زمان بندی شما تنظیم کنند تا وقتی خانه هستید فیلم مورد نظر را ببینید.

اگر دنبال حدود قیمت می گردید: از 30 دلار (در ارزانترین حالت ممکن) بگیرید بروید تا 150 دلار در ماه (برای هزینه های اضافی مثل فیلم های جداگانه یا خدمات اضافی باید خودتان مبلغ مربوطه را در محاسبه بیاورید). برای حالت متوسط می شود ماهانه (با فرض اینکه سرویس اینترنت را هم از ایشان گرفته اید و مشمول تخفیف مشتری هستید می توانید روی ماهانه 50 دلار برای مجموع اینترنت و تلویزیون حساب کنید).

برای دیدن کاتالوگ راجرز اینجا کلیک کنید.

دو نکته:
- بعضی از مجتمع های اجاره ای، سرویس Basic را در اجاره منظور کرده اند و دیدن این مجموعه از شبکه ها برایتان هزینه اضافی ندارد.
- بعضی وقت ها راجرز یادش می رود در پایان مهلت رایگان شبکه های رایگان را قطع کند و ممکن است هفته ها یا ماهها – و شاید سالها- این سرویس را رایگان دریافت کنید. البته در غالب موارد یادشان می ماند و سر موقع قطع می کنند.

3- دیش ماهواره:

- دیش آزاد و نسبتا غیر قانونی:
یعنی بعضی از نصب کننده های دیش از خلاء قانونی فعلی استفاده کرده و برای شما دیش نصب می کنند که می توانید از این طریق کانال هایی که برای آمریکای شمالی پخش می شوند ببینید. آپارتمان ها اجازه نصب دیش ندارند – هر چند بعضی ها می گذارند. هزینه اش همان دویست سیصد دلار خود دیش و نصب آن است اما چون سر و صاحاب درست و حسابی ندارد اگر مشکلی پیش بیاید مهمان جیب خودتان هستید و تویش تقلب و کلاهبرداری زیاد پیش می آید.

- دیش با آبونمان:
که مهمترین و معتبرترین سرویس دهنده آن شرکت Bell می باشد و سرویش Bell Express Vue – تلفظ کنید: بل اکسپرس وی یو- نام دارد و مشابه سرویس کابلی انواع دسته بندی های برنامه ها را با قیمت های مختلف دارد و گیرنده شما در اینحالت دیش درست و حسابی و مرتبی است که شرکت بل برای شما نصب می کند و سرویس و خدمات خوب هم به شما ارائه می کند و حوزه قیمتی و سرویس های عرضه شده شان در رقابت با راجرز چیزی مشابه همانهایی است که در بالا ذکر شد و هزینه هایشان هم در همان حوزه است. برای کسب اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید.

دقت کنید که این سرویس ها دایما در حال تحول هستند و دایما شرایط ویژه و حراج و تخفیف سال نو و تخفیف تابستانی و ... رویشان گذاشته می شود که می تواند چند هفته تا چند ماه صرفه جویی برای شما داشته باشد. خوب به انتخاب هایی که دارید دقت کنید و با کمی حساب و کتاب، مناسب ترین ها را با توجه به وقت آزاد و بودجه مورد نظرتان پیدا کنید.

در قسمت بعدی در مورد لوازم آشپزخانه – از پخت و پز تا شست و شوی ظروف- می پردازیم.

این هم آخرین نسخه از لیست مورد نظر است:

1- هزینه های شروع زندگی در کانادا:
1-1 – کامپیوتر(شامل خود دستگاه، ماینتور، متعلقات، پرینتر و کابل و مبدل دو شاخه).
2-1- مسکن (انواع، محله ها، هزینه ها، مقررات و حق و حقوق شما).
3-1- تلفن شهری و/ یا همراه (گرفتن اشتراک و هزینه های اولیه و هزینه های ماهانه بعدی).
4-1- اینترنت (انواع سرویس های موجود، هزینه های اولیه و هزینه های ماهانه بعدی).
5-1- تلویزیون (خرید دستگاه، انواع سرویس های موجود، هزینه های اولیه و هزینه های ماهانه بعدی).
6-1 – لوازم آشپزخانه (لوازم یخت و پز، نظافت آشپزخانه، نظافت ظرف ها)
7-1 – لوازم منزل (تخت خواب، سرویس اتاق خواب، سرویس نشیمن، لوازم دستشویی، لوازم نظافت و نگهداری از منزل).
8-1 لوازم برقی منزل (سشوار، جاروبرقی، مایکرویو، صوتی و تصویری، روشنایی، حرارتی و برودتی).
9-1 پتو، ملحفه، بالش، زیرانداز (فرش، موکت)، البسه فصل.

2- مصرف ماهانه:
1-2- خورد و خوراک (انواع، حدود قیمت، غذاهای جدید، مواد جایگزین).
2-2- رفت و روب و نظافت منزل (شوینده ها و لوازم مربوطه).
3-2- ایاب و ذهاب (سرویس های حمل و نقل عمومی و هزینه هایشان).
4-2- هزینه های جاری تلفن، اینترنت، تلویزیون، شارژ ساختمان (در موارد خاص).
5-2- نوشت افزار، کاغذ پرینتر و نظایر آن.
6-2 – پوشاک (زمستانه و تابستانه + چتر و کلاه و عینک آفتابی).
7-2- آب و برق (و احتمالا گاز).

3- هزینه های ویژه:
1-3- دارو و درمان (+ عینک طبی).
2-3 – لباس رسمی برای مصاحبه های استخدامی.
3-3 – ابزار و لوازم تعمیر و نصب.
4-3- گردش و تفریح (سینما، پارک های تفریحی، کنسرت).
5-3- کتاب، سی دی، دی وی دی، روزنامه و مجله.
6-3- مالیات بردرآمد.

4- هزینه هایی که اول کار قاعدتا با آنها کاری ندارید!
1-4- خرید اتومبیل (انواع خودرو نو و دست دوم، نکات ضروری، بیمه، لیس یا فایننس، قسط ماهانه).
2-4- خرید خانه.


روز خوش


Link to this log     لینک به این نوشته - 2:35 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Monday, November 20, 2006

بالاخره زمستان آمد!

خوب رژه دار و دسته بابا نوئل هم دیروز به خوبی و خوشی انجام شد و زمستان هم موفق شد وارد شهر بشود. سرمای زیر صفر دیگر آمده که ماندگار شود.

امروز صبح منفی یک درجه بود و با ویندچیل (سوز) می شد منفی 6 که برای شروع بد نیست. اگر این اولین زمستان شما در تورنتو است بدانید که هوا با کمی جذر و مد خرده خرده سردتر می شود و معمولا ازاواسط ژانویه تا اواسط فوریه به سردترین دوران خودش می رسد که معمولا در حوزه منفی 12 تا منفی 25 (برای هوای ساکن) و منفی 15 تا منفی 40 درجه (برای سوز) در نوسان خواهد بود.

برف هم زیاد خواهد بارید. البته خیابان ها مثل تهران با هر بارش شدید برف بند نخواهد آمد و شهرداری از شب تا صبح سرگرم برف روبی در خیابان هاست و معابر اصلی و نیمه اصلی همیشه بازند و کوچه های فرعی هم با کمی تاخیر تمیز می شوند. کسی هم اجازه ندارد برف پیاده رو یا حیاطش را بریزد وسط خیابان و برای بقیه مشکل ایجاد کند. پیاده روهای مقابل مجتمع های ساختمانی معمولا زود توسط مدیریت تمیز می شوند و پیاده رو های مقابل خانه های شخصی – طبق قانون- باید بعد از توقف بارش برف تمیز شوند.

نمک قابل ملاحظه ای به سطح معابر و پیاده رو ها پاشیده می شود که کمک بزرگی است ام زمین ها همچنان در بعضی نقاط یخ زده و لغزنده هستند و نیازمند احتیاط.

الان که حراج های کریسمس شروع شده موقع خوبی برای خرید لباس کافی برای بچه هاست – اگر هنوز نخریده اید یا فکر نمی کردید سرما اینقدر جدی باشد- و هر چه هم به کریسمس نزدیک تر می شویم قیمت ها پایین تر می آیند.

اگر هم هنوز به کانادا وارد نشده اید و الان که این نوشته ها را می خوانید ترس برتان داشته، بدانید که مهاجرهایی به تورنتو می آیند از کشور هایی که در عمرشان رنگ برف را ندیده اند و اصلا نمی دانند صفر درجه یعنی چه! چه برسد به یخبندان و سوز! و هیچ کدام هم تا بحال سوسک نشده اند! شما هم سریعا به هوای اینجا عادت می کنید و مثل بقیه زمستان منفی 30 درجه اینجا برایتان حکم زمستان ملایم منفی 5 درجه تهران را پیدا خواهد کرد.

یکی از رموز این امر، استاندارد مقاومت سرمای لباس های زمستانی اینجاست که با لباس هایی که در تهران می پوشید خیلی فرق دارند و اگر در زمستان تهران در سردترین روزها آنها را بپوشید از گرما خفقان می گیرید! و شرشر عرق می ریزید! (نکته: زیاد روی خرید و حمل البسه زمستانی و آوردن آن به کانادا حساب باز نکنید! اینجا مجبور خواهید شد دوباره از اول بخریدشان. قیمتشان هم اگر از تهران ارزانتر نباشد از آن گرانتر نیست!)

دلیل دیگرش مقاومت قابل ملاحظه بدن انسان است که می تواند گرمای بیابان های عربستان تا سرمای قطب جنوب را تحمل کند و زود به وضعیت جدید عادت می کند.

ضمنا هوای این شهر در یک وضعیت گیر نمی کند و اگر سه چهار روز حسابی سرد شود، آن وقت دو سه روزی شل می کند و جای نفس می گذارد. تورنتو را هم به شکلی ساخته اند که تا حد امکان مردم در فضای سربسته تردد و خرید و گردش کنند و تا جاییکه امکان دارد از فضای باز بدور باشند، که این امر در تابستان و زمستان کمک خوبی است.

و اما در مورد ادامه لاگها:

بگوش باشید که من بزودی ادامه مجموعه لاگهای "هزینه های زندگی در کانادا" را در وبلاگ خواهم گذاشت. ضمنا خیال دارم وقتی فهرست فعلی کامل شد آنها را به شکل فایل دربیاورم و لینکش را برای داونلد در سایت بگذارم.

بعضی از دوستان هم ایمیل زده اند و پرسیده اند آیا اشکالی ندارد این لاگها را پرینت کنند یا فایل کنند و به دوست و آشنا بدهند؟

پاسخ این است که هیچ اشکالی ندارد و دست شما هم درد نکند که این اطلاعات را به دست کسانی می رسانید که لازمش دارند. حتی چه از نظر حق تالیف و چه از نظر اخلاقی، لازم هم نیست اسم یا لینک این وبلاگ را در این فایل یا پرینت ها بنویسید.

مهم رسیدن این اطلاعات بدست کسانی است که می توانند از آن استفاده کنند. حتی اگر هم کسانی قصد دارند مقاله یا کتابی در مورد مهاجرت به کانادا بنویسند و چاپ کنند و بقیه بدهند – حتی اگر قرار است بفروشندش- باز هم اجازه دارند به هر شکلی که مایلند از این اطلاعات استفاده کنند (لطفا فقط اصل موضوع را دستکاری نکنند و اطلاعات غلط به مردم ندهند!).

نکته دیگر اینکه اگر در کانادا هستید بدانید که این روز ها تمام مراکز خرید و فروشگاههای بزرگ آذین بندی شده اند و می توانند برای شما و فرزندانتان جالب باشند. بد نیست سری بزنید و تما شا کنید.

روز خوش


Link to this log     لینک به این نوشته - 9:56 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Saturday, November 11, 2006

هزینه های زندگی در کانادا (بخش چهارم)

اینترنت - انواع سرویس های موجود، هزینه های اولیه و هزینه های ماهانه بعدی

اینترنت روی خط تلفن:

یعنی اینکه شما مودم کامپیوترتان را وصل می کنید به خط تلفن و مودم طبق تنظیمی که قبلا انجام داده اید شماره تماس سرویس دهنده را میگیرد و بعد از وصل شدن شما شناسه کاربری و رمز عبور را وارد می کنید و وصل می شوید.

مزیت اصلی آن سریع راه افتادنش است. یعنی کافیست خط تلفن وصل باشد و شما یک کارت اشتراک اینترنت بخرید (از فروشگاههای عرضه محصولات کامپیوتر) و شروع به کار کنید. مزیت دومش قیمت پایین آن است. یادم هست که AOL یک مدتی سه ماه اینترنت رایگان می داد برای تبلیغ (نمی دانم هنوز هم اینکار را می کند یا خیر).

اشکال عمده اش اشغال شدن خط تلفن و نیز کند بودن نسبی آن است. البته اینکه می گوییم کند است هنوز دو برابر سریعتر از سریعترین سرعت اینترنت تلفنی ایست که شما در عمرتان در تهران دیده اید! اما در مقایسه با اینترنت کابلی کند است.

اینترنت کابلی:

یعنی شما با گرفتن خدمات مربوطه از یکی از سرویس دهنده ها، مثلا Rogers (که روی خط کابل تلویزیون این سرویس را به شما می دهد) و یا Bell (که روی خط تلفن این سرویس را به شما می دهد) می توانید با سرعتی بسیار بالاتر به اینترنت وصل شوید.

در واقع شما باید با گذاشتن یک تقسیم (که شرکت به شما می دهد) کابلی را که به تلویزیون (یا دستگاه تلفن) وصل می شود به مودم مستقلی که شرکت به شما می دهد وصل می کنید و به انتخاب خودتان با کابل USB یا کابل شبکه، این مودم را به کامپیوترتان وصل می کنید.

مزیت اصلی این نوع ارتباط آزاد شدن خط تلفن است و سرعت بالاتر آن. سرعت آن هم بسته به اینکه چه نوع پکیجی را گرفته باشید از دو برابر مودم تلفنی تا ده ها برابر آن می تواند فرق کند. ضمنا وسط داونلد کردن یک فایل بزرگ یکهو قطع نمی شود و حالگیری نمی کند!

با کمی دقت و حوصله می توانید بهترین انتخاب را کنید. در خیلی از موارد این سرویس دهنده ها برای جلب مشتری تخفیف های ویژه ای می دهند – مثلا چهار ماه اول نصف قیمت یا دو ماه اول رایگان و یا بابت کرایه مودم تا چند ماه از شما پول نمی گیرند.

ضمنا دقت کنید که در اوایل کار شما اینترنتی لازم دارید جهت چک کردن ایمیل و ارسال رزومه و کاربری عادی با اینترنت و برای اینکار ارزان سرویس کابلی هم کافیست و هر چند سرویس های سریعتر خیلی وسوسه انگیز هستند بهترست پول خود را صرف سرعت اضافه تری که در این مقطع لازم نیست نکنید.

مثلا راجرز سرویس ULTRA-LITE را عرضه کرده و بل BASIC-LITE را و هر دوی این سرویس ها کار شما را راه می اندازند (البته به شرط اینکه در محله شما این سرویس موجود باشد که برای فهمیدن آن باید کد پستی خودتان را وارد کنید. این کد پرسیدن به این علت است که ممکن است بعضی از این سرویس ها در حاشیه شهر تورنتو موجود نباشند. برای دیدن این اطلاعات می توانید فعلا کد پستی M4P 1Z2 را که تقریبا مرکز شهر است بدهید).

دو سرویس دهنده نامبرده هم کیفیت کارشان خوب است و هم خدمات پشتیبانی خوبی دارند – لااقل ما که اینطور دیده و شنیده ایم. برای گرفتن اشتراک می توانید با تلفن بخش فروش ایشان تماس بگیرید. (این شما رو قبضی که هر ماه برایتان می فرستند هست).

همانطور که قبلا هم گفتم، اینترنت در کانادا خیلی لازم است و شما از روز اول برای کاریابی و کسب اطلاعات در مورد بازار کار حرفه تان به آن نیاز دارید و هر چند می توانید از کامپیوترهای کتابخانه محله تان نیز برای اینکار استفاده کنید ولی محدودیت ساعت کار آنها و سختی تردد در زمستان، این جایگزینی را دشوار می کند.

چیز بیشتری در مورد اینترنت بنظرم نمی رسد جز اینکه اگر Web Cam داشته باشید می توانید تصویر خودتان را به والدین تان نشان دهید و آنها را خوشحال کنید و با داشتن سرویس متصل و سریعتر با ایشان بصورت صوتی و تصویری ارتباط داشته باشید.

روز خوش


Link to this log     لینک به این نوشته - 11:26 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Thursday, November 02, 2006

هزینه های زندگی در کانادا (بخش سوم)

تلفن شهری و/ یا همراه (گرفتن اشتراک و هزینه های اولیه و هزینه های ماهانه بعدی).

برای خرید تلفن شهری یا موبایل (اینجا می گویند Cell phone یا به اختصار Cell که تلفظ می کنید: سل) باید آدرس داشته باشید. برای آدرس هم می توانید نشانی جایی را که بتازگی کرایه کرده اید یا آدرس یکی از دوستانتان را علی الحساب بدهید تا بعدا آدرس جدید را اعلام کنید.

چه مجرد باشید چه متاهل، در بدو ورود به مدت چند هفته توی شهر ولو هستید و دارید برای درخواست فلان کارت یا فعال کردن حساب بانکی یا انشاالله مصاحبه کاری از این ور به آن ور می روید و کمتر در طول روز در خانه هستید. در این وضعیت داشتن سلفون از ضروریات است تا تماس های تلفنی – گاها مهم – را از دست ندهید.

اگر متاهل هستید و وقتی شما بیرون می روید همسر و فرزند شما در منزل هستند نیاز به تلفن شهری هم دارید. اگر هنوز بچه ندارید داشتن دو تا سلفون بهتر از ترکیب یک سلفون و یک خط شهری است.

حالا نگاهی بیاندازیم به انواع آنها:

1- خط شهری (Land Line یا Residential Line):

1-1: خط شهری عادی:
که معمولا واحدی که اجاره کرده اید سیم کشی لازم برای آنرا دارد و طبق قانون لااقل یک پریز فعال برای آن نیز در نظر گرفته است. اگر یک پریز کم است و می خواهید دو گوشی در منزل داشته باشید کافیست از مغازه های فروش لوازم برقی سیم رابط و دو پریز تقسیم بخرید . این یکی را از مغازه های یک دلاری هم می توانید بخرید.

هزینه تلفن معمولا شامل یک هزینه راه اندازی – حدود 55 دلار- و هزینه ماهانه مصرف است. این هزینه شامل مبلغی ثابت (زیر 20 دلار) برای تماس نامحدود با تورنتو است و بسته به اینکه چه امکانات بیشتری را – نظیر Caller Id یا Call Waiting یا Call Forwarding و ...- درخواست کرده باشید، مبلغی معین نیز در ماه به آن اضافه خواهد شد.

با یک حساب سرانگشتی، تلفن نامحدود شهری با قابلیت کالر آی دی (یعنی دیدن شماره تلفن نام کسی که دارد به شما زنگ می زند) را می شود حول و حوش 25 دلار در ماه جمع و جور کرد.

برای خرید این خط کافیست یا به یکی از نمایندگی های فروش تلفن – که در هر محله ای یکی از آنها پیدا می شود – مراجعه کنید یا از روی اینترنت به سایت یکی از شرکتهای سرویس دهنده بروید و درخواست خود را ثبت کنید.

اگر از روی اینترنت اقدام می کنید باید اطلاعات سین کارت (کارت شماره بیمه اجتماعی Social Insurance Number SIN) را به همراه پاسپورت و اطلاعات استخدامی و تلفن و آدرس یکنفر معرف در کانادا و ... را داشته باشید که چون در آن موقع از اطلاعات استخدامی خبری نیست ممکن است به دردسر بخورید.

اگر حضوری اقدام کنید اطلاعات شناسایی و نیز آدرس محل را از شما می گیرند و از شما می خواهند که هم هزینه راه اندازی را پرداخت کنید و هم چون سابقه اعتباری در کانادا ندارید، مبلغی – در حدود 200 دلار- بعنوان وثیقه بسپارید که بمدت شش ماه در اختیار کمپانی تلفن بماند تا در صورت خوش حسابی و نبودن مشکل آنرا به شما عودت دهند یا اگر خواستید آنرا بجای پرداخت ماهانه برای چند قبض متوالی استفاده کنند.

بقیه پروسه نصب نسبتا راحت است و شما در زمانی که به شما می دهند (مثلا یکی دو روز بعد از درخواست) در منزل منتظر می مانید و مامور مربوطه می آید و راهش می اندازد.

اگر این سرویس را از شرکتهای معتبر و بزرگ بگیرید مثل Bell Canada آن وقت خیالتان راحت است که همیشه خدمات بعد از فروش و تعمیر و ... خوبی دارند. ضمنا هر کدام از قابلیت های اضافی را که خواستید می توانید پس دهید یا هر چند بار که خواستید عوضش کنید. شرکت Rogers هم شرکت بزرگی است و اخیرا زده تو کار دزدیدن مشتریان بل و اگر اشتراکتان را به آنها تبدیل کنید یک سری مزایایی می دهند – از جمله یک جفت گوشی بیسیم مجانی.

معمولا این شرکتها برای تلفن راه دور هم پلن های جور و واجوری دارند که هیچ کدامشان برای تماس با ایران قیمت خوبی ندارند. هنوز هم ارزانترین راه تماس با ایران استفاده از کارت های تلفنی است که در فروشگاههای ایرانی فروخته می شوند.

2-1- خط شهری اینترنتی:
یک سری رقیبان جدی جدید نیز در این بازار ظهور کرده اند که سرویس تلفن را از روی اینترنتی که در خانه دارید (بشرط اینکه اینترنت کابلی داشته باشید) به شما می دهند و شما فقط باید دستگاه کوچکی را به خط اینترنت وصل کرده و از طرف دیگرش به دستگاه تلفن متصل کنید.

این سری در مقایسه با مدل عادی در تماس درون شهری تفاوت قیمتی قابل ملاحظه ای ندارند اما اگر معمولا با راه دور در کانادا و ایالات متحده خیلی زیاد تماس می گیرید، برایتان ارزانتر از بقیه درمی آیند. ضمنا بسیاری از قابلیت های اضافه را هم برایش هزینه شارژ نمی کنند.

این قابلیت راه دورشان همچنان بدرد شما که با ایران تماس می گیرید نمی خورد.

شاید بشود گفت مهمترین مزیت آنها قابل حمل بودنشان است. یعنی شما دستگاه را می توانید با خودتان به هر جای شهر که خواستید ببرید و به هر خط اینترنتی بزنید و شماره تلفن شما هم با شما می آید همانجا.

شرکتهای Vonage و Primus از این نمونه سرویس دهنده ها هستند.

برای خرید گوشی تلفن منزل – چه از نوع رومیزی و چه از نوع بیسیم می توانید به فروشگاههای زیر مراجعه کنید:

FutureShop

Best Buy

Source by Circuit City

Staples

و هر جای دیگری که دلتان خواست!


2- تلفن همراه (Cell Phone)

بزرگترین شرکتهای ارائه دهنده این تلفن ها در حال حاضر عبارتند از Rogers و Bell و Fido و TELUS . این شرکتها یا خود نمایندگی فروش دارند – به شکل مغازه مستقل یا دکه نمایندگی در مراکز خرید، یا اینکه محصولاتشان توسط فروشگاههای بزرگ لوازم صوتی و تصویری و الکترونیک عرضه می شود (مثلا همانهایی که در بالا اسمشان را بردیم).


دو نوع اصلی اشتراک سلفون وجود دارد: سیستم مصرفی (کارمزدی) و سیستم اشتراکی (آبونمان).

1-2- نوع اول: شما مقداری اعتبار (اصطلاحا Airtime) برای مصرف می خرید و بعد می توانید به مقدار اعتبار موجود در حسابتان حرف بزنید. هزینه های مربوط به این روش عبارتند از هزینه راه اندازه اشتراک (که حدود 50 دلار است و نیم ساعت طول می کشد) و هزینه گوشی (هر شرکت چند مدل گوشی مخصوص این روش را معرفی می کند ولی شما می توانید گوشی های مربوط به سرویس های اشتراکی را نیز بخرید. ضمنا هزینه گوشی ها در اینحالت گرانتر از هزینه آنها وقتی مشترک باشید درمی آید. برای دیدن هزینه های گوشی های هر شرکت روی نام این شرکتها در زیر کلیک کنید) و هزینه اعتبار خریداری شده (معمولا هر حساب جدید که باز می شود با خودش حدود 50 دلار اعتبار یا یکساعت اجازه صحبت یا چیزی مشابه آن را دارد. برای تمدید آن می توانید از انواع کارت های 10 و 15 و 20 و 25 و 30 و 40 و 50 دلاری – که بسته به شرکت فرق می کند- استفاده کنید. بعضی ها هم به شما اجازه می دهند شماره کارت اعتباری تان را به ایشان بدهید تا خودشان هر ماهه مبلغی را که تعیین کرده اید برایتان فاکتور کنند – که با توجه به اینکه شما الان کارت اعتباری ندارید بدرد شما نمی خورد).

این روش تقریبا بشکلی یکسان در تمامی شرکتهای تلفن عرضه می شود و هر کدام نیز نام اختصاصی خودشان را به آن داده اند:

- Rogers به آن می گوید Pay as you go

- Fido به آن می گوید Prepaid Service

- Bell به آن می گوید Prepaid Package

- Telus به آن می گوید Pay and Talk

خودتان قیمت های گوشی ها و انواع کارت ها و امکانات هریک را بررسی کنید. یادتان باشد که Rogers بهترین آنتن دهی را در سطح کانادا دارد.

مزیت :
هر قدر خواستید حرف بزنید پول می دهید و نه بیشتر. مثلا با یک کارت 20 دلاری اجازه دارید یک ساعت حرف بزنید. حالا اگر مصرف ماهانه شما بیشتر از یکساعت نیست – یعنی همیشه دسترسی به تلفن شهری دارید و فقط برای موارد ضروری از تلفن استفاده می کنید- این روش از نصف هزینه اشتراک هم کمتر درمی آید! اما اگر از سلفون بجای تلفن منزل استفاده می کنید این روش بدرد شما نمی خورد.

ایراد:
برای نسوختن اعتبار فعلی باید پیش از پایان اعتبار یک کارت، کارت دیگری را وارد کنید. یعین فرضا کارت های 10 دلاری از موقع وارد کردنشان یکماه بیشتر اعتبار ندارند. حالا اگر شما 8 دلار هم ته حسابتان مانده باشد چنانچه قبل از سررسید این 30 روز کارت دیگری – به هر مبلغی که باشد- وارد نکنید، کل موجودی حسابتان می پرد! و این که باید مراقب باشید تا این اتفاق نیافتد خودش اسباب زحمت است. البته درعوض این باقیمانده های ته حساب با هم جمع می شوند و به ماه بعدی منتقل می شوند و کم کم برای خودشان Airtime قابل توجهی می شوند.

نکته: اگر اشتباها تاخیر کردید و مبلغ را پراندید، با بخش خدمات مشتری شرکت تماس بگیرید و بگویید که در محاسبه زمان شارژ مجدد اشتباه کرده اید و از ایشان بخواهید تا جاییکه امکان دارد یک مقداری از موجودی از دست رفته را به شما برگردانند. معمولا نصف یا بیشتر آن را می توانید پس بگیرید. البته فقط بار اول!

ضمنا بعدا که کارت اعتباری گرفتید با ایشان تماس بگیرید و از ایشان بخواهید که از این ببعد مبلغ مربوطه را خودشان سر موعدش از کارت شما کم کنند تا دیگر مجبور نباشید حساب و کتاب زمان مربوطه را نگاهدارید.

2-2- سیستم اشتراکی (آبونمان):

که همان شرکتهایی که ذکر خیرشان رفت عرضه می کنند و ده ها شکل مختلف دارد و طیف وسیعی از گوشی ها را در بر می گیرد.
هزینه گوشی ها در این حالت از هزینه خرید جداگانه آنها کمتر است. هزینه اشتراک از حدود ماهی 40 دلار شروع می شود و می رود بالا. این روش بدرد کسانی می خورد که از سلفون زیاد استفاده می کنند و استفاده کارمزدی برایشان به صرفه نیست.

معمولا برای افتتاح حساب نیاز به کارت اعتباری هست که اخیرا برای اینکه مهاجران تازه رسیده هم بتوانند از این روش استفاده کنند مبلغی را بعنوان ودیعه – مثلا 90 دلار- از ایشان می گیرند و شش ماه نگاه می دارند و در صورت خوش حسابی آنرا عودت می دهند یا بعنوان اعتبار برای پرداخت صورت حساب ها استفاده می کنند. برای دیدن انواع پکیج های اشتراکی روی این اسامی کلیک کنید:

Rogers

Fido

Bell

Telus

یک نکته دیگر در مورد کسانیکه مایل هستند گوشی موبایل خودشان را به کانادا بیاورند و اینجا استفاده کنند:
اولا اینکه گوشی شما باید بتواند فرکانس های کانادا را پوشش دهد (مالتی بند باشد) و ضمنا قفل هم نباشد (یعنی روی سرویس دهنده قبلی قفل نشده باشد و بتواند از سرویس دهنده جدید سرویس بگیرد). برای کسب اطلاعات بیشتر اینجا و نیز اینجا کلیک کنید.

نکته آخر اینکه تلفن همراه در کانادا، به نسبت هزینه های زندگی، ارزان است و برخلاف ایران ابدا اسباب پز دادن و قیافه گرفتن نیست و معمولا آدم های متشخص و حسابی از گوشی های ساده و غیر فانتزی استفاده می کنند و گوشی های فانتزی و عجق وجق معمولا در دست بچه های مدرسه ای و ... ها دیده می شود. پس مواظب باشید به هوای اتمسفر تهران خودتان را بی خودی توی خرج نیاندازید!

روز خوش


Link to this log     لینک به این نوشته - 5:30 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Wednesday, November 01, 2006

هالویین 2006

خوب هالویین هم به سلامتی آمد و برگزار شد و رفت پی کارش تا سال دیگر.

امسال نیز مانند همه سالهای گذشته ایرانی ها مقام اول را در بازدید از خیابان چرچ – تقاطع ولزلی (وسط محله همجنس بازان) داشتند و حتی رکورد حضور پرشورشان را حسابی شکستند و از چهار پنج هزار نفری که در خیابان ولو بودند شاید 1000 نفرشان خود را به اشکال ترسناک یا قهرمانان کارتونی درآورده بودند و یا مردانی بودند با لباس زنانه و 2000 نفر ایرانی دوربین بدست هم با تعجب و هیجان از ایشان و بقیه مردم عکس می گرفتند و اکثریت مطلق جمع بودند. اکثریت قومی بعدی به چینی های هنگ کنگی (که از نظر فرهنگی و رفتاری فتوکپی عجیبی از ایرانی ها هستد) تعلق داشت که بیش از 1000 نفر بودند.

سه سال پیش مفصلا در مورد ریشه و تاریخچه هالویین نوشته بودم که چون در این مدت در تاریخ آن تغییری اتفاق نیافتاده هنوز قابل استفاده است و می توانید با کلیک کردن در اینجا آنرا بخوانید.

امیدوارم شبی ترسناک و پرهیجان داشته و حسابی سرگرم شده باشید.


Link to this log     لینک به این نوشته - 8:59 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Monday, October 30, 2006

هزینه های زندگی در کانادا (بخش دوم)

مسکن (انواع، محله ها، هزینه ها، مقررات و حق و حقوق شما)

------------------------
چی کرایه کنیم؟
------------------------

تا جاییکه همه می دانیم، خانه در تهران یعنی آپارتمان – یعنی 99.9 درصد تمام املاک مسکونی آپارتمان هستند- و تنها درصد قلیلی از منازل ویلایی ساز هستند – دلیل اصلی و عمده اش هم این است که جمعیت تهران خیلی زیاد است و زمین برای زندگی کم و گران است و نمی صرفد در زمینی که می توانند 12 واحد مسکونی را عمودی بسازند، یک واحد ویلایی را مستفر کنند. اینجا وضع فرق می کند. تورنتوی بزرگ از نظر وسعت از تهران بزرگ چیزی کم ندارد جز اینکه جمعیت آن در حد یک چهارم تهران است.

اینها گروههای اصلی ملک را در این شهر تشکیل می دهند. دقت کنید که این بررسی فقط به اجاره منازل توجه دارد و برای خرید اطلاعاتی به شما نمی دهد. ضمنا بعضی از این شاخه ها خود سرگروه دسته های دیگری هستند که ما خیلی به جزئیات آنها نخواهیم پرداخت):

1- خانه (House):
1-1- تفکیک کامل Detached – (تلفظ کنید : دی تچد) یعنی از دو طرف به ساختمان های بغل نچسبیده اند.

مزیت:
- غالبا بزرگتر از بقیه نمونه ها هستند و سیستم چهاردیواری اختیاری در آنها جاریست (یعنی مقدار زیادی از مزاحمت صوتی همسایه ها بدور هستند).
- فضای سبز خودشان را دارند و احتمالا حیاط خلوت (Backyard) هم دارند که می توانید در آن بساط کباب (باربکیو) را راه بیاندازید یا تاب و وسایل بازی بچه ها را بگذارید.
- ماشین لباسشویی و خشک کن مستقل دارد.

ایراد:
- اجاره آنها خیلی گرانتر از آپارتمان در می آید (برای یک سه خوابه در محله متوسط حدود 2500 دلار در ماه حساب کنید).
- دردسر کوتاه کردن چمن و پارو کردن برف و رسیدگی به باغچه با خودتان است (یا بخشی از هزینه آن به عهده شماست).
- هزینه کنترل گرما و سرمای آن بالاتر از بقیه نمونه هاست.

2-1- نیمه تفکیک Semi-detached – (تلفظ کنید: سمی (یا سمای) دی تچد) یعنی یک دیوار مشترک با یکی از خانه های دست راستی یا دست چپی دارند و غالبا سقفشان هم با هم مشترک و یک تکه است.

مزیت:
- از آپارتمان بزرگ تر است.
- تا حد زیادی آزادی شخصی دارید.
- بدلیل کوچکتر بودن کمی ارزانتر از هاوس هستند (فرض کنید 2000 دلار در ماه برای یک سه خوابه.)
- بدلیل مشترک بودن حیاط خلوت، هزینه نگهداری آن را می شود نصف کرد.
- ماشین لباسشویی و خشک کن مستقل دارد.

ایراد:
- هزینه بالا (هنوز در مقایسه با آپارتمان گران هستند).
- عدم استقلال.
- هزینه کنترل دمای آن همچنان بالاست.
- برف روبی و چمن زنی و رسیدگی به باغچه همچنان خودش (یا هزینه اش) برقرارست.

3-1- گروهی Town house – که از دو طرف به خانه های بغلی وصل هستند و چندین واحد از آنها مثل قطار کنار هم قرار گرفته اند.

مزیت:
- کمی از آپارتمان بزرگترند.
- کمی از دو نمونه قبلی ارزانترند (برای یک دو خوابه فرض کنید 1800 دلار در ماه).
- امکان استفاده از حیاط خلوت مشترک یا فضای سبز مشاع وجود دارد. حتی ممکن است بشود کباب راه انداخت.
- هزینه گرمایش و سرمایش آنها از هاوس و سمی دیتچد کمتر است.
- هزینه برف روبی و رسیدگی به باغچه و نیز هزینه آب و برق غالبا به شکل یک شارژ ماهانه پرداخت می شود و دردسرش با شما نیست (البته اینکه شما باید تمام یا بخشی از آن را بپردازید یا نه بسته به قرارداد اجاره تان با صاحب خانه دارد).
- غالبا یک سرایدار مشترک دارند که به امور تعمیرات و نگهداری امکانات مشترک نظارت دارد.
- ماشین لباسشویی و خشک کن مستقل دارد.


ایراد:
- هنوز از آپارتمان گرانترند.
- حریم شخصی چندانی در محوطه مشاع ندارید. ضمنا چون این فضا توسط تعداد زیادی بچه مورد استفاده قرار می گیرد از سر و صدای آنها هم در امان نخواهید بود.
- مزاحم صوتی همسایه ها گاها می تواند شما را آزار دهد.
- فضای کوچکی دارند و غالبا در دو طبقه ساخته شده اند و پله بالا و پایین رفتن دارند.
- غالبا فضای درست و حسابی برای پارک اتومبیل مهمان ها ندارند و ایشان مجبور می شوند کنار خیابان پارک کنند که اینکار یا همیشه امکان پذیر نیست یا در زمستان کار دشواری است.

2- آپارتمان:
1-2- استیجاری Rental Building: که معمولا از ابتدا برای اجاره ساخته شده اند و متعلق به شرکتهای بزرگ ملکی هستند. و از پنج طبقه دارند تا 32 طبقه.

مزیت:
- ارزانترین هستند. (یک خوابه در محله متوسط حدود 1000 دلار، استودیو (بدون اتاق خواب – مثل یک اتاق خواب بزرگ است که دستشویی و حمام مستقل دارد و آَشپزخانه اوپن دارد) 850 دلار، دو خوابه 1250 دلار).
- راحت تر می شود با ایشان کنار آمد و قرارداد بست چون برای اینکار دفتر مدیریت دارند و حساب و کتابشان مرتب است.
- خدمات تعمیرات و نگهداری سریع و کارآمد دارند.
- هزینه نگهداری از محوطه و برف روبی و چمن و احتمالا استخر سرپوشیده و یا زمین تنیس و ... همه توی اجاره بها منظور شده است.
- پارکینگ زیاد دارند (که هزینه اش هم کم است – مثلا 80 دلار در ماه- و پارکینگ مهمان شان هم بد نیست.
- امکانات ورزشی و تفریحی دارند (مثلا ممکن است استخر سرپوشیده، سالن مهمانی، اتاق ورزش، اتاق اسکواش، سونا، زمین تنیس ... داشته باشند).
- هزینه کنترل دما – غالبا فقط گرمایش- توی اجاره بها منظور شده است.
- سیستم دوربین مدار بسته یا کنترل ورود دارند و نگهبان شب هم دارند.

ایراد:
- به تمیزی و نو بودن بقیه نمونه ها نیستند.
- مزاحمت صوتی همسایه ها گاه بگاه شما را آزار می دهد که با پیگیری با مدیریت قابل حل است ولی چون دم به دقیقه مستاجر جدید می آید و مستاجر می رود، هر ماه یکی دو باز مزاحمت صوتی روتین کار شماست.
- ممکن است توی راهرو ها بوی زردچوبه غذای پاکستانی ها و یا ماهی آب پز غذای چینی ها شما را اذیت کند. (که البته همیشگی نیست و بندرت هم ممکن وارد واحد شما بشود).پ
- بعضی هایشان عایق بندی حرارتی خوبی ندارند و در زمستان سرد می شوند که شما ممکن است مجبور به استفاده از بخاری برقی بشوید.
- ماشین لباسشویی و خشک کن مستقل ندارد و باید لباس ها را ببرید به طبقه ایکه مجموعه ای از آنها هستند و سکه بیاندازید و از آنها استفاده کنید. ضمنا روز های تعطیل ممکن است بیشتر آنها اشغال شده باشند و معطل بشوید.

2-2 مسکونی شخصی Condominium : (تلفظ کنید: کاندو می نیوم یا با اختصار کاندو) که به قصد فروش به مالکان آنها ساخته شده اند و حالا مالک مربوطه در نظر دارد ملک خود را اجاره بدهد.

مزیت:
- خیلی شیک تر و مدرن تر از بقیه نمونه ها هستند.
- تمیز تر و غالبا مجهز تر از آپارتمان های استیجاری هستند.
- نگهبانی دارند با سرایداری مجهز.
- نگهداری از محوطه و چمن و برف روبی و هزینه آب و برق را در شارژ ماهانه منظور می کنند (اینکه شما هیچ مقدارش را یا بخشی از آن را باید بپردازید بسته به قرارداد اجاره تان دارد).
- پارکینگ و پارکینگ مهمان خوبی دارند.
- عایق بندی حرارتی و صوتی خوبی دارند (خوب گرم و سرد می شوند چون با فن کوئل اینکار انجام می شود) هر چند مزاحمت صوتی همسایه ها ممکن است گاها باعث ناراحتی شود.
- امکانات ورزشی و تفریحی دارند (مثلا ممکن است استخر سرپوشیده، سالن مهمانی، اتاق ورزش، اتاق اسکواش، سونا، زمین تنیس ... داشته باشند).
- ماشین لباسشویی و خشک کن مستقل دارد.
- ممکن است تلفن و یا اینترنت و یا شبکه کابلی تلویزیون شان متصل باشد و شما هزینه اتصال آنها را صرفه جویی کنید.

ایراد:
- گرانتر از آپارتمان استیجاری هستند (مثلا شما 250 دلار به قیمت های آنها اضافه کنید). ضمنا ممکن است بخشی از هزینه شارژ ماهانه هم بیافتد گردن شما.
- گاها مزاحمت صوتی همسایه ها باعث آزار می شود.

3- اتاق خالی Room for rent :
یعنی کسی دارد یک اتاق در خانه یا در بیسمنت خانه (زیر زمین) یا در آپارتمان را اجاره می دهد که شامل استفاده از دستشویی و حمام و نیز آشپزخانه و وسایل آن و ماشین لباسشویی و خشک کن و گاها استفاده از پذیرایی هم می شود.

مزیت:
- بسیار ارزان تر از بقیه روش هاست ( الان یک اتاق در یک محله خوب حدود 450 تا 550 دلار در ماه است).
- ممکن است تلفن یا اینترنت یا تلویزیون کابلی قبلا وصل باشد و هزینه وصل کردن آنها را صرفه جویی کنید و نیز ممکن است اصلا هزینه ای از بابت اینترنت یا تلویزیون نپردازید. (مورد به مورد فرق می کند).
- ممکن است اثاثیه ای هم از قبل در اتاق موجود باشد (مثل تختخواب و میز و صندلی و میز کامپیوتر و تلویزیون و پنکه) که در این موارد هم صرفه جویی کنید.
- معمولا دسترسی به لباسشویی و خشک کن وجود دارد.
- معمولا رسیدگی به چمن و باغچه و یا برف روبی به شما ربط ندارد.

ایراد:
- پیدا کردن جایی که بدرد خور باشد – بخاطر تنوع موارد و شرایط آنها – وقت گیر و دشوار است و به شانس شما بستگی ویژه ای دارد.
- حریم خصوصی شما اتاقی است که در آن زندگی می کنید. طبعا ممکن است مشکلاتی از بابت امنیت اموال شما نیز وجود داشته باشد.
- ممکن است بوی غذای دیگران، بوی خود آنها (!)، سر و صدای آنها مزاحم شما بشود.
- چون غالبا محاسبه نرخ و شرایط به سیستم کدخدایی و وجبی انجام می شود زیاد سازمان یافته نیست و در صورت بروز دعوای حقوقی شرایط مشکل می شود.

4- هتل یا مهمانخانه Hotel:
که برای مهاجری که تازه وارد شده و کسی را نداشته برایش جا پیدا کند و یا مدتی پیش او بماند تنها راه حل است.

مزیت:
- غالبا به سیستم حمل و نقل شهری نزدیک هستند.
- اگر سوئیت گرفته باشید دارای آشپزخانه کوچکی هم هستند که در هزینه خورد و خوراک صرفه جویی مهمی به حساب می آیند.
- می توانید درخواست کنید هر روز اتاق را تمیز و تخت را مرتب کنند.
- غالبا تلویزیون دارد و مجهز به تلفن هستند (هر چند تلفن آنها هزینه اضافی دارد و بهتر است از تلفن عمومی تلفن کنید و یا موبایل بخرید).

ایراد:
- گران هستند. با نرخ اجاره هفتگی ممکن است ماهانه 2400 دلار یا بیشتر برایتان آب بخورد.
- فضای اتاق ها جای کمی دارد و سخت می توانید لوازم را پهن کنید و مستقر شوید.
- روی هزینه هتل مالیات هم منظور می شود.

----------------------------------
خوب حالا کجا مستقر شویم؟
----------------------------------
محله های تورنتو هم خوب و بد دارند. محله هایی که تراکم سیاهپوست ها زیاد است محله های پر دردسری هستند. از خیابان Jane حذر کنید. خیلی شرق (در عمق اسکار بارو Scarborough ) که تعداد چینی ها به اکثریت مطلق بدل می شود هم محله های خوبی نیستند. Brampton واقع در شمال غربی شهر هم تعداد موارد خلافش بیشتر از خیلی نقاط شهر است.

محله های مورد علاقه ایرانی ها:

آپارتمان های اطراف مرکز خرید Fairview Mall (معروف به فریدون مال بدلیل تعدد ایرانی های حاضر در آن در هر لحظه) در تقاطع خیابان های Sheppard و Don Mills. این محله بیشتر مورد علاقه تازه مهاجر هاست (بدلیل ارزانتر بودن اجاره ها) و در مجموع محله آرام و محترمی است و آخرین ایستگاه متروی خط Sheppard هم در تقاطع واقع شده.

روی خیابان یانگ از ایستگاه متروی Davisville تا ایستگاه Finch در دو طرف یانگ ساختمان های مسکونی استیجاری هستند که بعضی خوبند و بعضی نه. ساختمانهای اجاره ای خود خیابان Davisville که در سمت شرق یانگ در تقاطع یانگ و دیویسویل هستند ساختمان های خوبی هستند. همینطور در خیابان Erskine (تلفظ کنید: ارس کین) حدود سه تقاطع بالاتر (در جهت شمال) از ایستگاه Eglinton (چهار راه اگلینتون و یانگ) در سمت راست خیابان یانگ دارای چند ساختمان استیجاری خوب است که شماره های 88 و 110 و 140 و 160 این کوچه موارد خوبی هستند و خوب اداره می شوند و امکانات خوبی هم دارند. (با کلیک روی شماره های مورد نظر به سایت مربوط به شرکت مالک آنرا بروید و کسب اطلاعات بیشتری کنید).

برای دیدن نقشه سیستم حمل و نقل شهری تورنتو اینجا کلیک کنید.

ضمنا در تمام مسیر متروی یانگ تا ایستگاه فینچ در دو طرف ممکن است موارد استیجاری متعددی پیدا کنید.

---------------------------------
مراحل اجاره به چه شکل است؟
---------------------------------
اولین قدم جلب اعتماد مالک است. او – شخص مالک یا شرکت اجاره دهنده – می خواهد مطمئن شود که شما توان مالی لازم برای پرداخت بموقع کرایه منزل را دارید و آنها از بابت به دردسر نمی افتند.

معمولا از شما می خواهند نامه ای از صاحب کارتان بیاورید که نشان دهد چقدر حقوق می گیرید. یا اینکه شما می توانید پیشنهاد بدهید که کرایه شش ماه را پیش پرداخت کنید (یعنی یک چک بانکی به مبلغی معادل 6 ضربدر مقدار اجاره) بپردازید و بقیه سال را هم چک تاریخ دار بدهید.

یک ماه کرایه را هم به عنوان وثیقه نگاه می دارند که در صورت بروز خسارت به ملک از شما کم کنند و یا در صورت اینکه هیچ خسارتی در کار نبود در پایان سال یا آنرا به شما بپردازند (به همراه بهره سالانه آن) یا بعنوان کرایه ماه آخر – هر وقت که قرار شد ملک را تحویل دهید- با شما حساب کنند.

هر پولی که دست مالک داده اید – و مربوط به اجاره ماهی که شروعش کرده اید نیست – مشمول حداقل 6 درصد بهره سالانه است (باید روی این درآمد بعدا مالیات هم بدهید که خود بحث دیگری است).

پس ممکن است در ماه اول علاوه بر هزینه های اولیه یکهو هزینه 7 ماه کرایه را هم بخواهید بپردازید! پس خودتان را آماده کنید. بعضی ها هم یک نامه قلابی از دوست و یا فامیلی که صاحب کسب و کار خود هستند می گیرند می گیرند و بجای نامه از صاحب کار تحویل می دهند که خوب غیر قانونی است و اگر گندش دربیاید ممکن است اسباب دردسر بشود.
برای عقد قرار داد معمولا کارت شناسایی – در مورد شما پاسپورت – ساکنین ملک مورد اجاره + کپی آنها لازم است و باید فرمی چند برگی در مورد اجاره را مطالعه و امضاء کنید. (قاعدتا باید به شما وقت کافی برای مطالعه آن بدهند ولی بهتر است انگلیسی شما آنقدر خوب باشد که بتوانید فوری بفهمید توی آن چی نوشته).

یک نفر شاهد هم باید زیرش امضاء کنید که می تواند دوست یا فامیل یا حتی کارمند دیگری ازشرکت استیجاری
باشد.

معمولا اجاره ملک از شرکت های استیجاری ایمن تر است و امکان مشکل بعدی در آن کمتر پیش می آید. چون اول این کار برایشان روتین شده است و ثانیا اعتبار و آبروی خود را برای خوردن پول شما زیر سوال نمی برند و ضمنا خیلی پولدار تر از این حرف های هستند که به این روش پول دربیاورند.

مدت قرار داد هم معمولا برای یکسال بسته می شود و در صورت درخواست فسخ باید سه ماه زودتر خبر بدهید و اگر آنها نتوانند مستاجر پیدا کنند شما هم نمی توانید بدون پرداخت خسارت پا شوید.

از پایان سال اول سیستم اجاره ممکن است ماهانه شود یعنی هر وقت خواستید پا شوید کافیست دو ماه زودتر خبر بدهید و چه مستاجر پیدا شده باشد و چه نشده باشد بهر حال شما بدون هیچ مشکلی پا خواهید شد.

البته اینها روتین جاری است ولی ممکن است قرارداد به قرارداد در بعضی شرایط فرق کند.

---------------------------
نکات دیگر
---------------------------

طبعا باید ملک قابل سکونت باشد و تمام موارد تبلیغ شده هم در آن وجود داشته باشد و سیستم توالت و حمامش درست کار کند و سیفون کار کند و آب تخیله شود و تمام لوازم برقی آشپزخانه هم کار کنند و خلاصه چیزی از قلم نیافتاده باشد و اگر هم موردی هست که مالک قول داده درستش کند در قرار داد ذکر شود و زمان برایش تعیین شود و اگر کمبودی هست که رویش توافق شده نیز ذکر شود با توضیحات مربوطه.

آشپزخانه ها حتما باید یخچال و اجاق (برقی یا گازی) داشته باشد. بعضی مایکرویو و ماشین ظرفشویی هم دارند. اگر در آگهی بگویند Five Appliances (تلفظ کنید: فایو اپلای انسز) یعنی یخچال و اجاق و ماشین ظرفشویی و ماشین لباسشویی و ماشین خشک کن.

ضمنا مسئولیت کنترل حرارت مناسب هم بر عهده مالک است. برای مشاهده درجه حرارت قانونی اینجا را کلیک کنید.

ضمنا هیچ کنترلی روی مبلغ اجاره بها برای کسی که برای اولین بار ملک را اجاره می کند وجود ندارد ولی عرف بازار و رقابت موجود هم مانع از این می شود که گوش شما را ببرند! از سال دوم چون شما مستاجر قدیمی حساب می شوید، چنانچه مایل باشید در همان ملک بمانید میزان افزایش اجاره بها را قانون تعیین می کند و دیگر دست صاحبخانه نیست. ضمنا تنها می شود هر 12 ماه یکبار اجاره را به مقدار مجاز اضافه کرد. و باید از 90 روز قبلش هم به شما اطلاع دهند. مواظب چیز دیگر امضاء نکنید که به ایشان حق افزایش غیرمتعارف اجاره بها را بدهد!

برای کسب اطلاع بیشتر در مورد حق و حقوق تان و اینکه چه مواردی را باید مواظب باشید و اگر کار به حق و حقوق رسید باید چه مواردی را بدانید به این لینک ها مراجعه کنید. این دو لینک آنقدر مطلب برای مطالعه دارند که تا دو هفته سرتان گرم خواهد بود!

Ontario Tenants

Canadian Law


-------------------------------
چند اصطلاح بدردخور
-------------------------------
- مستاجر Tenant (تلفظ کنید: تننت – با کسر تا و کسر نون اول)
- مالک Landlord
- ملک Property (تلفظ کنید: پرا پرتی)
- اجاره Lease (تلفظ کنید: لیس)
- اجاره بها Rent
- پیش پرداخت (وثیقه) Deposit (تلفظ کنید: دی پا زیت)
- آیا می توانم شش ماه کرایه را از پیش بپردازم؟ Can I pay the six months rent in advance?
- مسکن (مسکن یابی) Housing (تلفظ کنید: هاوسینگ)
- دفتر املاک Housing Agency
- دفتر مدیریت ساختمان Management Office
- ساختمان Building
- واحد استیجاری Unit
- قرارداد اجاره Lease Agreement
- آب و برق Hydro (تلفظ کنید: هایدرو)
- کنترل حرارت Temperature Control (تلفظ کنید: تمپ رچر کنترل) یا Climate Control (تلفظ کنید: کلای مت کنترل).
- چراغ، نوردهی، روشنایی Lighting (تلفظ کنید: لای تینگ).
- پول پیش Security deposit (تلفظ کنید: سکوریتی دی پازیت).
- دستشویی و حمام Washroom and Bathroom

----------------------------------------------------------------
نکته:
دوستان در این مدت چند موضوع برای تکمیل فهرست هزینه ها پیشنهاد کرده اند که من آنهایی را که می توانم در موردشان اطلاعات در اختیار شما بگذارم به لیست قبلی اضافه کرده ام :

1- هزینه های شروع زندگی در کانادا:
1-1 – کامپیوتر(شامل خود دستگاه، ماینتور، متعلقات، پرینتر و کابل و مبدل دو شاخه).
2-1- مسکن (انواع، محله ها، هزینه ها، مقررات و حق و حقوق شما).
3-1- تلفن شهری و/ یا همراه (گرفتن اشتراک و هزینه های اولیه و هزینه های ماهانه بعدی).
4-1- اینترنت (انواع سرویس های موجود، هزینه های اولیه و هزینه های ماهانه بعدی).
5-1- تلویزیون (خرید دستگاه، انواع سرویس های موجود، هزینه های اولیه و هزینه های ماهانه بعدی).
6-1 – لوازم آشپزخانه (لوازم یخت و پز، نظافت آشپزخانه، نظافت ظرف ها)
7-1 – لوازم منزل (تخت خواب، سرویس اتاق خواب، سرویس نشیمن، لوازم دستشویی، لوازم نظافت و نگهداری از منزل).
8-1 لوازم برقی منزل (سشوار، جاروبرقی، مایکرویو، صوتی و تصویری، روشنایی، حرارتی و برودتی).
9-1 پتو، ملحفه، بالش، زیرانداز (فرش، موکت)، البسه فصل.

2- مصرف ماهانه:
1-2- خورد و خوراک (انواع، حدود قیمت، غذاهای جدید، مواد جایگزین).
2-2- رفت و روب و نظافت منزل (شوینده ها و لوازم مربوطه).
3-2- ایاب و ذهاب (سرویس های حمل و نقل عمومی و هزینه هایشان).
4-2- هزینه های جاری تلفن، اینترنت، تلویزیون، شارژ ساختمان (در موارد خاص).
5-2- نوشت افزار، کاغذ پرینتر و نظایر آن.
6-2 – پوشاک (زمستانه و تابستانه + چتر و کلاه و عینک آفتابی).
7-2- آب و برق (و احتمالا گاز).

3- هزینه های ویژه:
1-3- دارو و درمان (+ عینک طبی).
2-3 – لباس رسمی برای مصاحبه های استخدامی.
3-3 – ابزار و لوازم تعمیر و نصب.
4-3- گردش و تفریح (سینما، پارک های تفریحی، کنسرت).
5-3- کتاب، سی دی، دی وی دی، روزنامه و مجله.
6-3- مالیات بردرآمد.

4- هزینه هایی که اول کار قاعدتا با آنها کاری ندارید!
1-4- خرید اتومبیل (انواع خودرو نو و دست دوم، نکات ضروری، بیمه، لیس یا فایننس، قسط ماهانه).
2-4- خرید خانه.

روز خوش


Link to this log     لینک به این نوشته - 4:48 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Thursday, October 26, 2006

توضیح!

بعضی دوستان ایمیل زده اند که پرینتر اینجا ارزان است. آیا بیاوریمش با خودمان یا نه؟ جواب هست "نه!".

شما مجاز به داشتن دو چمدان 23 کیلویی هستید که کمتر از یک ششم ظرفیت مورد نیاز برای حمل واجبات شماست! درست است که پرینتر های جدید سبک وزن هستند ولی جاگیرند و دو ولتاژه هم نیستند! اینجا می افتید به گرفتاری خرید ترانس تبدیل.

ضمنا پرینتر را اگر با جعبه اش بگذارید توی چمدان – بفرض اینکه جا بشود- دو سوم فضای یک چمدان را خواهد گرفت و اگر بدون جعبه اش بگذارید در چمدان، در فرودگاه پیرسون خرد و خاکشیرش را تحویل خواهید گرفت!

کیس کامیپوتر – که بهتر است لای لباس ها بپیچیدش – یا لپ تاپ – که می توانید دستتان بگیریدش، شانس سالم رسیدن بیشتری دارند و ارزش دلاری شان هم بالاست.

روز خوش


Link to this log     لینک به این نوشته - 3:43 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Wednesday, October 25, 2006

هزینه های زندگی در کانادا (بخش اول)

اخیرا چند ایمیل داشته ام که در مورد هزینه زندگی در کانادا پرسیده بودند. با وجود اینکه قبلا در این مورد نوشته ام و میزان تورم هم در کانادا ناچیز است و تورم سالانه اش با تورم هفتگی قیمت ها در تهران نمی تواند مسابقه بدهد، بد نیست نگاهی داشته باشیم به مهمترین بخش های هزینه ماهانه.

در نظر دارم این اطلاعات را در چند لاگ پشت سرهم بنویسم، چون خیال دارم حالا که دوباره دارم در این مورد می نویسم لااقل به ریز اقلام و جزئیات بپردازم و برای اینکه هم جریان اطلاع رسانی کند نشود و هم شما وقت کافی داشته باشید این اطلاعات را جذب و تحقیقات خودتان را هم به آن اضافه کنید، قسمت به قسمت می رویم جلو.

تقسیم بندی ایکه در نظر دارم رویش شرح بدهم به ین شکل است که البته هر چه جلو تر می رویم ممکن است به میزانش اضافه شود. شما هم اگر موضوعی هست که در لیست نمی بینید برایم ایمیل بزنید تا اضافه اش کنم:

1- هزینه های شروع زندگی در کانادا:
1-1 – کامپیوتر(شامل خود دستگاه، ماینتور، متعلقات، پرینتر و کابل و مبدل دو شاخه).
2-1- مسکن (انواع، محله ها، هزینه ها، مقررات و حق و حقوق شما).
3-1- تلفن شهری و/ یا همراه (گرفتن اشتراک و هزینه های اولیه و هزینه های ماهانه بعدی).
4-1- اینترنت (انواع سرویس های موجود، هزینه های اولیه و هزینه های ماهانه بعدی).
5-1- تلویزیون (خرید دستگاه، انواع سرویس های موجود، هزینه های اولیه و هزینه های ماهانه بعدی).
6-1 – لوازم آشپزخانه (لوازم یخت و پز، نظافت آشپزخانه، نظافت ظرف ها)
7-1 – لوازم منزل (تخت خواب، سرویس اتاق خواب، سرویس نشیمن، لوازم دستشویی، لوازم نظافت و نگهداری از منزل).
8-1 لوازم برقی منزل (سشوار، جاروبرقی، مایکرویو، صوتی و تصویری، روشنایی، حرارتی و برودتی).
9-1 پتو، ملحفه، بالش، زیرانداز (فرش، موکت)، البسه فصل.

2- مصرف ماهانه:
1-2- خورد و خوراک (انواع، حدود قیمت، غذاهای جدید، مواد جایگزین).
2-2- رفت و روب و نظافت منزل (شوینده ها و لوازم مربوطه).
3-2- ایاب و ذهاب (سرویس های حمل و نقل عمومی و هزینه هایشان).
4-2- هزینه های جاری تلفن، اینترنت، تلویزیون، شارژ ساختمان (در موارد خاص).
5-2- نوشت افزار، کاغذ پرینتر و نظایر آن.

3- هزینه های ویژه:
1-3- دارو و درمان.
2-3 – لباس رسمی برای مصاحبه های استخدامی.
3-3 – ابزار و لوازم تعمیر و نصب.

4- هزینه هایی که اول کار قاعدتا با آنها کاری ندارید!
1-4- خرید اتومبیل.
2-4- خرید خانه.

حالا برویم سراغ قسمت اول:

1- هزینه شروع زندگی در کانادا:
یعنی هزینه چیزهایی که باید در همان یکی دو هفته – تا یکی دو ماه اول بخرید- و بسته به اینکه چفدر خرت و پرت از ایران با خود آورده اید و یا اینجا چه مقداری از آنها را می توانید از دوست و فامیل قرض بگیرید، از چند صد دلار تا چند هزار دلار می توانند روی دستتان خرج بگذارند. بخشی از این لوازم عبارتند از:

1-1 کامپیوتر- از کامپیوتر شروع کرده ام و نه از اجاره منزل! دلیلش این است که شاید نظرتان در مورد نیاوردن کامپیوترتان به کانادا را عوض کند و الان که دارید چمدان می بندید به این فکر هم باشید!

چرا؟
چون برای کاریابی و چک کردن ایمیل و تایپ رزومه و مطالعه از روی اینترنت و ... از همان روز اول به آن نیاز دارید. کاریابی برای مهاجر تازه وارد خودش شغلی است تمام وقت و به برکت وجود اینترنت و سایت های کاریابی هم شبانه روزی است. پس داشتن دسترسی به کامیپوتر در کانادا بسیار مهم است.

راه حل دیگر؟
کتابخانه های هر محل تعدادی کامپیوتر دارند که لااقل بدرد چک کردن ایمیل می خورند ولی نرم افزار درست و حسابی ندارند و مدت دسترسی به آنها هم محدود است و البته تردد به محل آنها در زمستان در برف و بوران و یخبندان ابدا کار دلچسبی نیست. وب کافه هم در بعضی محله ها موجود است که چندان ارزان نیستند و نمی شود روی امنیت اطلاعاتی که وارد می کنید هم حساب کرد.

هزینه؟
بسته به اینکه شما چه مقداری از اجزاء آن را – مثلا کیس و کیبورد و ماوس- را از ایران آورده باشید و چه مقداری از آنرا مجبور باشید بخرید، از زیر دویست دلار – مانیتور- تا سه هزار دلار – دستگاه سوپرمن! - می توانید توی خرج بیافتید. (اگر هیچ چی نیاورده اید می توانید یک دستگاه مرتب و بدرد خور را زیر 1000 دلار بخرید. که البته ممکن است موفق شوید از آن هم ارزانتر تمامش کنید). ضمنا اگر در ایران دستگاه را آپ گرید کنید و دستی به سر و رویش بکشید – مثلا میزان RAM آنرا به حداقل 512 مگ یا 1 گیگ برسانید و یا هارد دیسک آنرا ببرید بالای 30 گیگ (که در مورد دستگاههای جدید همینطور هم هست ولی ممکن است دستگاههای قدیمی تر نیاز به آن داشته باشند). ایده خوبی است چون مجبور نیستید دلار خرجش کنید و پولتان را می گذارید برای خرج های واجب تر. ضمنا دقت کنید منبع تغذیه دستگاه دو ولتاژه باشد (یعنی یا خودش اتوماتیک ولتاژ را تشخیص دهد – در کانادا 110 ولت است و در ایران 220 ولت- و یا اینکه سوئیچ تعویض ولتاژ را داشته باشد). این را معمولا پشت دستگاه در نزدیک محل ورود کابل برق می توانید پیدا کنید. اگر معلوم نیست یا باید جعبه دستگاه را باز کنید و از تویش بخوانید یا در کتابچه راهنمایش بیابید یا از فروشنده اش – اگر مطمئن هستید جواب الکی نمی دهد- بپرسید. اغلب منبع های تغذیه دو ولتاژه – با سوئیچ تبدیل هستند- و سالهاست که اینطوری اند!

مانیتور ها غالبا تک ولتاژ هستند و بدلیل بدبار بودن – سنگین و یا بدبار هستند و حسابی شکننده – بهتر است در ایران ردشان کنید بروند و اینجا یکی دیگر بگیرید. ماوس و کیبرد فرقی ندارند و از ایران بیاورید بهتر است. همینطور هم دوربین برای دستگاه – Web Cam- را هم بیاورید تا مامان جانتان شما در کانادا ببیند و با دیدن گل پسرش/ دخترش در کانادا افتخار کند!

در مورد کارت مودم (که اینجا بتوانید با ارزانترین مدل اینترنت کار کنید که هزینه اش زیر ماهی 10 دلار می شود) زیاد سخت نگیرید چون ممکن است اینجا به سیستم کانادا نخورد و مجبور شوید کارت مودم را عوض کنید (که با حدود 12 دلار می توانید یک کارت کارآمد بخرید). اگر هم تصمیم گرفتید اینترنت کابلی بگیرید که ارزانترین آن بطور متوسط ماهانه 30 دلار خرج دارد – ولی سرعتش 3 تا 5 برابر مودم معمولی است- که داشتن کارت شبکه و یا حتی پورت USB کافی است.

از کجا بخریم؟
این چند لینک به شما اطلاعات بیشتری در مورد قیمت ها می دهند. توجه داشته باشید که همگی فروشگاههای زنجیره ای هستند و چندین فروشگاه و نمایشگاه در سطح شهر دارند و می توانید در وبسایتشان آدرس نزدیکترین شعبه شان را بیابید. ضمنا لوازم الکترونیکی دیگر هم دارند که بعدا در مورد واجب هایشان صحبت خواهیم کرد:

توجه: بعضی از این سایت ها از شما کدپستی تان در کانادا را می پرسند تا اطلاعات را با توجه به موجودی انبار شعبه نزدیک به شما انتخاب کنند. می توانید از این کد پستی که تقریبا در مرکز تورنتو است استفاده کنید: M4P1Z2

این سه فروشگاه بزرگ و مجهز هستند و خدمات بعد از فروش و گارانتی درست و حسابی دارند و نمایشگاههایشان هم پر از نمونه است و پرسنل متعدد برای دادن اطلاعات بیشتر دارند:

FutureShop

BestBuy

Staples

این فروشگاه معمولا نمایشگاههایش کوچکترند و قیمتشان هم خیلی مناسب نیست ولی گاها از دستشان در می رود و حراج دارند:

Source by Circuit City

این شرکت زنجیره ای هم در خیلی محله ها فروشگاه و نمایشگاه دارد و گاها دستگاههای خوب با قیمت مناسب هم دارند ولی در وبسایتشان اطلاعات زیادی در این مورد نیست. به خود شعبه سر بزنید. ضمنا خرید لوازم جانبی از اینها به صرفه تر است تا از فیوچرشاپ یا بست بای (ضمنا اگر دستگاهتان خراب شد اینها خدمات تعمیر هم دارند):

Canada Computers

اینها هم ارزان فروشند و در کار فروش قطعه هم هستند ولی بیشتر از روی اینترنت جنس می فروشند و تعداد فروشگاههایشان کمتر است (هر چند قیمت هایشان خیلی بهتر از بقیه است):

TigerDirect

ضمنا می توانید از مغازه های کامپیوتر فروشی خیابان Queen در حوالی تقاطع با خیابان University هم خرید کنید که ممکن است قیمت های بهتری داشته باشند (هر چند در مورد کیفیت خدمات پس از فروش آنها اطلاعی ندارم).

یادتان باشد که وقتی از فروشگاههای بزرگ خرید می کنید به شما پیشنهاد Extended Warranty (یعنی پلن خدمات و تعمیرات اضافه تر) هم می دهند که در مورد کامپیوتر توصیه می کنم بگیرید (مثلا برای دستگاه 1500 دلاری یک پلن چهار ساله با سوریس تعمیر و قطعه رایگان و مناسب حدود 100 دلار در می آید که البته با توجه به هزینه های تعمیرات و دردسر مربوطه، به صرفه است).

نرم افزار را از ایران بیاورید. هر چه لازم دارید و یا فکر می کنید ممکن است در یکی دوسال آینده به آن نیاز پیدا کنید را بیاورید. قیمت همین نرم افزارهایی که شما سی دی اش را 3000 تومان می خرید در اینجا براحتی می رود بالای چندهزار دلار. یادتان باشد سی دی های مربوط به خود دستگاهتان – یعنی درایور های مربوط به کارت گرافیکی و صوتی و شبکه و مادربرد و خلاصه هر سی دی ایکه با خود دستگاه تحویل گرفته اید را- با خودتان بیاورید.

طبعا اینجا کامپیوتر را نمی توانید بگذارید روی زمین و با آن کار کنید – یعنی می توانید ولی به کمر درد و پا دردش نمی ارزد - و یک میز ساده برایش لازم دارید.

این میز را می توانید چوبی یا پلاستیکی بخرید و می تواند میز معمولی ناهار و شام شما باشد یا اینکه میز اختصاصی کامپیوتر. این جور میز ها را می توانید از این جور جاها بخرید (آدرس فروشگاههایشان را توی سایتشان بیابید. ضمنا بعضی وقت ها جنس های ارزانتری هم توی فروشگاه دارند که توی وبسایت نیست. پس سرزدن به آنها ادیه بدی نیست):

Staples

تلفظ کنید: آفیس دی پو
Office Depot

Canadian Tire

IKEA

غالب این میز ها در جعبه و آماده برای نصب هستند و پیچ و مهره و آچار و پین و لوازم مورد نیاز برای نصب آنها هم همراهشان است. خودتان می توانید براحتی آنها را در منزل سرهم کنید. (پیچ گوشتی چهارسو و دوسو را از ایران بیاورید). ضمنا اگر قادر هستید خودتان آنرا به منزل ببرید که ببرید، اگر نه بعضی از این فروشگاهها برای اجناسی که از قیمت مشخصی – مثلا 100 دلار- گرانتر باشند، تحویل رایگان در منزل دارند و بعضی دیگر هم با تخفیف اینکار را می کنند. حتما در این مورد تحقیق کنید! اگر میزی 80 دلاری با هزینه حمل آن می شود 110 دلار و درعوض میزی 100 دلاری – که بهتر و بزرگتر است را مجانا برایتان می آورند طبعا بهتر است بروید سراغ دومی!)

پرینتر را همینجا بخرید. می شود با حدود 100 دلار یک پرنتر رنگی برای چاپ رزومه هایتان بخرید. کاغذ A4 هم ارزان است و بیخودی چمدانتان را سنگین نکنید!

دو شاخه تبدیل برای سر دوشاخه برق کامیپوتر را فراموش نکنید. باید بتوانید در فروشگاههای کامپیوتر در ایران آنرا را بخرید. شکل دو شاخه های اینجا این شکلی است (که اولی اش نوع ساده آن است و دومی اش با اتصال زمین است که خوب است ولی ضروری نیست).

کابل رابط برق را می توانید اینجا از Canadian Tire به قیمت ارزان بخرید. از خرید آنها از فروشگاههای یک دلاری Dollar Shop خودداری کنید چون اخیرا شایع شده ممکن است بعضی شان مشکل ایمنی داشته باشند.

صندلی کامپیوتر را – هر چند می توانید موقتا از صندلی معمولی استفاده کنید- می توانید از همانجاهاییکه میزش را می فروشند بخرید (شاید روی دو تایش تخفیف هم گرفتید یا تحویلش مجانی درآمد!)


لطفا به کاملتر شدن لیست کمک کنید. این اطلاعات برای شماست!

ادامه دارد ...


Link to this log     لینک به این نوشته - 11:56 a.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................



Monday, October 23, 2006

شکار شیرماهی

زمستان ها، وقتی کسب و کار ماهیگیران مناطق آتلانتیک کانادا، بدلیل بدی وضع هوا و طوفان های متعدد خطرناک، از رونق می افتد و کارشان به چک بخور و نمیر بیمه بیکاری می کشد، زندگی شان از راه شکار سیل (از خانواده شیرماهی) ها می گذرد.

این شکار – که هیچ عوارض زیست محیطی ندارد و فقط هم به قدر مجاز و زیر نظر دولت انجام می شود سالانه بیش از 15 میلیون دلار برای مردم این نواحی درآمد ایجاد می کند و بار بزرگی نیز از دوش دولت در تامین هزینه معاش مردم برمی دارد و بودجه صرف جویی شده صرف بهداشت و آموزش و امکانات رفاهی این نواحی می گردد.

هر سال عده ای تحت عنوان بیرحمانه بودن شکار شیرماهی ها – مثل اینکه قتل مرغ و گاو و ماهی در مزارع پرورش این حیوانات از سر رحم و شفقت انجام می شود!- به مناطق شکار شیرماهی می روند و سعی می کنند تا این حیوانات را فراری دهند یا در کار شکارچیان اختلال ایجاد کند یا با آوردن رسانه های خبری سعی کنند این "بیرحمی" را به رخ کانادا بکشند.

سال قبل نیز نوازنده سابق گروه بیتل ها بنام سر پل مک کارتنی به اتفاق همسرش وارد این جمع شدند و از هر جور جلف بازی و ادا و اصول خودداری نکردند و تا جان داشتند موی دماغ شکارچیان شدند و کلی ضرر به کسب و کار این عده وارد کردند.

ظاهرا آه دل شکارچیان و زن و بچه چشم براه آنها از دعای دل شیرماهی ها قوی تر افتاد چون بعد از بازگشت از عملیات جلفگیری، همسر این آقا تقاضای طلاق کرد و طبق برآورد های اولیه این طلاق بیش از 300 میلیون دلار – یعنی معادل بیست سال درآمد مناطق آتلانتیک از شکار شیرماهی- به این جناب خسارت وارد خواهد کرد!

به این ترتیب آقای مک کارتنی این زمستان بجای دلقک بازی و فراری دادن شیرماهی ها باید از این دادگاه به آن دادگاه وکیل کشی کند تا بلکه بقیه هستی اش را از فنا شدن نجات دهد.

همین!


Link to this log     لینک به این نوشته - 9:28 p.m. -                                                 مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

0  Comments   اظهار نظر از طرف دوستان
........................................................................................